آسیب‌شناسی جایگاه رسانه‌ای نیروی انتظامی در انتظام اجتماعی؛

محمد میلانی- سال‌ها پیش وقتی سامانه 110 آغاز به‌کار کرد و توانست به‌عنوان منبع و سیستمی اثربخش به مردم در سراسر کشور خدمات خاص به خود را ارائه دهد، ناگهان به صورت یک جزء از زندگی روزمره ما ایرانی‌ها تا آنجا پیش رفت که توانست نقش اثربخش و سازنده‌ای داشته باشد. به معنایی واضح امروز به محض آنکه یک شهروند شاهد بروز مشکل و معضلی در جامعه می‌شود یا می‌بیند که بزه‌ای درحال وقوع است، بسیار عادی طوری که انگار از سال‌های دور می‌دانسته که سامانه پاسخگویی 110 بناست به فریادش برسد، تماس می‌گیرد و استمداد می‌کند یا آگاهی‌های لازم را به این مجموعه می‌دهد تا در راستای واکنش بجای مجموعه نیروی انتظامی در کمترین زمان ممکن و به بهترین نحو این نیرو بتواند در برابر معضل به وجود آمده درست و مناسب ظاهر شود و بازهم نباید فراموش کنیم که اگرچه امروز گفتن کلام به 110زنگ می‌زنم بسیار عادی تلقی می‌شود اما نباید فراموش کرد که همین جمله کوتاه تا به امروز ضامن عدم تحقق جرائم بسیاری بوده و منبعد نیز ضامن تسری امنیت برای بسیاری از هموطنان هست و خواهد بود.
این مثال را از آن جهت طرح کردم تا با این پرسش پراهمیت مواجه شویم که چرا تاکنون نیروی انتظامی به مواردی نظیر شکل گیری ماهیت سامانه‌هایی نظیر110 و... در پیشبرد سایر اهداف و وظایفی که در اجتماع به عهده دارد، نه به اندازه‌ای که باید اهمیت می‌دهد و نه آنها را در راستای تحقق روش‌های بسیار اثربخش و مثبت آتی در ساختار درونی خود و سپس در جامعه موردنظر به بوته آزمایش و نقد و به اصطلاح آزمون‌های اولیه نمی‌سپارد؟
این مساله تا حدی جدی و مهم است که به نظر رسید سخنان اخیر و به معنایی پایانی خاص و ویژه سخنگوی نیروی انتظامی محل و محملی مناسب برای توجه به این مسایل مهم مدنظر قرار بگیرد چرا که دقیقا نشان از عدم تحقق چنین شرایطی دارد. نشان از عدم شناخت صحیح و درست دست‌اندرکاران و فرماندهان نیروی انتظامی از ماهیت و عملکرد ارزشمند این سازمان در سطح کشور و ناتوانی عمومی از ارائه کارنامه‌ای صحیح و پرطمطراق نیروی انتظامی در مواجهه با اذهان عمومی دارد.
مشکل در ساختار اطلاع‌رسانی


برهیچ کسی این مهم پنهان نیست که نیروی انتظامی به عنوان نیروی ضامن و امنیت و آرامش در کشور است. بزرگ‌ترین و حرفه‌ای‌ترین بزه‌کاران و خلافکارهای شناسایی شده در سطح کشور نیز معترف هستند که همیشه یک ترسی درونی از حضور و عملکرد نیروهای انتظامی دارند و همیشه پیش از انجام هر فعل خلافی نگران از حضور به موقع و چیره عوامل امنیت انتظامی داشته و دارند. این حس چنان حیاتی و پراهمیت تلقی می‌شود که هیچ وقت در سطح عمومی اجتماعی این فرآیند را نمی‌توان توصیف کرد. حسی که دقیقا مانند تنها لفظ پلیس 110 توانسته چه تاثیری عجب و کارساز در بستر فردی و اجتماعی داشته باشد.
