آنان که از تئاتر برخاسته اند در سینما موفق تر هستند

انسان ها و به خصوص نسل جوان، بسیار فرهنگ پذیر هستند
«رویای سوخته» را کارگرانی کردم که مرحله تدوین آن نیز تمام شده
شما تا نمایشنامه نخوانده باشید از نگارش فیلمنامه عاجز خواهید بود
من خودم از تئاتر شروع کردم و امروز در سینمای حرفه‌ای مشغول به کار هستم


اگر سینمای هنرو تجربه نبود، فیلم‌هاي بسیاری از کارگردان‌ها، سال های سال پشت درهای بسته اکران می ماندند
این روزها شاهد فیلم اولی های موفقی هستیم که با فیلم اول خود، جا پای‌شان را در سینما تثبیت می کنند. همچنین وجود سینمای هنروتجربه، نقش مهمی در بروز استعدادها داشته و به محلی برای بیان ایده های نو، تبديل شده است. جواد نوروزی، یکی از کارگردانان جوان سینمای ایران است که کار خود را از تئاتر و با استاداني همچون سمندریان شروع کرده است. به‌اعتقاد او تئاتر، تاثیر بسیار مهمی روی فیلمسازی اش گذاشته است. وی تا کنون چند فیلم کوتاه و یک فیلم بلند را به نام «آدم های متفاوت» کارگردانی کرده است. با این هنرمند که هم اکنون مشغول کارهای نهایی فیلم «رویای سوخته» است به گفت‌وگو نشستیم .
کمی از سوابق خود بگویید. چگونه به فیلمسازی علاقه مند شدید؟
شروع فعالیت هنری من در شهر همدان، از تئاتر بود. نزدیک 15 سال پیش، کار در حوزه تئاتر را با همان دوره‌ها و کارگاه ها و ورک شاپ هایی که برگزار می شد، شروع کردم. در همان زمان به کلاس های بازیگری و کارگردانی و نویسندگی می رفتم و تعدادی کارهم برای تلويزیون همدان انجام دادم اما سرانجام تصمیم گرفتم برای ادامه فعالیت حرفه ای به تهران بیایم. پس از ورود به تهران نيز کار تئاتر را با استاد سمندریان، که افتخاری شاگردی ایشان را داشتم، ادامه دادم؛ همزمان به ساخت فیلم کوتاه پرداختم و در کنار آن نیز، وارد دانشکده سینما شدم و مدرک لیسانس در رشته کارگرانی را از این دانشکده دریافت کردم. بعد از ساخت چند فیلم کوتاه به ساختن فیلم بلند روی آوردم و در سال 94 فیلم «آدم های متفاوت» را ساختم که استقبال خوبی هم از آن صورت گرفت. تاکنون چند کار برای سیمافیلم انجام دادم و فیلمنامه‌های مشترک با آدم های مختلف نوشتم. به تازگی نیز فیلم «رویای سوخته» را کارگرانی کردم که مرحله تدوین آن نیز تمام شده و کم کم برای اکران در سینمای هنروتجربه آماده می شود.
آیا در این فیلم از سوپراستارها استفاده کردید؟
سعی کردم در ساخت فیلم «رویای سوخته» از بازیگران تئاتری استفاده کنم و به دنبال چهره های مطرح سینمایی نباشم. این صحبت با تهیه کننده های فیلم، آقایان علیرضا بهرام و محمدحسین کردی مطرح شد و از جانب آن ها نیز این مساله پذیرفته شد.
این نکته مثبتی است که شما تصمیم گرفتید از بازیگران تئاتری استفاده کنید، در حالی که این روزها بيشتر فیلمسازان تلاش می کنند دستِ کم یک سوپراستار در فیلم خود داشته باشند.
من خودم از تئاتر شروع کردم و امروز در سینمای حرفه‌ای مشغول به کار هستم؛ در حالی که هیچ نوع خدمات مالی و رانتی نداشتم و حتی روابطی هم نداشتم که به وسیله آن‌ها بتوانم پیشرفت کنم. من به اصطلاح بچه پولدار نبودم و تمام این‌ها با تلاش و دوندگی خودم بوده و به همین دلیل است که بچه های جوانی راکه این روزها بدون هیچ حمایتی در تئاتر کار می کنند، درک می کنم. برعکس بسیاری از فیلمسازان که به دنبال چهره هستند، برای من افتخار است که با بازیگران جوان آشنا شوم، وقت بگذارم و از جوانان تست بگیرم و استعدادهای تازه را کشف و معرفی کنم. این وظیفه جامعه هنری ماست و در این زمینه همه باید به ‌يكديگر کمک کنیم؛ چرا که سینما و تئاتر یک خانواده هستند و اگر به هم کمک نکنند، متزلزل می شوند.
کمی از ماجرای «رویای سوخته» بگویید.
