انقلاب سازمان بازرسی در ورزش

فشار سازمان بازرسی منجر به انقلابی شده در میان مدیران ورزش، خیلی‌ها رفته‌اند و خیلی‌ها می‌آیند اما نکته اینجاست که در فدراسیون‌ها که بعضا مدیران انتخابی هستند، مدیرانی به کار گرفته می‌شوند که کارنامه دارند اما در باشگاه‌ها که مدیران انتصابی اند، سیستم آزمون و خطا وجود دارد و مدیران قدرتمند نیستند و سلیقه ای انتخاب می‌شوند.
همه چیز از مصاحبه ناصر سراج رئیس سازمان بازرسی کل کشور شروع شد او پس از مشخص کردن تفسیر جدید گفت: این تفسیر از این به بعد مثلاً فردی که در گذشته حتی وزیر بود و بازنشسته شد دیگر نمی‌تواند به‌کارگیری شود، مگر آنکه در پست‌های مشخص‌شده در ماده 71 قانون خدمات کشوری به‌کارگیری شود. به‌واسطه این تفسیر، بخشی از بازنشستگانی که در دستگاه‌ها به‌کارگیری شده‌اند، باید طبق قانون ترک پست کنند. امیدوارم از 20 آبان که دو هفته بعد از درج این تفسیر در روزنامه رسمی کشور است، هم مسئولان و هم خود بازنشستگان رعایت کرده و با سازمان بازرسی کل کشور و دستگاه قضایی در انجام تکلیف قانونی خود همکاری کنند. چراکه در غیر این صورت هم مجازات دارد و هم برگشت وجوه دریافتی را شامل می‌شود و هم برای کسانی که از بازنشستگان استفاده کنند، انفصال‌ازخدمت را به دنبال دارد.
در واقع 20 آبان پایان کار بازنشسته‌ها بود در مراکز دولتی.خیلی‌ها البته این موضوع را مثل همیشه بدون اجرایی شدن دانستند و گفتند از این قوانین همیشه بوده و همیشه دور زده شده اند و حالا هم چیزی فرق نکرده اما واقعیت اینست که برخی مسائل اینبار متفاوت بود.
رفتن مشحون باور کردنی نبود


جدا کردن مشحونی که هیچکس در نزدیکی اوهم در بسکتبال نبود از این ورزش بسیار بعید به نظر می‌رسید اما واقعیت اینست که مشحون رفت تا بسکتبال سعی کند نیروهای جدیدی هم بسازد. بسکتبالی که دیگر آن بزرگی قبل را نداشت حالا شاید نیروهای تازه نفس تری را طلب می‌کرد اما مشحون اعلام کرده بود که حالا حالا‌ها قصد ندارد از بسکتبال برود.با این حال تحول شگرف صورت گرفت و مشحون رفت. در واقع او که رفت خیلی‌ها باور کردند که این تو بمیری از اون تو بمیری‌ها نیست و قرار است برخی از بازنشسته‌ها واقعا جای خود را به دو میلیون و نیم جوان بیکار بدهند. با این حال هنوز خیلی‌ها نگران بسکتبال هستند.
ناطق نوری هم رفت؟
جدایی ناطق نوری از بوکس از موضوع مشحون هم عجیب تر بود.در واقع ناطق‌نوری به نوعی پدر بوکس ایران محسوب می‌شد و اسم او در کنار بوکس نوشته می‌شد.
ناطق سال‌ها برای این ورزش زحمت کشیده بود و بد هم کار نکرده بود. او مسیر را می‌دانست و سال‌ها کار کرده بود اما به هر حال هر مدیری روزی جای خود را به کس دیگری باید بدهد و این برای ناطق هم همینطور بود. در دوره مدیریت ناطق نوری هم به دلیل بلند بودن دوره مدیریت خاطرات زیادی به جا مانده است از بوکسور بدون دستکش بگیرید که روی رینگ رفت تا موارد بسیار زیاد دیگر.
طاهری فرار کرد
موضوع طاهری البته کمی متفاوت بود. طاهری انگار خودش علاقمند به رفتن بود، انگار نمی‌توانست دیگر تحمل کند. او پول ژوزه 10 میلیاردی را که جور کرد و داد خود به خود 10 سال پیرتر شد و به این ترتیب بازنشسته!علی اکبر طاهری پول ژوزه را که داد قرار داد با اسپانسر را روی هوا برد و با وجود پول پیشی که به شرط تمدید گرفته بود رفت سراغ یک اسپانسر جدید و به این ترتیب همه چیز آنجا به هم ریخت. طاهری می‌خواست قرارداد را عوض کند اما نتوانست و به این ترتیب وقتی خزانه را خالی دید متوجه شد که سال بسیار سختی را در پیش دارد و انگار بدش نمی‌آمد که از این باشگاه برود آن هم در اوج. او نه تنها در برابر این قانون دنبال پارتی بازی نرفت، نه تنها دو دستی به صندلی نچسبید بلکه خودش استعفا داد و رفت!
