راستي در عمل

در دنياي امروز رسانه‌ها و وسايل ارتباطات جمعي يكي از مهم ترين بنيان‌هاي فرهنگي كشورها محسوب می‌شود ودر كنار ديگر ويژگي‌ها‌ي اجتماعي نوع بشر، ارتباطات نيز در دست يابي به اهداف و چشم اندازهاي مشترك مذهبي و سياسي و فرهنگي بشر، نقش بسزايي دارد.پتانسيل عملكردي و تاثير گذاري كه رسانه بر روي طيف‌هاي مختلف مردمی‌می‌گذارد، آن قدر بالا و محسوس می‌باشد كه يكي از ابزارهاي سياسيون براي انتقال سياست‌هايشان در نظر گرفته می‌شود. در روزگاري كه جهاني شدن پيگيري و توسعه پايدار در آن نقش‌بندي می‌شود، حضور رسانه‌ها و استفاده  از ظرفيت آنها براي تحقق اهداف امري روشن و غير‌قابل انكار است. بنابراين دولت‌ها تلاش می‌كنند در شروع تبيين و تشريح سياست‌ها و برنامه‌هاي خود با در دست داشتن رسانه‌ها و ظرفيت تبييني و امكانات تبليغاتي آنها،گامی‌استوار با نتايجي قابل پيش بيني بردارند.اين امري بديهي است كه رسانه اي با شكل و شمايل خصوصي و بودجه غيردولتي ،مجاز به طرفداري از برنامه‌ها و يا دولتي خاص باشد. اما آيا در كشوري كه رسانه دولتي با بودجه بيت‌المال گردانده می‌شود، طرفداري محض از قشري خاص با گرايشي مشخص، قابل قبول  و با عدالت و انصاف همسان است؟ متاسفانه در ساليان اخير عملكرد صداوسيما به گونه‌اي بوده كه با پيروي از خط ومشي خاص و تعلقات فكري گروهي وجناحي، جوانب انصاف رعايت نشده است و بايك جانبه به قاضي رفتن و در اختيار داشتن آنتن‌هاي زنده و غيرزنده شبكه‌هاي تلويزيوني و راديويي تنها در يك مسير قدم گذاشته‌اند. غافل از آنكه نقش اصلي رسانه هم افزايي، آگاهي بخشي و اطلاع‌رساني است، نه سانسور كردن و سليقه‌اي عمل كردن.البته چنين تعريفي براي رسانه دولتي است و گرنه رسانه غير‌دولتي كه می‌تواند سانسور كند، انتخابي عمل كند و حتي اطلاع رساني نكند و پخش هم نكند.اما آيا در كشوري كه شبكه‌هاي رسانه جمعي، دولتي است و با بودجه كشوري گذران امور می‌كند،می‌توان چنين عمل كرد‌؟  امروز صداوسيما بدون توجه به انتقاداتي كه به روش عملكردش وارد می‌شود يك تنه می‌تازد و پيش می‌رود تا جايي كه به تازگي حتي در پخش  سخنراني‌هاي شخص اول كشور در  قوه مجريه – رييس جمهوري- و يا آن ديگران، به گزينش سليقه اي عمل می‌كند و آنچه را كه دلخواه خودشان هست بر روي آنتن می‌آورند. به اين روش عمل كردن و برنامه به ذهن بيننده خوراندن ، چه نتيجه اي به جز فرار از رسانه ملي و گرايش به شبكه‌هاي ماهوره‌اي باقي می‌گذارد؟خوب است زماني كه فرياد مقابله با رسانه‌هاي خارجي را بر می‌آوريم به اين فكر هم باشيم كه براي رسانه داخلي خود و تنوع و آزاد طلبي اش چه كرده ايم كه حال به خودمان اجازه می‌دهيم نوجوان وجوان جوياي حقيقت امروزي را متهم و محكوم به عدم دسترسي به دنياي آزاد اطلاعات كنيم. اين صداوسيما با يكنواختي،كرختي،يكطرفه بودن و ترس از بيان حقايق به جايي نخواهد رسيد.نوجواني كه پا به سن فهم و درك مسايل سياسي و اجتماعي و فرهنگي گذاشته نياز به هدايت و حمايت دارد، نياز به درك شدن و فهميدن دارد،  نياز به برنامه‌هايي دارد كه به وي حق انتخاب فكري را بدهد، برنامه‌هایي كه با معناي شادي و نشاط و تنوع عجين شده باشند، نياز به پخش زنده  مسابقات ورزشي از شبكه‌هاي داخلي را دارد (نه پخش مسابقاتي كه فردايش صداي شبكه‌هاي عربي را از عدم خريداري پخش زنده ،دربياورد). پژوهش‌هاي مختلف نشان می‌دهد كه هر قدر مطالعه روزنامه، شنیدن رادیو و تماشای تلویزیون کاهش يابد، به همان اندازه نیز در مشارکت اجتماعی کاستی به وجود می آيد.مشاركت اجتماعي از پايه اي ترين بناهاي دولت‌ها به شما می‌رود تا حدي كه سطح بالاي مشاركت موفقيت و پيروزي را به ارمغان می‌آورد و سطح پايين آن شكست در برنامه‌ها و چشم اندازهاي کشور را نتيجه خواهد داد. نوجوانان وجوانان از عناصر مهم مشاركت اجتماعي محسوب می‌شوند.ضروري است كه براي آنان و حضورشان در تراز اول اجتماع برنامه‌هاي وزين‌تري با معيارهاي حقيقي‌تر دنبال شود.
نوجوان وجوان امروز كشور‌، به اندازه كافي داراي شعور انقلابي و ميهن‌پرستي  هستند، اين برنامه‌هاي تكراري وازقبل تعيين شده و فاقد قناعت محتوايي براي آنها مفهوم ارزش افزايي ندارد‌، تنها اثري كه می‌گذارد فرار از داشته‌هاي ملي و سوق اشتياق به سمت حقيقت‌طلبي در فضاي مجاز و رسانه‌هاي خارجي است. بهتر است صدا وسيما قبل از آنكه از اين چه كه هست وااسفا تر شود، كمی‌شمرده تر و واقع بينانه تر به خواسته‌هاي مردمی‌تن در دهد و به ساخت برنامه‌هايي رو بياورد كه اين شكاف به وجود آمده در اقشار مردمی ‌را كاهش دهد و به  وحدت  و يكرنگي و نزدیکی سلیقه‌ها، خواسته‌ها و انتظارات دست پيدا كند. به نظر می‌رسد،راستي در عمل و حقيقت گرايي در گفتار خواسته منطقي و به جايي است كه می‌توان از صداوسيما انتظار داشت.باشد كه به زودي شاهد تغيير رويه صحيح و بخردانه صداوسيما باشيم.