با چنین طرز تلقی‌ای به نظر می‌رسد نیروی انتظامی به جای آنکه مبتنی بر همین ارزش‌ها و داده‌های ذهنی و پذیرفته شده مردم باشد و برای خود ساختار ویژه‌ای را تعریف کند که نه‌تنها به هدف تعیین شده و مصوب این سازمان در همه دوره‌ها نایل شود بلکه بتواند همیشه در چنین روندی ادامه حیات متعالی دهد. اما دقیقا چنین اتفاقی که باید بیافتند، رخ نمی‌دهد. سخنرانی اخیر (روز 16 اسفندماه سال جاری) سخنگوی نیروی انتظامی هم دقیقا از این حیث مورد توجه است چراکه به طور کاملا نامحسوس و بی‌آنکه سردار منتظرالمهدی بخواهد تایید وضعیت نابسامان امنیت و بزه‌کاری در کشور را می‌دهد و نیز به مردم این حس را نیز القا می‌کند که هرسال بیش از سال قبل فساد و جرم و جرائم افزایش پیدا می‌کند و نیروی انتظامی عملا و علنا قادر به کنترل و ریشه‌کن ساختن آنها نیست و نخواهد بود.
به این مستندات که در سخنرانی سردار سعید منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی انتظامی عنوان شده است دقت کنید:
- در امر مبارزه با قاچاق کالا شاهد۶۳ درصد کشف در پرونده‌های با ارزش‌تر از ۵۰۰ میلیون تومان بوده‌ایم. امسال بیش از ۳۸ تریلیون و ۱۴۷ میلیارد و ۲۰۹ میلیون ریال انواع کالای قاچاق صورت گرفته است. این یعنی رشد قابل توجه در این خصوص.
- امسال شاهد افزایش چهار درصدی کشف مواد مخدر و افزایش این کشفیات به ۶۸۴ تن انواع مواد مخدر بوده‌ایم که این میزان با احتساب تریاک به‌عنوان ماده مخدر مبنایی به بیش از ۹۹۰ تن می‌رسد.
- امسال بیش از ۹۸ هزار خرده فروش مواد مخدر دستگیر شده‌اند از افزایش۱۹ درصدی جمع آوری معتادان خیابانی و افزایش۱۰۴ درصدی کشف قرص‌های روانگردان و پیش‌ساز‌های شیشه.
- از سرقت‌های مسلحانه در سال‌جاری کاسته شده است و... در سال‌جاری شاهد کاهش دو درصدی سرقت‌های خرد و افزایش سه درصدی سرقت از منازل هستیم.
ضمن آنکه آمارهای دیگری در راستای سامانه ارائه خدمات به مردم نظیر گذرنامه، گواهینامه رانندگی و... از سوی این مقام مسوول عنوان شده‌اند که بالجمله از نقاط قوت این سازمان محسوب می‌شوند اما به نظر می‌رسد ارائه اطلاعات و آماری که پیشتر نمونه‌هایی از آنها را بیان کردم در سطح عمومی به هیچ عنوان نه تنها نشان از صلابت سازمانی و ملی دارند بلکه مخرب‌ترین صدمات را نیز می‌توانند به ماهیت نیروی انتظامی و حس امنیت و آرامش مردمی وارد کنند. حال پرسش پیش می‌آید که آیا مدنظر نیروی انتظامی کشور از بیان اطلاعات و آمار اینچنین ارائه تصویر و مقتدر از این سازمان یا نه نشان از اقتدار و پیشرفت این سازمان است که می‌تواند نسبت به سنوات گذشته همیشه با رشد مواجه باشد؟ وقتی با پرسش‌هایی این چنین روبه رو می‌شویم به راستی حس آرامش به ما به عنوان یک شهروند دست می‌دهد یا نه؟ آیا آمارها نشان از محبوبیت این نیرو در میان مردم دارد یا خیر؟ آیا بیان افزایش کشفیات و کنترل‌های نیروی انتظامی، نشان از بهبود وضعیت کنترل و عدم استعمال مواد مخدر، جرم و جرائم، کالاهای قاچاق و... در کشور است یا نه نشان از بحرانی است که می‌توان فرض را برآن گذاشت که حتی نیروی انتظامی با وجود افزایش درصد کشفیات در این خصوص اما اصلا شرایط کنترل شده درست و مقتدری در آن به وجود نیامده و این در واقع بیان بخش بسیار ناچیزی و البته دردناکی از افزایش تولید و توزیع و گسترش مواد مخدری است که در کشور وجود دارد؟
