روزنامه همدلی
1396/09/02
خبرنگار «همدلی» به سراغ ساکنان مسکن مهر «پردیس» در بیخگوش پایتخت رفته و حال و هوای این روزهای آنان را جویا شده است
ماندهایم چه کنیمیکی از پروژههای مسکن مهری که به گواه سخن کارشناسان و وزیر راه و شهرسازی وضعیتی نامناسب دارد، مسکن مهر پردیس است. دی ماه سال گذشته بود که آخوندی مدعی شد که زمینهای پردیس ظرفیت این حجم از خانهسازی را ندارد و با زیر سوال بردن ایمنی خانههای مسکن مهر پردیس، از امکان فرونشست زمین در آن مناطق سخن گفت.
از دید کارشناسان، یکی دیگر از اشکالات مسکن مهر پردیس به مسئله شیب 15 درصدی زمینها باز میگردد. عباس آخوندی در این باره گفته شیب 15 درصدی به این معنی است که کف برخی واحدهای مسکن مهر به بالاترین بخش برخی برجهای ساختهشده در منطقه میرسد و این یعنی اگر زلزلهای در مجاورت شهر پردیس رخ دهد، فاجعه انسانی و تخریب انبوه ساختمانها در چند کیلومتری تهران رخ خواهد داد.
رضا نحوی ـ محدثه نیکچه ـ با وقوع زلزله مهیب کرمانشاه و تخریب گسترده زیرساختها و مناطق مسکونی، بار دیگر آلارام هشدار در سراسر کشور درباره وضعیت ساختوسازهای نامناسب، بهخصوص در مناطق مسکونی به صدا درآمد تا شاید با بالا گرفتن انتقادات مردمی، گوش مسئولان شنوا شود. در ساعات پس از زلزله مهیب در استان کرمانشاه، تصاویری از فروریختن ساختمانهای تازهساز «طرح مسکن مهر» که بر اساس سخنان برخی مسئولان سابق، توان مقابله با زلزله 8 ریشتری را دارد، با واکنش عصبی و غضبناک افکار عمومی در شبکههای اجتماعی مواجه شد.
تخریب گسترده منازل مسکن مهردر کرمانشاه باعث شد تا بار دیگر مدافعان و مخالفان این طرح رودرروی یکدیگر قرار بگیرند. درحالیکه یک سوی ماجرا، استدلال میکرد که نباید مسئله زلزله کرمانشاه را سیاسی کرد، طرف دیگر با اشاره به ابعاد ویرانی مسکنهای مهر که بدون ناظر و بیهیچ پشتوانه فنی و مهندسی ساخته شده، اینگونه جواب میداد که مردم خودشان بهتر و مطمئنتر خانه هایشان را میسازند.
در واقع اتفاقی که افتاد این بود که طیفهای سیاسی از طریق پروپاگاندای حزبی خود، مصیبت زلزله کرمانشاه را جناحی و شخصی کردند.
بسیاری از خانوادههای فرودست در مسکن مهر پرند و پردیس و شهرهای دیگر کشور زندگی میکنند. سوالی که «همدلی» تلاش کرده پاسخ آن را بیابد، این است که کودکان، زنان، پیرمردان و پیرزنانی که در پردیس، پرند، گلبهار مشهد و هر مسکن مهری در سراسر کشور زندگی میکنند با دیدن تصاویر خانههای ویران مسکن مهر کرمانشاه چه احساسی را تجربه میکنند؟ آیا کودکان و نوجوانان هر شب قبل از آنکه بخوابند این سوال را از پدر و مادرشان میپرسند که اگر زلزله بیاید چه خواهد شد؟ واقعیت این است که اگر امنیت آخرین کمینگاه نوع بشر، یعنی خانهاش به خطر افتد، مسئله به خودی خود ماهیتی سیاسی پیدا کرده است.
از طرفی دیگر هرچند اینگفته رئیسجمهور در میان زلزلهزدگان که «مردم باید خودشان برای خودشان خانه بسازند؛ در اینصورت خودشان بهتر میسازند»، احتمالاً کمتر کسی را در راستی این ادعا که «مردم از دولت بهتر خانه میسازند» به شک بیندازد، اما این گفته رئیسجمهور در هنگامه زلزله کرمانشاه این ظن را تقویت میکند که این سخن چیزی جز شعاری تبلیغاتی برای جاانداختن سیاست نولیبرالیستیِ انصرافِ دولت از مسئولیتهای اجتماعیاش و واگذاری آن به بخش خصوصی، آن هم به اتکای فرصتِ حاصل از شوکِ فاجعه نیست.
