آقای مونسان با مردم شیراز قدم بزنید!

محمد تاج‌الدین- بسیاری از ما کودکی‌مان را با چند رویا سپری کردیم‌. اگر از ما می‌پرسیدند می‌خواهید چه کاره شوید عده‌ای می‌گفتند خلبان، عده‌ای دیگر پزشک و پلیس و برخی نیز باستان‌شناس‌. باستان‌شناسی از جمله مشاغلی بود که برای کودکانی چون ما جذاب بود و هنوز هم گاهی قلقلکمان می‌دهد‌. کلاه‌های آفتابی، جلیقه‌های خاکی و کتونی‌های رنگ پریده‌. ذره‌بینی در دست و فرچه‌ای همراه برای پاک کردن گرد و غبار تاریخ بر آثار باستانی‌. این تصویر که بیشتر شبیه کاراکتر‌های فیلم‌های‌ هالیوودی است با آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد فرسنگ‌ها فاصله دارد‌.
اولین تفاوت، ارتباط مسوولیت و تخصص است‌. کمتر پیش آمده که بر سازمان تخصصی و پراهمیت میراث فرهنگی و گردشگری، مدیری مرتبط تصمیم‌گیری کند‌. اغلب میز مدیریت در این سازمان براساس بده‌‌بستان‌های جناحی و فامیلی یا حتی برای پر کردن سهمیه زنان در دولت حراج شده است‌. به همین خاطر آنچه در زیرمجموعه این سازمان عریض و طویل پیش آمده چکیده‌ای از مدیریت لحظه‌ای، بی‌برنامه و آشفته این سال‌هاست‌.
دومین دلیل برای خراب کردن تصویر ذهنی ما از جذابیت بی‌پایان این فعالیت پر اهمیت، الساق دو مقوله پردردسر در راس سازمان است‌. بسیاری از مدیرانی که مسوولیت را در سالیان گذشته در اختیار گرفته‌اند همیشه دم از گردشگری زدند‌. هرچند که در این زمینه نیز پیشرفتی نداشتیم ولی نتیجه‌اش بی‌اهمیتی روزافزون به آثار تاریخی است‌. گویی مدیران فراموش کرده‌اند آنچه از گردشگری ایران بر جای مانده، همه مدیون بناهای چند هزار ساله‌ای است که زیر غبار فراموشی از بین می‌روند‌.
اواخر شهریورماه برای تهیه چند گزارش راهی شیراز شدیم‌. دغدغه اصلی ما برای این سفر، فرونشست در مرودشت بود و ترک خوردن زمین در اطراف تخت‌جمشید و عواقب خطرناکش برای این بنای چند هزار ساله‌. آنجا بود که متوجه شدیم نقش رستم، دیگر اثر تاریخی مرودشت اوضاعی به شدت وخیم‌تر از تخت‌جمشید دارد‌. مقایسه آنچه از سر بی‌توجهی به سر نقش رستم آمده با نمونه‌های خارجی که مراتب به لحاظ تاریخی اهمیت کمتری از این بنای شکوهمند دارند، دل هر بیننده‌ای را به درد می‌آورد‌.


فرونشست و شکاف زمین در چند قدمی بنا، رها شدن سنگ‌نگاره‌های چند هزار ساله بدون حفاظ، ترک‌های ریز و درشت بر مقبره‌های عظیم شاهان هخامنشی و ساسانی، وضعیت اسفناک کعبه زرتشت و‌.‌.‌. اینها ثمره مدیریتی است که نه در اطلاع‌رسانی وضعیت منطقه و مشکلات بنا موفق بوده و نه توانسته قدمی در رفع و رجوع اشکالات بردارد‌.
حالا خبر رسیده علی‌اصغر مونسان، رییس تازه‌وارد سازمان میراث فرهنگی می‌خواهد به شیراز سفر کند‌. حتما مسوولان استان استقبال شایسته‌ای از معاون رییس‌جمهور خواهند کرد، به‌طور قطع پرونده عملکرد‌های مثبت این چند سال در پوشه‌های رنگارنگ جلوی ایشان ردیف خواهد شد، مسلم است که برای خوشامد ایشان چند غذای محلی هم سرو کنند و عکس یادگاری بیندازند با رییس نو رسیده‌. اما پیشنهاد می‌کنیم آقای مونسان کمی دقیق‌تر به ترک‌های تخت‌جمشید نگاه کند‌. راضی نشود به مشایعت مدیران استانی و بازدید از چند نقطه خاص‌.
آقای مونسان ما پیشنهاد می‌کنیم با کارشناسی کاربلد سری به نقش رستم بزنید‌. از فنس‌های کم‌رمق و محوطه بدون نگهبان این بنای چند هزار ساله بازدید کنید‌. اگر در زمان حضور شما چند ده نگهبان با لباس فرم در مجموعه بودند بدانید که در باقی روزها از این خبرها نیست‌. اگر راهنمایی قدمت و تاریخ بنا را برایتان شرح داد و ده‌ها بروشور رنگارنگ سمت‌تان سرازیر شد متوجه باشید که برای مردم عادی این اتفاق‌ها نخواهد افتاد‌.
ما پیشنهاد می‌کنیم به جای بازدید از ستون‌های محافظت شده ورودی تخت‌جمشید، از تکه‌های چند هزارساله این بنا بازدید کنید که در وسط محوطه به امان خدا رها شده‌اند‌. به ترک‌های دیوارهای شرقی و جنوبی سرک بکشید و دلیلش را از مسوولان بپرسید‌. اگر به شیراز رفتید و گذرتان به ارگ کریمخان افتاد بپرسید تکلیف آن بنای بدقواره که تصویر قلعه را خراب کرده چه می‌شود؟ چرا مسوولان استانی پرونده جهانی شدن ارگ کریمخانی را بسته‌اند؟
به حمام وکیل سر بزنید و از اتاق‌های مهر و موم شده‌اش بازدید کنید‌. اگر به سعدیه رفتید بپرسید چرا قنات چند هزارساله بنا خشک شده و ماهی‌هایش مرده‌اند‌. آقای مونسان اگر به شیراز سفر کردید مسوولان استانی را در دفترهای‌شان رها کنید و با مردم شیراز قدم بزنید‌. مردمی که از مصائب بی‌توجهی‌های چند ساله عصبانی‌اند و از تغییر وضعیت ناامید‌.