افزایش تعداد دستگیرشده ها که بالجمله افراد شرور، اراذل و اوباش و توزیع‌کنندگان خرد‌ه‌پای مواد مخدر در کشور هستند، نشان از امنیت عمومی است و براین مبنا به همان میزان مردم باید با خیال امن و راحتی به حیات اجتماعی خود ادامه بدهند؟ اینکه چه راهکارها و اقداماتی در شرف انجام است که افراد موردنظر در صورت بازگشت به اجتماعی به حق و معیار طبیعی شرایطی برایشان فراهم شود که از معضل و بحران بزرگ بیکاری و عدم اعتماد اجتماعی در امان باشند تا بتوانند مانند یک شهروند سالم در جامعه به زندگی خود ادامه دهند؟
پرسش‌هایی از این دست اگرچه به نوبه خود حس خوشایندی به آدمی در مقام شهروند نمی‌دهند اما به همان عنوان نیز نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار این حجم قابل توجه روبه فزونی موجود در سطح کشور گذشت و نسبت به آنها بی‌تفاوت بود. به معنایی بسیار عادی و قابل فهم باید گفت که سخنگوی نیروی انتظامی دقیقا به آمارهایی در جهت نشان دادن کارکرد ارزشمند و قابل ملاحظه نیرو‌های تحت امر استناد می‌کند که اولا این امور کاملا وظایف اصلی این سازمان هستند و به هیچ عنوان درصورت انجام امور موظفی ولو به بهترین نوع ممکن نباید در برابرجامعه متوقع باشیم. دوم آنکه افزایش‌های متعدد و مکرری که در نمونه‌های شاخص ارائه شده در سخنرانی سردار منتظر المهدی وجود دارد، دقیقا عین بیان بحران و مشکلات در کاغذکادوی رنگین و بهاری است.
دقیقا مشخص است کل ساختار اطلاع‌رسانی و ارتباط مردمی نیروی انتظامی با نوعی مشکل در ارائه اطلاعات و آمار مواجه است به طوری که می‌تواند بالکل ماهیت پلیس را به راحتی با مشکل مواجه کند.
توجه ویژه به مثال‌ها تا رسیدن به اصل و ریشه معضلات
افزایش تعداد معتادهای متجاهر یا مصرف‌کننده پرخطر در شهرها به اندازه خود یکی از بزرگ‌ترین بحران‌هایی است که با توجه به تداوم آنها و ناکارآمدی اصول کنترل اعتیاد و همچنین تولید انواع خاص آنها با کمترین میزان آگاهی افراد سودجو و شیطان‌صفت، دقیقا نشان از تداوم وضعیت بغرنجی است از قضا نیروی انتظامی این بار باید فکری به حال آن کند. افزایش کشف درصدی این معضلات چه کمکی به من شهروند می‌کند؟ به نظر شما در قبال ارائه آمارهای سخنگوی نیروی انتظامی باز در مقام یک شهروند باید خوشحال باشیم و لب به تمجید و تعریف از نیروی انتظامی و سخنگوی آن بپردازیم، یا ردایی از نگرانی بر سر بکشیم و منتظر بروز فجایع یکی پس از دیگری در این راستا باشیم. یکی پس از دیگری انواع و اقسام مواد مخدر معرفی می‌شوند و تا این پرسش بخواهد برای شهروندان طرح شود که در ایران نیز چنین مخدراتی وجود دارد، خبر از کشف آشپرخانه‌ها و مراکز تهیه به گوش‌مان می‌رسد. حال بد نیست این سوال از حضور سخنگوی نیروی انتظامی طرح شود که به نظر شما اکنون باید تمجید کرد یا باید منتظر جواب بود؟
طرح به‌روز شدن نیروی انتظامی به عنوان تنها متولی حفظ امنیت در شهرها و روستا چند سالی است که با تمام قدرت پیش می‌رود که از قضا از بهترین اقدامات مورد نیاز در راستای پرقدرت کردن بنیان این سازمان و بالطبع ایجاد تصویر امن و ایمن در ذهن و قلب مردم است. اگرچه ما شاهد به‌روز شدن و تجهیز چشم‌نواز نیروی انتظامی هم‌پای سایر نیروهای پلیس در سطح جهان هستیم اما دقیقا از این سوی احساس می‌شود که نوع آمارگیری، نحوه مواجهه با ماهیت جرائم و میزان تحقق آنها در نقاط مختلف کشور و همچنین تعدد آنها، نیروی انتظامی به هیچ عنوان به روز نشده است. در آمارهای ارائه شده از سوی سخنگوی رسمی این سازمان در جمع اصحاب رسانه، هنوز مشخص نیست که وقتی از این افزایش‌های گسترده و مداوم می‌گوییم، وقتی مدام از کنترل همه‌جانبه دم می‌زنیم یعنی چه؟