از این رو همچنان که زلزله و تبعات ناشی از آن یعنی مخدوش شدن امنیت روانی ساکنان مسکن مهر، در ذات خود سیاسی است و مردم این حق را دارند که سیاستهای غلط گذشته را به چالش بکشند و با صدای بلند آن را بیان کنند، دولت دوازدهم نباید فراموش کند که فراهم کردن بستر مناسب برای ساخت مسکن ارزانقیمت برای طبقات فرودست ازجمله وظایف ذاتی هر دولتی است و از این رو نباید با جناحی کردن زلزله اخیر از بار تعهدات اجتماعیاش در قبال طبقات فرودست شانه خالی کند.
واقعیت این است که شکست مسکن مهر که به مسکنسازی دولتی از آن نام برده میشود ربط مستقیمی به دولتی بودن این پروژه ندارد.
در روزهای گذشته بود که رئیس سازمان نظام مهندسی ایران اذعان کرد سازمان هیچ نظارتی بر ساخت واحدهای «مسکن مهر» نداشته وهیچ مهندس ناظری هم از سوی این سازمان برای واحدهای «مسکن مهر» معرفی نشده بود.
این سخن رئیس سازمان نظام مهندسی ما را به نکتهای کلیدی رهنمون میکند و آن این است که نظارتگریزی در پروژه مسکن مهر بیش از آنکه به دولتی بودن این پروژه مربوط باشد، به رانت و فساد سیستماتیک نهادینه در اقتصاد خصولتیشده و به شکلی جزییتر به فساد گسترده در سیستم بسازوبفروشی برمیگردد.
بسازوبفروشها برای آنکه با کمترین هزینه ممکن خانهسازی کنند حاضرند دست به هر کاری بزنند. از این رو مسکن مهر را نه دولت به معنای واقعی آن که بسازوبفروشهای بخش خصوصی در همدستی مبتنی بر رانت با مقامات دولتی ساختهاند.
احتمالا تنها راه غلبه بر پروپاگاندای رسانهای موجود و صدای مردم شدن، رفتن به میان آنها و شنیدن حرفهایشان است.
بسیاری از خانوادههای فرودست در مسکن مهر زندگی میکنند. سوالی که «همدلی» تلاش کرده پاسخ آن را بیابد این است که کودکان، زنان، پیرمردان و پیرزنانی که در پردیس، پرند، گلبهار مشهد، یاسوج و هر مسکن مهری در سراسر کشور زندگی میکنند با دیدن تصاویر خانههای ویران مسکن مهر کرمانشاه، چه احساسی را تجربه میکنند؟ آیا نوجوانان هر شب قبل از آنکه بخوابند این سوال را از پدر و مادرشان میپرسند که اگر زلزله بیاید چه خواهد شد؟ به همین دلیل به شهر پردیس رفتیم تا با ساکنان مسکن مهر درباره مصائب و مشکلاتشان به گفتوگو بنشینیم.
«ما الآن شش سال است که داریم این جا زندگی میکنیم، منتها دیوار به دیوار همسایههایمان که هستیم، صدا با وضوحی سرسامآور در جریان است. بهجز این، سروصدا آنقدر توی راهپلهها میپیچید که تبدیل به مزاحمتی دائمی برای همه همسایگان شده است.»
این سخنان یک خانم خانهدار ساکن مجتمعهای مسکن مهر فاز 3 پردیس است که از مولفههای روزمره در این ساختمانها میگوید.
از او درباره تبعات زلزله کرمانشاه و تصاویر تکاندهنده از فروریختن مسکنهای مهر میپرسم؛ پاسخ میدهد:
«واقعا دردناک است، آنها هموطنان ما هستند. درحالی که کاری از دست ما برنمیآید.»
از او میپرسم این اتفاق چه تاثیری بر خانوادهاش گذاشته. میگوید: وقتی تصاویر را میبینم احساس میکنم آن کودکان معصوم بیپناه مثل فرزند خودم هستند. احساس میکنم فامیلمان هستند که دچار مصیبت شدهاند و این است که درد زلزله کرمانشاه را برایمان چند برابر کرده است. او میگوید چون دردشان را با پوست و استخوان فهمیدهام چنین احساسی دارم.
