پیام نامه مشایی به رییس جمهور اسبق برای اصلاح‌طلبان!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: دنیای سیاست اگرچه پیچ در پیچ و سرگیجه آور است اما دانشی است که بیش و پیش از اکتسابی بودن، ذاتی و درونی است بدان معنا که سیاست داشتن و سیاست ورزی را نمی توان با چند کتاب و چند دوره دانشگاهی به شخص منتقل کرد و یا حتی قرار داشتن در کوران سیاست زدگی هم از یک فرد نخواهد توانست که سیاستمرد بسازد و تحویل جامعه سیاسی ـ اجتماعی دهد. تا این جای ماجرا باید بپذیریم که سیاست کلاس و دفتر و مشق ندارد بلکه باید درون و ذات فرد بستری مهیا برای دریافت این علم پرکشش و پرجاذبه داشته باشد که در غیر این صورت، فرد با هردرجه دانایی و زیرکی بازهم نخواهد توانست از بحر متلاطم سیاست جان به سلامت در برد.
همزمان با حضور پدیده‌ای به نام احمدی‌نژاد، چهره‌هایی رخ نمودند که تاریخ انقلاب، تصویر چندان روشنی از آن‌ها نمی توانست ارائه دهد و یا حداقل تصاویر ضبط شده از آنان در اذهان، آن قدر پررنگ نبوده و نیست که مردم را ترغیب و تهییج نماید که به جانب آنان اندک مایه تمایل و توجهی نشان دهند اما بر قاعده«باری به هر جهت» و نیز«دری به تخته خوردن»، چند صباحی اجاره نشین جایگاه سیاست مردانی بوده اند که کم کم امر بر آنان مشتبه شد که آری مانیز سیاست می‌دانیم و سیاست می‌شناسیم!
مشایی ـ مرد همیشه پرحاشیه دولت احمدی‌نژاد ـ که قدرت در سایه دوران محمود نیز به شمار می‌آمد هرازچندگاهی با قبول نبودن‌ها‌یی بی دلیل و سکوت اختیارکردن‌ها‌یی
طولانی مدت! این شایعه را در جامعه ترویج کرده است که«آرد سیاست بیخته» و«الک آن را نیز آویخته»! غافل از آن که به قول بیهقی بزرگ در تاریخ گرانسنگ بیهقی(مسعودی): «فضل جای دیگر نشیند» که اشاره است به اینکه هرکس نامی داشت، لزوما دانش هم ندارد!


دیروز خبری رسید مبنی بر نامه‌ای ده صفحه‌ای از سوی اسفندیار رحیم مشایی به رئیس جمهور اصلاحات که در نوع خود نه بی نظیر است و نه عجیب اما آن چه این نامه را قابل تامل کرده است آن که موضوع نامه انتخابات ریاست جمهوری است و محور اصلی نامه حمید بقایی!
در این که مشایی زیرکانه دست به قلم برده است تردیدی وجود ندارد چه، قدرت اصلاح‌طلبی و کاریزمای کم نظیر اصلاحات، دم دستی ترین دلیل این نامه نگاری است اما در این که نوشتن نامه به رئیس جمهور اسبق و هدف قرار دادن
برخی ملاحظاتی که اساسا هیچ ارتباط دور و نزدیکی هم به این شخصیت پیدا نمی‌کند نشان از این مهم دارد که احمدی‌نژادی‌ها‌ در تلاش هستند تا میدان پرتلاطم انتخابات را به میدانی برای رو در رویی‌ها‌ی رسانه‌ای،
آن هم از نوع دردسر ساز آن تبدیل کنند و دیگر آن که بقایی در سایه این نامه اندکی دیده و شنیده شود.
هرچند تمایلی به این نگارش و این تاکید نداشته و نداریم اما باید اذعان نمود که مشایی اساسا انسان زیرکی است و همواره در تلاش بوده تا با پیمودن راه‌ها‌ی بهتر و بیشتر دیده شدن، کارنامه تهی از فروغ و تابندگی خود را به نحوی پر و پیمان سازد اما در نگارش نامه اخیر که حرف و حدیث‌ها‌ی فراوانی نیز در کنار خود به وجود خواهد آورد بر این نکته اثباتی دست می‌گذارد که هر انسان زیرکی اساسا باهوش هم نیست! نظیر همان جمله بیهقی که نوشته بود: «فضل جای دیگر نشیند» که اشاره است به اینکه هرکس نامی داشت، لزوما دانش هم ندارد!
سرنوشت این نامه و تیر رها شده در کنار این نامه هر دو محتوم به نادیده انگاری عمیق و دردناکی است که نه تنها تازگی ندارد که سرشار است از تکرار‌ها‌ی ملال‌آور اما آن چه در کنار این نامه می‌تواند به اصلاح طلبان درس‌آموزی داشته‌باشد آن است که قدر داشته‌ها‌ی خود را بیشتر از هر زمان دیگری بدانند که احمدی‌نژادی‌ها‌ هم مجبور شده اند برای دیده شدن پاشنه ورودی اصلاح‌طلبان را از جای درآورند و این یعنی زیرکانه باهوش نبودن خود را فریاد زده اند!