چرا هنوز نیروی انتظامی از این افزایش‌ها با افتخار به عنوان عملکرد خود یاد می‌کند در صورتی که هر شهروند به طور یقین و کامل خود، به عنوان یک سند رسمی می‌تواند از تحقق جرم در مقابل چشم‌هایش در هر روز هم بگوید و هم آمار ارائه دهد. مثلا نیروی انتظامی از افزایش تعداد معتادان و مواد فروش‌های خرده‌پا می‌گوید در صورتی که هنوز که هنوز است مکان‌هایی که به دفعات و کرات در رسانه‌ها و مطبوعات از آن مناطق به عنوان مناطق پرخطر شهری یاد می‌شوند به هیچ عنوان نه تنها پاکسازی نشده‌اند بلکه بنا به سنت نامطلوب گذشته، کماکان همین مناطق دستخوش بدترین نوع و میزان توزیع و مصرف مواد مخدر و فروش آنها هستند. برای مثال به دفعات از محل‌هایی نظیر، محله خزانه، دروازه‌غار، محدوده ترمینال جنوب، خیابان شوش، گذر حاج ابراهیم نقاش و با کمال تاسف و مثال محدوده ترمینال خاوران که در کل ساعات شبانه و... معتادان هم علنی خرید دارند و از آن علنی‌ترین مرد و زن معتاد مصرف‌کننده مواد مخدر صنعتی هستند. پارک‌های مادر و محدوده متروی ایستگاه‌های نواب، شوش، مولوی، دردشت و... به عنوان بدترین مناطق از حیث بروز فسادهای اخلاقی، حضور بانوان خیابانی به قصد تن‌فروشی، مشروبات الکلی و توزیع آن به صورت کاملا گسترده و علنی و... یاد شده است اما هیچ وقت نیز شاهد آن نبوده‌ایم که بگوییم در این مراکز پرخطر به دست نیروی انتظامی جرم و بزه بالجمله برچیده شد و فساد موجود که از قضا وظیفه مقابله با آن برعهده نیروی انتظامی است به طور کلی ریشه‌کن شده و شهروندان من‌بعد شاهد و در انتظار روزهایی آرام و بدون ‌تصویر نابهنجار و دردآور اجتماعی هستند. آیا به نظر دست‌کم مقامات ارشد نیروی انتظامی این اتفاقات تحقق یافته‌اند؟ آیا شما که خود واقف برتوان نیروی انتظامی هستید، می‌توانید تصور چنین روزهایی را واقعی قلمداد کنید؟
یک نکته بسیار مهم
شاید اکنون زمان آن رسیده است که نیروی انتظامی دست به یک خانه‌تکانی جدی در نحوه مواجهه با جامعه و همچنین تحقق وجود روابط عمومی صحیح و متناسب با ماهیت نیروی انتظامی بزند. هیچ‌کس هیچ توقعی از نیروی انتظامی برمبنای ارائه اطلاعات و آمار ندارد. این نکته بسیار مهم است. یک پرسش جدی و اساسی از سخنگوی نیروی انتظامی این است که آیا به طور یقین باید اطلاع‌رسانی در این خصوص کنید؟ آیا تلقی این امر که مردم منتظر و مشتاق شنیدن پیام‌ها و آمارهای نیروی انتظامی هستند، دلیلی موجه برای ارائه آمار است. آیا رسانه‌ها که هیچ واکنش مناسب و تحلیلگرانه‌ای در روال این آمار و اطلاعات از خود بروز نمی‌دهند تصور کامل و توجیه‌شده‌ای از آمار ارائه شده دارند؟ این آمارها را چه کسانی مبتنی بر چه آمارهای ارائه می‌کنند؟ معیارها و مولفه‌های ثابت و متغیر در رسیدن به این آمارها تا چه حد صحیح عمل می‌کنند؟
نکته بسیار مهم دقیقا در همین مقطع شکل می‌گیرد که نیروی انتظامی به هیچ عنوان موظف به ارائه اطلاعات و ارقام و آمار به مردم نیست. عملکرد و نحوه حضور این نیرو به‌عنوان ضابط امنیت در شهرها و روستاها می‌تواند تنها عامل معرفی و کنترل این نهاد محسوب ‌شود.