یکی از همسایههای این مجتمع در فاز 3 پردیس وارد بحث میشود. او میگوید همه میدانیم تهران روی گسلهای متعدد زلزله قرار دارد. اگر اتفاقی ناگوار رخ دهد چه پیش میآید؟ من یک کارگرم، شوهرم هم کارگر است. همه مردم میگویند ما امنیت داریم ولی من همیشه با ترس زندگی کردهام. یک اتفاقی مانند زلزله کرمانشاه که رخ میدهد این احساسم شدیدتر میشود. نه برای خودم بلکه برای فرزندان و همسرم. واقعیت این است که ما حتی در خانهمان احساس امنیت نمیکنیم، چه برسد به سرکارمان و... . همین حالا که با شما حرف میزنم و به آخر ماه رسیدهایم، کارفرمای همسرم گفته دیگر از ماه بعدی نمیخواهد برایش کار کند. چه کاری از دست ما برمیآید؟ چه کنیم؟ ما یک عمر مستاجر بودیم و بعد از 15 سال توانستیم این خانه مسکن مهر را بخریم.
میپرسم فکر میکنید برای حل مشکلات بزرگی مثل عدم مقاومسازی و سایر مشکلات مسکنتان راه چاره چیست؟ میگوید: راه چاره؟ چارهای وجود ندارد. آینده برای امثال ما واژهای بیمعنی است. با این حقوقهای کارگری حتی زندگی روزمره نمیچرخد چه برسد به اینکه بخواهیم چارهای برای خانه بیابیم. شما به من میگویید اینجا را بفروشیم اما خودتان هم میدانید که عمرا بتوانیم با پول این خانه، مسکنی دیگر اختیار کنیم. تهران که اصلا نمیشود و در همین شهر کوچک هم قیمتها به شکل سرسامآوری بالا است. الآن همین جایی که ما زندگی میکنیم خانهها از 40 میلیون تومان رهن هست تا 20 میلیون رهن با ماهی یک میلیون اجاره. آدم فکرش را که میکند، مغزش سوت میکشد. آن بنده خدایی که کارگر است و ندارد، چه باید بکند؟ گلایه اش را به چه کسی بگوید؟ اصلا نمیداند باید به کدام سازمان یا ارگان برود. هزار سازمان ساختهاند!
در حال حاضر یکی از دوستانم در آن ساختمانهای بالا نشسته است. 10 میلیون داده با ماهیانه 850هزار تومان هم کرایه. بنده خدا مریض است و وضع خوبی ندارد و هر چند وقت یکبار باید دربیمارستان بستری شود.
از خانمی که در ابتدا با او گفتوگو کردم میپرسم آیا از خانهاش راضی است؟ میگوید: اگر راضی نباشیم چه کنیم؟ باید مدتی در این خانهها زندگی کنید تا متوجه منظور من شوید. به جز معضل صدا که دیگر به آن عادت کردهایم، وضعیت فاضلاب ساختمان هم بد است. فاضلاب هر چند وقت یکبار بالا میزند. اینجا را نگاه کنید (روبهروی مجتمع را نشان میدهد) پریروز آمدند و اینجا را کندند، خاک را ریختند آن وسط و رفتند. این مشکلات دیگر عادی شده است.
او ادامه میدهد: هنوز حتی سند خانه را هم به ما ندادهاند. میگویند باید پنج میلیون بدهید تا سند بدهیم.
در آن سوی خیابان پاساژی است که یکی از ساکنان مجتمع میگوید متعلق به فرماندار شهر است. از یک مرد میپرسم آیا از زندگی در خانهاش در این مجتمعها راضی است، میگوید: نه. میپرسم پس چرا چنین خانهای را برای زندگی انتخاب کرده، آیا از وضعیت نامناسب زیرساختی این خانهها بیاطلاع بوده، آیا حق انتخابی نداشته است؛ پاسخ میدهد: ما نمیدانستیم وضعیت این خانهها اینقدر وخیم است. باید در یک خانه زندگی کنی تا بعد از ماهها تازه بفهمی چه مشکلاتی دارد. او ادامه میدهد: از همان اول به ما گفتند حق انتخاب با خودتان است ولی موقعی که پای قرارداد وسط آمد، گفتند هر واحدی را که ما انتخاب کنیم باید برای نشستن بپذیرید. در جریان هستید که بعضی واحدها کوچکتر است و بعضیها بزرگتر؛ البته در آن سالها حدود دو میلیون تومان تفاوت قیمت واحدهای کوچک و بزرگ بود.
میپرسم چند سال است که اینجا زندگی میکنید، جواب میدهد: شش سالی میشود.