فیلم، داستان یک زوج جوان را روایت می کند که در بخش دوبله رادیو مشغول به کار هستند و با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم می کنند. موازی با این ماجرا، یک شبکه زیرزمینی در ایران تشکیل می شود که سریال‌های ترکی را دوبله می کند. این شبکه می‌خواهد به گونه ای به عوامل سینمایی ایران نزدیک شود و در این تلاش، می‌رسند به سعید و او نیز برخلاف میل باطنی اش، به دليل مشکلات مالی، مجبور می شود این همکاری را بپذیرد. از سوی دیگر ما شاهد این هستیم که نیروهای امنیتی، این شبکه را زیر نظر گرفته اند و منتظر فرصت مناسبی هستند تا آن ها را دستگیر کرده و مشکل را ریشه‌ای حل کنند. این مساله را به گونه‌ای با آنچه در سریال‌های ترکی اتفاق می افتد، تعمیم دادیم؛ در این سریال‌ها، روابط مستحکم نیستند و آنچه بسیار اتفاق می‌افتد، خیانت است. من به صورت تلویحی قصه سریال های ترکی را نیز وارد فیلم کردم.
چرا تصمیم گرفتید داستان آن سریال ها را که تم اصلی‌شان خیانت است، وارد فیلم کنید؟
آمارهای جامعه ثابت می کند مردم به صورت ممتد این سریال ها را می بینند. به طور کلی انسان و به خصوص نسل جوان، بسیار فرهنگ پذیر هستند. وقتی به شکل ممتد این سریال ها را تماشا مي‌کنند،پس آن فرهنگ را می پذیرند و همین شده که امروز، طلاق بسیار راحت‌تر از ازدواج شده است. یک شخصیتی در فیلم هست به اسم رها که به شخصیت زنانی که در سریال های ترکی می‌بینیم، نزدیک است. رها، مدیر این شبکه زیرزمینی است و از سعید می خواهد همسرش را رها کند و به سمت او بیاید. در این مدت رابطه سعید با همسرش نیز مخدوش می شود و همین مخدوش شدن، خیانت را به‌همراه می آورد. در این بین، نیروهای امنیتی هم شبکه زیرزمینی را دستگیر می‌کنند و با این اتفاق، تمام زندگی سعید از هم فرومی پاشد.
این داستان تا چه اندازه واقعی است؟
جالب است بدانید که این قصه براساس یک داستان واقعی بوده و در واقع ما آن داستان را دراماتورژی کردیم و از قصه اصلی الهام گرفتیم. خوشبختانه تنی چند از استادان، فیلم را دیدند و از آن تعریف خوبی کردند و مساله مطرح شده در فیلم را نیازِ روز جامعه دیدند.
زمان اکران فیلم مشخص است؟
زمان اکران هنوز مشخص نیست و تهیه کننده در حال رایزنی است.
شما کار خود را با تئاتر آغاز کردید. فکر می کند تئاتر چه تجاربی را برای فیلمسازی در اختیار شما قرار داده یا به نوعی، تئاتر در ساخت فیلم چقدر به شما کمک کرده است؟
در ابتدا باید بگویم که تئاتر، مادرِ سینماست و این مساله‌ای غیرقابل انکار است. فیلم های تاریخ سینما را که نگاه کنید، به نظر می رسد تئاتر هستند. فیمسازان بزرگ در ابتدا کارگردان تئاتر و بسیاری از آثار مهم سینمایی نیز اقتباسی از یک تئاتر بوده‌اند. شخصي مانند استاد بهرام بیضایی، کارگردان تئاتر است که در سینما نیز آثار قابل دفاعی تولید مي‌كند. یا شخصی مثل اصغر فرهادی با افتخار می گوید که من تئاتر کار کردم. دوباره تاکید می کنم که تئاتر ، مادر سينماست اما با دو مدیوم متفاوت. شما در تئاتر نمی توانید کلوزآپ از یک بازیگر نشان دهید به گونه ای که تماشاگر، لرزش پلک بازیگر را نيز ببیند. از سوی دیگر تئاتر یک هنر زنده است و با چیزی به اسم کات، غریبه است و هر اتفاقی ‌نيز که روی صحنه بیفتد، باز مجبور است به حیات خود ادامه دهد و کار به هیچ‌عنوان قطع نمی شود اما این اتفاق در سینما نمی افتد. علاوه بر تمام این‌ها، تئاتر و سینما شباهت‌های زیادی به يكديگر دارند؛ همان‌گونه که فیلمنامه نويسی با نمایشنامه‌نویسی شباهت دارد. شما تا نمایشنامه نخوانده باشید از نگارش فیلمنامه عاجز خواهید بود.