وقتی شهر عاری از افراد معتاد باشد، وقتی شهروندان رفته‌رفته متوجه شوند که برای نمونه دیگر مدتی است کیف‌قاپی، دزدی، زورگیری، نزاع‌های خوف‌آور اراذل و اوباش را ندیده‌اند؛ وقتی که شاهد کاهش سرقت خودرو در نسبت با مدت زمانی نه چندان دور باشند؛ به نوبه خود آیا نشان از عملکرد صحیح و بهینه این نیرو نیست؟ آیا افزایش رونق کسب‌وکار صنایع داخلی به نوبه خود نشان از نبود جنس قاچاق نیست؟
پس دقیقا به ساده‌ترین شکل ممکن عملکرد این نیرو تنها ضامن پاسخگویی نیروی انتظامی می‌تواند محسوب شود. مردم در این وضعیت نه تنها از عملکرد نیروی انتظامی همیشه مطلع هستند، بلکه به طرفدارانی پر و پا قرص و دوستدار از جان گذشته برای این سازمان تبدیل می‌شوند. در صورتی که تا رسیدن به این وضعیت راه بسیار طولانی داریم و طبیعی است برای پرکردن این فاصله و شکاف به وجود آمده، دستگاه نیروی انتظامی ناگزیر از ارائه آمارهایی می‌شود که نه‌تنها دردی دوا نمی‌کنند بلکه مشکلات را افزایش داده و عملکرد سازمان را زیر سوال برده است. از طرفی وظیفه ذاتی و اصلی انجام شده این سازمان را تبدیل به لطف در حق مردم می‌کند.
کلام آخر
طبیعی است که نحوه رویارویی و مواجهه نیروی انتظامی با اذهان اجتماعی و رسانه‌ای به طرز بسیار اساسی‌ای نیاز به ترمیم و تغییر دارد. از سوی دیگر اگرچه سخنگوی این نیرو خود را موظف به پاسخگویی حتی در خصوص دوره‌های اداری و آموزشی سپری شده توسط نیروهای سازمان می‌داند اما فراموش می‌کند که بگوید سطح علمی و دانشی پرسنل نیز نسبت به ارتقای کیفیت کلیه ابزارهای سازمانی انتظامی هنوز بسیار پایین مانده است. به حدی که افزایش ارتقای سطح سواد و گذراندن دوره‌های تعالی یا هرگونه دوره درون‌سازمانی که بالطبع نیروی انتظامی نیز مانند سایر ارگان‌ها بسته به میزان عملکرد و نوع صرفا به کار بخش آموزش این سازمان نیز کمکی به این فرآیند بالاخص در زمان کوتاه چندساله نمی‌کند. در این خصوص از قضا متولیان امر و مسوولان رده‌های بالاتر باید بدانند و بشنوند و بودجه‌های لازم امکانات را درست و برنامه‌ریزی شده در اختیار ناجا قرار دهند نه مردمی که فقط و فقط برایشان امنیت مهم باشد نه سطح و کیفیت دوره‌های آموزشی پرسنل ناجا.
این‌گونه است که باید تایید و تاکید کرد که نیروی انتظامی در شناخت افراد و مبادی اصلی در ارائه اطلاعات و آمار نیز دچار نقایص بسیار نامناسبی است و باید به طور جدی به آن اهمیت بدهد و یک بازخوانی جدی و اساسی در راستای افزایش اقتدار خود در سطح ملی نیز تعریف کند. کشفیات پی‌‌در‌پی، دستگیری معتادان و فروشندگان و صاحبان آشپزخانه‌ها و تمام مجرمان و بیان مداوم آنها و... زمانی می‌توانند حتی در حد خبر مورد اهمیت و دارای ارزش تلقی شوند که بنا به منت نهادن برسر مردم نباشند. در عرصه ملی انجام وظیفه، وظیفه است و هیچ ادعایی را نمی‌تواند به همراه آورد. در غیر این صورت خیلی زود در نقطه‌ای اختلاف گسترده و بی‌نظمی میان آمارهای ارائه شده و عینیت اجتماعی جرم و جرائم در سطح گسترده بروز می‌کند. پس در ارائه اطلاعات صحیح بدون تغییر در نوع بیان حقیقت به مردم باید متناسب با شان آنها عمل کرد.