از او میپرسم چه نهادی حق انتخاب مسکن را از شما سلب کرد، میگوید: شرکت عمران پردیس. شرکت عمران زیر نظر شهرداری است. شهرداری و عمران با هم و در کنار هم هستند. در زمان احمدینژاد شرکت عمران این خانهها را داده به پیمانکاران تا بسازند. اینجا را ساخته است. ولی ماجرا این است که همین مجتمعهایی که الآن همه دارند بدشان را میگویند، برای عدهای یک بازار بزرگ است. پولهای زیادی بر سر این مجتمعها رد و بدل میشود. میخواهم بگویم این وضعیت ابعاد دیگری هم دارد. البته هرکس که بخواهد خرید و فروش کند حتما باید زیر نظر شرکت عمران این کار را انجام دهد.
از یک مرد 40 ساله میپرسم آیا مسکن مهر پردیس به لحاظ استحکام همانند مسکن مهر کرمانشاه است، میگوید به نظرم این خانههای مهر هم در حد مسکنهای مهر کرمانشاه فاقد توان مقاومتی باشند. البته میگویند از بس مصالح سنگین در این ساختمانها به کار نرفته، در هنگام زلزله احتمال مرگ بسیار ناچیز است. او به روایت برخی رسانهها درباره تعداد کم کشتهشدگان مسکن مهر کرمانشاه ارجاعمان میدهد که تنها دو نفر در این اتفاق مهیب در مسکن مهر جان باختند.
یکی دو عکس از زلزله کرمانشاه را به خانمی که میخواهد به سرکار برود نشان میدهم. از او میپرسم آیا فرزندی دارد، جواب میدهد؛ بله. یک پسر دارم که کلاس هفتم است.
میپرسم آیا فرزندتان تصاویر کرمانشاه را دیده یا نگذاشتید در معرض اتفاقات قرار گیرد، میگوید: در اخبار دیده است.
میپرسم میدانست که مسکن مهرهایی که فروریختهاند شبیه همین مسکنهایی است که شما در آن زندگی میکنید، میگوید: نه این را نمیدانست اما این را میفهمید که چقدر خرابی به بارآمده، چقدر بچهها بیسرپرست شدند... واقعا دردناک است.
شغل همسرش را میپرسم و میگوید: همسرم کارگر است. در مبلسازی کار میکند.
سوال دیگرم این است که آیا از زندگی در مسکنتان راضی هستید، پاسخ میدهد: حقیقتش از اینکه صاحبخانه شدهایم راضی هستیم ولی از اینکه دیمی ساخته شدهاند، رضایتی نداریم. اینقدر این ساختمانها بد ساخته شده که باورتان نمیشود، وقتی همسایهمان عطسه میکند صدایش در خانه ما شنیده میشود. دیگر عادت کردهایم به آرام حرف زدن. البته از جهاتی خوب است! مشکل دیگر اینکه بخشهایی از سقف خانه مدام مرطوب میشود و نم پس میدهد. بارها هم ما و هم همسایهها به این مسئله رسیدگی کردهایم اما باز سقف آشپزخانه، حمام و دستشویی نم میزند یا مثلا همسایه ما سیفون دستشویی را که استفاده میکند، دیوار آشپزخانه ما خیس میشود. یعنی واقعا میشود چیزی را به این بدی ساخت؟ آخر چگونه چنین خانههایی ساختهاند؟
فقط سعی کردند نمای ساختمان یک ظاهری داشته باشد. فکر نکنید خانهها را اینطوری به ما تحویل دادند. نه. خانه فقط یک سقف داشت و چند دیوار. یک چیز خام تحویل دادهاند. حتی سینک ظرفشویی یا شیر آب هم نگذاشته بودند. ما خودمان برایش خریدیم. خانهای بدون رنگآمیزی و گچی. سند هم که ندادهاند. چه بگویم.
این خانم کارمند میگوید: سند نمیدهند تا پول کامل نگیرند.
از او میپرسم اتفاقات کرمانشاه چه تاثیری به لحاظ روانی بر خانوادهاش داشته، جواب میدهد: از روزی که این اتفاق افتاده دخترم هر روز اصرار میکند که این خانه را بفروشیم و برویم. خود من دیگر حتی جرئت نمیکنم شب راحت بخوابم. مدام این ترس را دارم که هر لحظه خانهها فرو بریزند روی سرمان. با این حال معتقدم هرچه خدا بخواهد همان میشود.