طاهری در واقع وقتی دید ماندنش ممکن است اوج کارش را زیر سوال ببرد رفت و به عقب نگاه نکرد و هر چقدر کوشیدند تا برگردد برنگشت.
افتخاری هم می‌رود؟
سید رضا افتخاری اما مثل مشحون و ناطق‌نوری و طاهری در اوج نیست که برود. او ماجرای متفاوتی دارد. در عصر مدیریت افتخاری اتفاق‌های زیادی رخ داد.
 از 6 تایی شدن استقلال در آسیا بگیرید تا ثبت رکورد کمترین گل زده و حتی بیشترین هزینه در باشگاه. افتخاری می‌خواهد بماند، در واقع او می‌خواهد قانون را دور بزند تا وقت دیگری برود وقتی که همه از او به عنوان بازنده نام نبرند.
افتخاری البته به همین دلیل از سوی وزارت هم حمایت می‌شود و اگر چه افتخاری انتخاب سلطانی فر نبوده اما به هر حال وزیر دوست ندارد در این بخش با شکست مدیرش را عوض کند. استقلال امروز در پایین جدول است و روزهای خوبی ندارد اما جواب ناصر سراج را چه کسی می‌دهد؟
افتخاری البته سابقه جبهه دارد و شاید بتواندقانون را با بند و تبصره رد کند و بماند اما او فشار زیادی را تحمل می‌کند.
شناسایی چند مدیر دوتابعیتی
ناصر سراج در بخشی دیگر از گفته هایش تاکید دارد: بررسی دوتابعیتی‌ها همیشه هست و ما روی آن کار می‌کنیم، خصوصاً در حوزه ورزش که اخیراً چندین مورد شناسایی شده و تعدادی از آنها حتی از حوزه فعالیتی خود هم اخراج شده اند.وی در پاسخ به این سؤال که علیرغم بخشنامه و دستور سازمان بازرسی به وزارتخانه ها، سازمان‌ها و دستگاه‌های اجرایی در رابطه با قانون منع به کارگیری دوشغله‌ها در دستگاه‌های دولتی، هنوز بسیاری از مدیران بازنشسته‌ها در ادارت مشغول به کار هستند و  موضع سازمان بازرسی در این مورد چیست؟ گفت: سازمان بازرسی به این مسئله ورود کرده است به طوری که تعداد زیادی از بازنشسته‌های مشغول به کار در دستگاه‌های دولتی را اخراج کردیم.
وی افزود: اخیراً هم تعدادی بازنشسته مشغول به کار در حوزه ورزش شناسایی شدند که پس از اقدامات لازم و پیگیری‌های مربوطه اقدامات قضایی لازم انجام می‌شود و هر کجا این افرادباشند، قطعاً برخورد می‌شود.
پاسخ مثل خورشید روشن است
مطمئنا مهمتر از رفتن مدیرانی که یالاخره روزی می‌روند اینست که چه کسانی باید بیایند؟
پاسخ مثل خورشید روشن است اگر اسیر سلیقه‌های فردی نشویم: اسم مدیر را خط می‌زنیم، کارنامه‌ها را جلوی رو می‌گذاریم، هرکس کارنامه اش پربار تر بود ، تجربه و تخصص در باشگاه یا فدراسیون داشت می‌آید، هر کس هم که تخصص نداشت و باشگاه داری نکرده بود و در فدراسیون تجربه ای نداشت خط می‌خورد.
در فدراسیون مدیران باتجربه داریم
 و در باشگاه‌ها نه!
در این سال‌ها خطا زیاد داشته ایم ما بعضا مدیرانی را سرکار نشانده ایم که هیچ تجربه‌ای نداشته اند و این گناهی نابخشودنی بوده است. به هر حال در همه رشته‌ها حالا و پس از 40 سال  هم مدیر داریم و هم ساخته ایم. باید درست اما انتخاب کنیم و مدیرانی بیاوریم که استقلال فکری دارندنه اینکه بله‌قربان گو باشند و بی تجربه!ما مدیرانی مثل صفایی فراهانی، امیر عابدینی، محمد حسن انصاری فر و علی فتح الله زاده را داریم که کارنامه‌های خوبی دارند اما آنها را کنار گذاشته ایم و رفته ایم سراغ مدیرانی کم‌تجربه. نتیجه استفاده فدراسیون فوتبال از امثال تاج و ساکت و کفاشیان که انتخابی هستند و نه انتصابی شده برتری در آسیا و رسیدن مجدد به جام جهانی و نتیجه عدم استفاده از همین نوع مدیران در باشگاه‌ها شده شش تایی شدن‌های تیم‌های بزرگ ما در مواجهه با تیم‌های حوزه خلیج فارس!
اینجا آمار واضح سخن می‌گوید.