روایت اول

شایــــد یکــی از بهتــــــرین جملات در توصیف اهمیت مستند، این نقل آلفرد هیچکاک باشد که گفتـــه بود «در اثــــر داستانی، کارگردان خداست و در کار مستند، خدا کارگردان!» باید بدانیم که اگر فیلمسازی می‌خواهد اثرش مستند شود، نباید چیزی را پیش‌فرض قرار دهد و اگر براساس فرضیه‌ای بخواهد مستندی بسازد تا آن فرضیه را اثبات کند، قطعا اثر خوب و استانداردی نخواهد شد. اما سوال اینجاست که چرا در این مقطع رهبر انقلاب بر اهمیت مستندسازی تاکید کردند و چنین جلسه‌ای با مستندسازان تشکیل شده است؟ به نظر پاسخ در یک جمله خلاصه می‌شود و اینکه امروز ضرورتا باید خیلی چیزها را مستند کنیم. بیش از هر چیز چهار دهه انقلاب را، از باب اینکه افتخاراتش را مرور کرده و هم اینکه بتوانیم نقاط ضعفش را احصا کنیم؛ کاری که کار هر کسی نیست، ولی مستندساز با نورافکنی که روی موضوعات می‌اندازد، آنها را به چشم می‌آورد و مسیر را روشن می‌کند تا چراغ راه آینده شود. به همین دلیل معتقدم جلسه رهبر انقلاب با مستندسازان، جلسه مهمی بود. وقتی قرار می‌شود یک مستند جدی و چالشی ساخته شود (البته چالشی نه به معنای منفی) باید یک محور اصلی و حقیقتی را بازگو کنیم. در همین نقطه است که مستندساز ممکن است وارد مرزهایی از سیاه‌نمایی شود که به‌شدت باریک و حساس است وکوچک‌ترین لغزشی نه‌تنها اثر، بلکه آفریننده اثر را هم به ورطه سقوط و ناامیدی می‌کشاند. چرا؟ از این رو که مستندساز به نقطه‌ای می‌رسد که نمی‌تواند سره را از ناسره و حق را از باطل تفکیک کند و گام بعدی این اتفاق، سیاه‌نمایی است، در حالی که قرار بود حقیقت تلخی بیان شود که دانستن آن بایسته و لازمه رشد یک جامعه را فراهم می‌کرد. اینجا نقطه‌ای است که باید دقت مضاعف شود و از منشور رهبری به مستندسازان نیز این‌گونه برمی‌آید و می‌شود طبق این اصول مستندسازی کرد و البته بایسته است که چارچوب‌های نظری و حدود و ثغور این منشور تبیین شود. چه‌بسا که اگر حدود و ثغور این نکات تعیین و تبیین نشود، اسباب این شود که مستندسازان نتوانند جدی‌تر و  باانگیزه کار کنند و وضعیت از امروز نیز سخت‌تر شود. اینها موانع رسیدن به یک کار مطلوب است، در حالی که نگاه درست و منطقی به این پنج نکته می‌تواند مسیر پیش‌رو را هموارتر از گذشته کند و در دل این تبیین و اعتمادبه‌نفس مستند‌های جدی، آسیب‌شناسانه و دلسوزانه به وجود بیاید و گرهی از کار جامعه باز و راهگشا شود.  از سویی دیگر برخورد با مستندساز و هنرمند ظرافت خاص خود را می‌طلبد. در گام اول باید نیت‌خوانی را کنار گذاشت و نگاه مثبتی به هنرمند داشت. در گام دوم باید نقشه راهی داد تا مرز بین تخریب و نقد مشخص شود. چگونه؟ بیان راه‌حل سهل و ممتنع است، اما یک راه ساده این است که برای ساخت و سفارش اثر، گزینه‌های منتقد اما دلسوز داشت. در مرحله بعدی زمانی که اثری تولید شد، با سعه صدر و بدون حب و بغض بسنجیم که چه میزان از نقدها واقع‌بینانه و دلسوزانه است یا احیانا بزرگ‌نمایی و سیاه‌نمایی شده است. به‌نظرم می‌شود بین آدم‌هایی که منصفانه و دلسوزانه کار می‌کنند و افرادی که می‌خواهند سیاه نمایی کنند، تفکیک کرد، به شرط آنکه منصفانه و بدون نگاه‌های مرسوم قبیله‌گرایانه به اثر نگاه کرد. اثر خودش، خودش را معرفی می‌کند. هنرمند نیز باید توجه کند لحن در فضاسازی مستند می‌تواند تلخی و سیاهی مساله را تعدیل کند. فرض کنید مساله کم‌آبی که در کشور به نقطه بحرانی رسیده و اینکه قرار است مستندساز بگوید این معضل حاصل برخی بی‌تدبیری‌ها، شهوت سد‌سازی و مدیریت منابع آبی کشور در 30 سال گذشته بوده است. طبیعی است که مستندساز باید این را برای مردم و مسئولان تشریح کند، اما وقتی بخواهد تماما از نگاه منفی بگوید، این می‌شود که آینده آینده سیاهی است، امیدی به مسئولان وجود ندارد و جنگ‌های آینده، جنگ آب است. عملا به نقطه‌ای می‌رسید که به ناامیدی مردم منتهی می‌شود. همین مساله را می‌توان به موضوعات مختلف هم تعمیم داد.  فراموش نکنیم هیچ الزام و اجباری نداریم که مستندساز روی موضوعات تلخ فوکوس کند. موضوعات بسیاری داریم که سوژه‌های خوب و مغفول‌مانده و در عین حال پر از نشاط و امیدآفرین هستند. توجه به مجموعه‌ای از رخدادهای مثبت و منفی می‌تواند توازن پیش‌برنده و نهایتا امیدآفرین باشد.  و اما نکته پایانی توجه به مساله مستندسازی تاریخی است. در روزنامه‌نگاری و رسانه تعبیری داریم به‌عنوان روایت و تفسیر اول، مبنی‌بر اینکه مهم‌ترین روایت، روایت و تفسیر اول است که خوانش آن خوانش اصلی می‌شود. در بحث مستند‌سازی هم همین‌گونه است؛ وقتی روایت مستند‌های شبکه من و تو در موضوعات تاریخی بشود روایت اول، مستندسازان و هنرمندان داخلی منفعل می‌شوند و باید زحمت زیادی کشیده شود تا بتوانند مخاطب را آگاه کنند یا دیدگاهش را عوض کنند. ولی وقتی شما روایت اول را داشته باشید، مستند‌هایی خواهید ساخت که تاثیر‌گذاری بیشتری خواهند داشت. اما برای تحقق چنین امری، باید درهای آرشیوها باز شود و به‌جای اینکه جلسه خبرگان ما را بی‌بی‌سی گزارش کند، مستندسازان خودمان، آثاری فاخر به شکلی درست و بدون هیچ‌گونه تحریفی در اختیار مردم قرار دهند.