بسیاری از بازیگران خوب از تئاتر برآمده اند. اما می خواهم بپرسم، بازیگری و کارگردانی در تئاتر چقدر و چگونه می تواند خود را به فیلمسازی نزدیک كند یا به کمک آن بیاید؟
تئاتر در بازیگری، کارگردانی و حتی طراحی صحنه می تواند به کمک فیلمساز بیاید. تئاتر به‌طورحتم می تواند درس بزرگی به فیلمسازان بدهد. تئاتر، هنر ششم و سینما، هنر هفتم است. پس این دو بسیار به يكديگر نزدیک هستند. اگر بخواهیم کار در حوزه سینما را آغاز کنیم، بهتر است از تئاتر شروع کنیم؛ چرا که تجربه نشان داده، کسانی که از تئاتر برخواسته‌اند، همیشه موفق تر و محکم تر از سایرین کار کرده‌اند. فیلمسازی که از تئاتر برآمده باشد، هم از لحاظ تئوری و هم از لحاظ ایدئولوژیک، سابقه‌اي طولانی دارد و می‌تواند از کارش دفاع کند و نقطه نظر و ایده داشته باشد؛ در واقع تئاتر به هنرمند تفکر می دهد.
در خصوص بحث بازیگری در تئاتر، پیش می‌آید که یک بازیگر سینمایی را می بینیم و می‌گوییم این شخص تئاتری بازی می کند. این تئاتری بازی کردن، گويي به اگزجره بازی کردن معنا پیدا کرده است. نظر شما چیست؟
اگزجره بازی کردن نيز به کارگردان بازمی گردد. او می‌تواند از بازیگران بخواهد که چگونه بازی کنند. ما بازیگران بسیار خوبی در سینمای امروز ایران داریم که از تئاتر برآمده‌اند و بازیِ اگزجره ای را نیز از آنان شاهد نیستیم. کسانی مثل رضا کیانیان که از پیشکسوتان هستند یا در میان جوان‌ترها، کسی مثل نوید محمدزاده را داریم که این روزها هم در سینما و هم در تئاتر خوش درخشیده است اما نباید فراموش کنیم که او نيز از صحنه تئاتر برخواسته است. البته نمی توان گفت که بازیگر باید از تئاتر شروع کند کسانی که کار را با بازی در فیلم های سینمایی آغاز کرده اند، آزمون و خطا داشته اند و تهیه کننده ها به راستی هزینه های گرانی برای این آزمون و خطاها کرده اند.
فیلم «رویای سوخته» قرار است در سینمای هنرو تجربه، نمایش داده شود. فکر می کنید این سینما چقدر توانسته به فیلمسازانی که جریان دیگری را غیر از آنچه در سینماها می بینیم دنبال می کنند ،کمک کند؟
وقتی بحث تجربه گرایی در هنر می آید، یعنی مخاطب خاص است و عام نیست. ایده ها، ساختار و کَستی که بسته شده، به هیچ وجه عام نیست و مخاطب عام چندان علاقه‌ای به این نوع از فیلم ها ندارد. باید این موضوع را مد‌نظر قرار دهیم، که قرار نیست فیلم های هنرو تجربه به اندازه فیلم‌های عادی بفروشند. این انتظار اشتباهی است و با این انتظار، انسان سرخورده می شود. سینمای هنرو تجربه، یک اتفاق مهم بود که حجم تبلیغاتی ‌نداشت‌و فقط به فضایی برای بیان ایده های تازه و خلاقانه تبديل شد. مخاطبی که به دنبال فیلم های خاص است، می تواند فیلم مورد علاقه خود را در هنروتجربه پیدا کند. اگر سینمای هنرو تجربه نبود، فیلم‌هاي بسیاری از کارگردان‌ها، سال های سال پشت درهای بسته اکران می ماندند و گاهي هرگز به اکران نمی‌رسیدند. فیلمساز می خواهد به هر قیمتی که هست، فیلمش دیده شود و حتی به دنبال سود مالی آن نیست؛ هنر و تجربه این امکان را فراهم کرده است.
کار جدیدی نيز در دست دارید؟
ما با آقای بهنام و آقاي کردی، پروانه ساخت کارِ جدیدمان را به نام «صفر تا صد» گرفتیم که نويسنده و کارگردان آن نیز خودم هستم و اكنون در مرحله پیش تولید هستیم. همچنین یک پروانه ساخت فیلم سینمایی دیگر تقاضا کردیم. این درخواست را نزدیک دو ماه است که به وزارت ارشاد داده ایم. به نظر می رسد با مشغله ای که وجود دارد هنوز نوبت به ما نرسیده است اما بسيار به این پروانه امیدوارم. دوست دارم اینجا از آقای ابراهیم داروغه زاده تشکر کنم که آدمی است خوش قلب و سینما دوست که تلاش می کند به هر شکل از سینماگران حمایت کند. امیدوارم پیش از برگزاری جشنواره فیلم فجر، بتوانیم پروانه ساخت را بگیریم. این، فیلمي خاص و بسیار عاشقانه است. فیملنامه خوانده شده و گفته اند که فیلم خوبی است و قصه ای ‌دارد که مخاطب خود را پیدا می کند. در واقع این فیلم یک عاشقانه تلخ است.