شایعه سازی مجازی از شفاف سازی واقعی

«شریفی نیا پشت پرده ازدواجش با رز رضوی را برملا کرد»، «شریفی نیا ازدواج مجددش را تایید کرد»، «فیلمی درباره ازدواج مجدد شریفی نیا» ... همه متن هایی که خواندید عناوینی است که در شبکه های اجتماعی برای شفاف سازی های شریفی نیا انتخاب شده اند. عناوینی که با محتوای خود شفاف سازی فاصله بسیار زیادی دارند. هر وقت شایعه ای مبنی بر ازدواج و طلاق سلبریتی ها می شنویم، می گوییم ای کاش خیلی سریع و رسمی ماجرا را تایید یا تکذیب کنند تا شایعات کارکرد خود را از دست بدهند و امکان مانور به کسانی که از این اخبار استفاده می کنند، داده نشود. حالا بعد از سال ها که از شایعه ازدواج شریفی نیا با رز رضوی گذشته، بالاخره شریفی نیا در برنامه «دورهمی» اصل ماجرا را توضیح داد و شفاف سازی کرد اما کماکان اسیر شایعه پردازان است. کسانی که حتی زمان بیان اصل ماجرا هم به شایعات دامن می زنند. ماجرا از این قرار است که مدت ها بود شایعه ای درباره محمدرضا شریفی نیا بازیگر قدیمی کشورمان شکل گرفته بود مبنی بر این که با رز رضوی بازیگر جوان سینما و تلویزیون ازدواج کرده است و برای «ماه عسل» هم به سفر حج رفته اند. شایعه ای که تایید نشد اما به شکل مبسوطی هم رد نشد تا در اذهان شکل جدی به خود بگیرد. گذشت و گذشت تا این که شریفی نیا به تازگی در برنامه «دورهمی» مدیری شرکت کرد و توضیحات کاملی درباره این شایعه داد. ماجرا بنا بر صحبت های شریفی نیا از این قرار است که در سفر چند سال قبل هنرمندان به حج که از بودجه شخصی شان هم بوده، بنابر قوانین عربستان (سفر خانم ها با یکی از محارم خود)، در روادید خانم های حاضر در سفر اسامی آقایان به عنوان همسر درج می شود. به عنوان مثال داریوش فرضیایی یعنی عمو پورنگ شوهر الهام حمیدی عنوان می شود و حسام نواب صفوی هم شوهر خانم فریبا کوثری، در روادید رز رضوی هم از شریفی نیا به عنوان شوهرش یاد می شود. همین ماجرا که گویا در آن جا اتفاق رایجی برای دور زدن قوانین است، تبدیل به یک حاشیه بزرگ برای شریفی نیا و رز رضوی می شود. حالا این که یک زمانی این ماجرا شایعه ای شد که دهان به دهان چرخید یک بحث دیگر است. اصل مشکل این است که وقتی توضیحات شفاف شریفی نیا از رسانه ملی پخش می شود و در ابعاد میلیونی دیده می شود، چرا هنوز یک عده هستند که دوست دارند از یک شفاف سازی هم حاشیه ای درست کنند که باعث زیاد شدن بازدید کانال تلگرامی یا پیج اینستاگرامی شان شود؟ در چنین شرایطی چه بلایی سر اعتماد مخاطب به این رسانه ها می آید؟ و چه طور می شود به چنین رسانه هایی برای موارد مشابه اعتنا کرد؟