گریز از قانون

مهرنوش گرکانی | عبور از چراغ قرمز، عدم‌رعایت حق‌تقدم، عدم‌رعایت سرعت مجاز، پیگیری و انجام امور اداری بدون رعایت نوبت و استفاده از تلفن همراه هنگام رانندگی نمونه‌هایی از مصادیق قانون‌گریزی محسوب می‌شود. بسیاری از این قانون‌گریزی‌ها یا تخلف‌ها آن‌قدر در جامعه اتفاق می‌افتند که گویا دیگر به چشم نمی‌آیند. در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها بسیاری از این نوع قانون‌گریزی‌ها توسط بازیگران اجرا می‌شود. بازیگرانی که درواقع دستورات کارگردان را اجرا می‌کنند یا قدم‌به‌قدم با فیلمنامه پیش می‌روند. فیلمنامه‌هایی که بویی از قانون و قانونمداری نبرده‌اند و فرهنگ بی‌قانونی را ترویج می‌دهند. شاید بسیاری در برابر این حرف‌ها قانون‌گریزی‌های دیگری مانند فساد مالی و اختلاس را پیش بکشند، اما به‌هرحال هرکدام از اینها می‌تواند تخلف یا جرم محسوب شود.
مشاوران حقوقی بی‌تأثیر
اگر به تیتراژ بسیاری از این فیلم‌ها نگاه کنید، حداقل نام یک مشاور حقوقی در آنها به چشم می‌خورد، اما انگار این مشاوران حقوقی آنقدرها هم کارشان را درست انجام نمی‌دهند. علاوه‌بر قانون‌گریزی‌ها و تخلفاتی که بازی آنها توسط بازیگران در فیلم‌ها به نمایش گذاشته می‌شود، در برخی از آنها از اصطلاحات حقوقی استفاده می‌شود؛ اصطلاحاتی که به جای غلط و در مورد اشتباهی به کار می‌روند. در برخی نیز روند بررسی پرونده‌ها از مسیر اشتباهی پیش می‌رود و آن‌طور که در جامعه وجود دارد، نیستند. درواقع می‌توان گفت مشاوران حقوقی فیلم‌ها یا نقش‌شان را خوب بازی نمی‌کنند یا به اندازه کافی اطلاعات ندارند تا بتوانند عومل سازنده فیلم را در مسیر درست راهنمایی کنند.
بسیاری از مردم ما شاید کمتر با اصطلاحات حقوقی و روند پیگیری‌های قضائی آشنایی داشته باشند و همین سریال‌ها و فیلم‌ها هم اطلاعات غلطی در اختیارشان بگذارند. این کار زمانی که عموم مردم جامعه به مشکلات حقوقی برخورد می‌کنند، تصور اشتباهی از روند پیگیری و رسیدگی دارند و بعضا یک جرم را تخلف می‌پندارند یا یک تخلف را جرم که همین موضوع نیز در روند رسیدگی پرونده قضائی‌شان خلل ایجاد می‌کند.


تأثیر فیلم‌ها و سریال‌ها در فرهنگ‌سازی
صداوسیمای ملی و سینمای ایران از سال‌ها پیش تاکنون نقش تأثیرگذاری در جامعه ما داشته است. این تأثیرگذاری از کودکان شروع می‌شود و به بزرگسالانی که مخاطب آنها هستند، ختم می‌شود. اگر در یک فیلم یا سریال بی‌قانونی رخ دهد یا شخصی قانون‌گریزی کند و تا انتهای آن هم اشاره‌ای به این بی‌قانونی انجام شده، نشود؛ در ذهن مخاطبان می‌تواند تأثیر بسزایی بگذارد. شاید بسیاری از مخاطبان که اطلاعات عمومی و حقوقی کافی نداشته باشند، همین منوال را الگوی خود قرار دهند و همین الگو در زندگی شخصی‌شان لطمه‌ای بزگ وارد کند. کودکان نیز حالا بیش از پیش تلویزیون تماشا می‌کنند و همین قانون‌گریزی‌ها و تخلف‌ها می‌تواند در تربیت آنها و ورودشان به اجتماع ضربه‌ای سنگین ایجاد کند.
حال با توجه به همه این نکات، سوال این‌جاست که مردم چگونه باید متوجه شوند که کدام‌یک از این اصطلاحات حقوقی نادرست است؟ یا اگر کسی متوجه قانون‌گریزی‌ها و تخلفات و نادرستی اصطلاحات حقوقی شود، به چه مرجعی می‌تواند اطلاع دهد؟ آیا همین مردم می‌توانند شکایتی مبنی بر ارایه اطلاعات نادرست از سازندگان فیلم‌ها و سریال‌ها داشته باشند؟ مدعی‌العموم در این موضوع کجای داستان است؟
قانون، قانون است
بارها و بارها شنیده شده که وجود یک قانون بد، بهتر از بی‌قانونی است، مضمون این جمله نشانگر نقش و اهمیت وجود قانون در هر جامعه‌ای است. به واقع این قانون است که مانع از بروز و شیوع بی‌نظمی و ناهنجاری می‌شود و شکستن یا گریز قواعد و ضوابط تعریف‌ و طراحی‌شده، قانون‌گریزی محسوب می‌شود. اگرچه همواره عده‌ای در جامعه در مسیر قانون و ضوابط حرکت می‌کنند، اما هستند افراد یا گروه‌هایی که بی‌قانونی و زیرپاگذاشتن ضوابط برای آنها معمول و پذیرفتنی خواهد بود. چه عامل یا عواملی در شیوع این پدیده موثر است و تحت چه شرایط و فرآیندی، عده‌ای به خود اجازه می‌دهند قانونی را که هنجارساز و نظم‌پرور است، نادیده بگیرند؟
قانون‌گریزی و قانون‌شکنی در تمامی کشورها و جوامع اعم از توسعه‌یافته و درحال‌توسعه رخ می‌دهد، اما تفاوت در شدت و ضعف آن است، درواقع می‌توان گفت کثرت قانون‌شکنی در جوامعی که از لحاظ فرهنگی و جامعه‌پذیری موفق‌تر عمل کرده‌اند، کمتر به چشم می‌خورد.
می‌توان گفت فرهنگ‌سازی درست از طریق رسانه‌های ملی و سینما به‌عنوان یکی از علاقه‌مندی‌های مردم می‌تواند در تربیت کودکان و افزایش اطلاعات مردم نقش بسزایی داشته باشد. مردم باید از حق و حقوق خود آگاه باشند و هیچ تریبونی غیر از رسانه ملی نمی‌تواند بیشترین تأثیر را در این آگاهی داشته باشد.
در دوران فعلی از نقطه‌نظر محتوا و درون‌مایه؛ آن‌طور که شایسته است به رابطه میان حقوق و سینما توجه نشده، چراکه حقوق یک علم منطقی و استدلالی و حتی به گفته برخی، فنی اجتماعی است، ولی سینما یک هنر مدرن است.