در بخشی دیگر از فاز 3، وارد مجتمعهای سبز رنگ مسکن مهر میشویم. زنگ یکی از واحدها را میزنیم و زنی میانسال در را باز میکند. او خانهدار است و همسرش کارمند.
میگوید ببینید این قسمت از دیوارها را تازه لکهگیری کردهایم ولی باز دوباره پوست میاندازد. اصلا انگار با مصالح ساخته نشده. دیوارها کنده میشوند و مدام باید پول خرج کنیم. وضعیت فاضلاب و مشکل صدا و... بماند.
او میگوید نمیتوانیم آشپزخانه را بشوییم چون اگر آب بریزیم پذیرایی پر از آب میشود.
میپرسم تاکنون به نهادهای نظارتی مراجعه کرده اید، میگوید بارها میگویند میآییم رسیدگی میکنیم اما هیچوقت نمیآیند.
این خانم خانهدار میگوید: تازه الآن آسفالتکشی کردهاند. در سالهای گذشته اینجا حتی آسفالت هم نداشت. شهرداری میگفت به ما ربطی ندارد و سازمان عمران باید رسیدگی کند. تا اینکه شهردار عوض شد و بلافاصله اینجا را آسفالت کردند. دست شهردار درد نکند واقعا. البته این را هم بگویم که بخشی از این کار (آسفالت و تجهیز این بخش از مسکن مهر) به دلیل همین پاساژی است که ساختهاند.
زنگ واحد دیگری را میزنم. مردی میانسال در را باز میکند از او میپرسم آیا زلزله اخیر تاثیری از لحاظ روانی بر او و خانوادهاش داشته است، پاسخ میگوید: من شنیدم که در مسکن مهر فقط پنج نفرکشته شدهاند. نباید هرچه این رسانههای دروغساز میگویند ما باور کنیم.
عکسی از مسکنهای ویران مهر در کرمانشاه را نشانش میدهم و میگویم ولی این ساختمانها تا 90 درصد تخریب شدهاند. پاسخ میدهد: بله تخریب شده است چون در مسیر گسل بوده و زلزله 7 ریشتری هر خانهای را ویران میکند. مگر بیمارستانی را که در سالهای اخیر ساخته شده بود، ویران نکرد. او ادامه داد: چند وقت پیش در همین خانه در تراس کار بنایی داشتیم. باید بگویم دیوارههایش آنقدر محکم بود که کارگرها دو روز تمام وقت گذاشتند تا یکی از دیوارهای تراس را بردارند. آخر میخواستم اتاق خوابها را یکی کنم.
میگویم پس خیلی راضی هستید، میگوید: بله 100 درصد راضیام.
او میگوید خانهاش از لحاظ زیرساختی هیچ مشکلی ندارد و این رسانهها هستند که مردم را دلآشوب میکنند. این سیاستبازها هستند که دست از سر مردم برنمیدارند. مثلا همین خود شما به عنوان روزنامهنگار، پیچیدن سر و صدا در مجتمع را در ذهن مردم تبدیل به یک بحران کردهاید. بس کنید خواهش میکنم. بگذارید مردم زندگیشان را بکنند. مگر در همان آپارتمانهای تهران صدا نمیپیچید؟ من الآن حدود پنج سال است که اینجا زندگی میکنم و مشکلی نداشتهام. اگر زلزله بیاید همهجا خراب میشود و مسکن مهر و غیر مهر هم ندارد. او غائله مسکن مهر را کاملا سیاسیکاری میداند.
یک جوان دیگر که ساکن مسکن مهر در فاز 3 پردیس است، میگوید: میدانید ما هیچچیز را متوجه نخواهیم شد تا زمانی که زلزله بیاید.
او میگوید وقتی عکسهای کرمانشاه را دیده بسیار ترسیده است. میگوید: من در برجهای فاز 10، دو واحد پیشخرید کردم ولی بعد از زلزله اخیر آنقدر ترسیدهام که میخواهم واحدهایم را بفروشم. دولت گفته فقط دونفر کشته شده، منظورشان این است که این خانهها خیلی محکم است و بازار مسکن را دچار آشوب نکنید اما ما چیزی را که میبینیم باور میکنیم نه چیزی را که میشنویم. من خودم بلاتکلیف ماندهام که چه کاری باید انجام دهم.
مرد میانسال ساکن مسکن مهر میگوید: امیدوارم در کارتان موفق باشید و این گزارشهای شما باعث شود مسئولان به حال مردم فکری کنند؛ البته نمیشود فکری کرد! چون این خانهها ساخته و فروخته شدهاند.
او میگوید: به خاطر ارزانبودن این خانهها ناچار شده در مسکن مهر ساکن شود. او میگوید هیچ حق انتخابی نداشته است. ادامه میدهد: مشخص است اگر حق انتخاب داشتیم خانهای بهتر پیدا میکردم. من کرمانشاهی هستم و تازه از کرمانشاه آمدهام. آنجا مسکن مهرهایی را دیدم که در زلزله حتی یک ترک هم برنداشتهاند. به خاطر اینکه آنجا نظارت وجود داشته اما در سرپل ذهاب هیچ نظارتی وجود نداشته است. در کرمانشاه هم شدت زلزله کم نبوده و 4/7 بوده است. به نظر من، اینجایی که ما زندگی میکنیم هم مقاومت خوبی دارند و به اندازه مسکن های مهر کرمانشاه مقاوم هستند.
او با انتقاد از سخنان همسایگانش درباره رد و بدل راحت صداها در محیط خانهها، اینکه گفته میشود دیوارها تو خالیاند را ادعایی پوچ میخواند و همسایگان را به ناآگاهی فنی متهم میکند.
او میگوید: دیوارها به دلیل سبکسازی اینگونهاند. اینها تریدی پنل هستند یا کنفاند؛ به همین خاطر آنها را سبک کردهاند.
آخرین گفتوگوی من با مدیران یکی از ساختمانهای مسکن مهر است. به او میگویم در گفتوگو با برخی اهالی این منطقه یک نکته مشترک وجود داشت و آن نارضایتی آنان از عدم مقاومسازی و نبود زیرساختهای مناسب در مسکن مهر بود. البته یکی از ساکنان با غائله خواندن ماجرای مسکن مهر گفت این کارها و اقدامات تخریبی به دلایل سیاسی است. نظر شما در این باره چیست؟
او میگوید: بگذارید در وهله اول خداوند را سپاس بگویم. مانند یک معجزه است که ما طبقات فرودست جامعه خانهدار شدهایم اما این به معنی رضایت من از خانهام نیست.
ببینید دولت وظیفه دارد برای قشر ضعیف و طبقات پایین جامعه خانه بسازد اما ما میبینیم دولت اتفاقا وظیفهاش این شده که ضعیفها را ضعیفتر و داراها را داراتر کند. شاید تنها راه ما این است که یک صنف تشکیل دهیم تا بتوانیم صدایمان را به گوش مسئولان برسانیم. در وهله اول ما باید به منافع مشترک عمومی خودمان بیندیشیم.
از او میپرسم زلزله ویرانگر کرمانشاه چه تاثیری از لحاظ روانی روی شما و خانوادهتان داشته است؟ آیا شبها که میخواهید بخوابید دچار اضطراب میشوید؟
جوابی میدهد: این روزها پسرم خیلی حال بدی دارد و من مدام او را دلداری میدهم. میگوید اگر خانه پایین بریزد چه میشود؟ میگویم که زلزله اینجا نخواهد آمد. چارهای هم نداریم.
میپرسم متوجه این جریانات شده است؟ میگوید بله.
سایر اخبار این روزنامه
خبرنگار «همدلی» به سراغ ساکنان مسکن مهر «پردیس» در بیخگوش پایتخت رفته و حال و هوای این روزهای آنان را جویا شده است
وزیر نفت: سرمایه توتال در صورت کنارهگیری از طرح توسعه فاز ۱۱ در ایران میماند
موسوی لاری: در چندین سال اخیر تریبون نماز در اختیار یک جریان است تریبونهای نماز جمعه کی اصلاح می شوند؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان سراسر کشور: جوانان مومن با نابود کردن داعش آمریکای مستکبر را به زانو درآوردند
رئیسجمهور در نشست سهجانبه سوچی: رسالت ما مبارزه با تروریسم و ریشهکنی تبعیض فقر و خشونت در منطقه است
قیاس فساد اقتصادی در ایران با کشورهای همسایه و پاکترین کشور جهان ایران در جایگاه 131 قرار دارد
زمانی که مرتضوی روزنامهها را محدود میکرد، احمدینژاد طرفدار آزادی نبود؟
توضیح اسنپ در خصوص منع استفاده از اپلیکیشن مسیریاب Waze
فرزند فروهرها میگوید که برای اولینبار سالگرد پدر و مادرش را در ایران برگزار کرده است
سی و دو سال پس از مرگ غلامحسین ساعدی، محمود دولتآبادی درباره او با «همدلی» حرف زده است