ایستاده در برابر رادیکالیسم

هر مفهوم عالی و رفیعی قابلیت دارد که بازیچه افراد و گروه‌ها قرار گیرد و هر واژه مقدسی می‌تواند بستر فتنه‌انگیزی و سوءاستفاده عده‌ای شود. عدالت، آزادی، مطالبه‌گری و ده‌ها کلمه دیگر از همین قبیل است.
دانشجویان و فعالان دانشجویی همواره هدف جناح‌های سیاسی بوده‌اند، گاهی به‌عنوان ابزار تبلیغ و گرم‌کردن تنور کنش‌های اجتماعی، گاهی نیز به‌عنوان سپر بلای برخی سیاسیون که اهل هزینه‌دادن‌های گزاف نبوده‌اند و این امر در همه دولت‌ها و جریان‌های سیاسی اعم از راست و چپ ظهور و بروز جدی داشته است. این امر همواره تحت رنگ و لعاب‌های مخالفی که در بالا ذکر شد، بدنه فعال و پرشور دانشجویی را به کار گرفته است؛ چراکه طبق قاعده، فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا. آقایان در بسیاری از منازعات سیاسی در جست‌وجوی بدنه‌ای اجتماعی جهت ایجاد فضای تند و رادیکال هستند که به مدد آن با هزینه کمتری مقاصد خود را پیش ببرند؛ اما در مطالبه از وضعیت موجود و ارائه راهکار، مساله اصلی این نیست که آیا شخص رهبر معظم انقلاب خطاب قرار بگیرند یا نه؟ یا اینکه آیا فلان نهاد حاکمیتی خط‌قرمز است و صلاح نیست از آن انتقاد شود. حتی بحث بر سر این نکته نیست که هیچ ایرادی به ساختارهای جمهوری اسلامی وارد نیست یا اگر هست به جهت مصالح مختلف، باید چشم‌ها را بست و چیزی ندید.
نکته اصلی آنجاست فضایی که ما از مشکلات و چالش‌های کشور ترسیم می‌کنیم صرف‌نظر از اینکه چقدر به واقعیت نزدیک است، قرار است ما را به چه نتیجه‌ای برساند؟ آنچه مدنظر است نه در شکل و شیوه تحلیل اوضاع کشور بلکه در نوع راهکارهایی است که ارائه می‌شود و همین نقطه باعث تمایز جریانات دانشجویی به‌عنوان یکی از اقشار نخبه کشور از یکدیگر است.
آفت اصلی اینجاست که تحلیل فضای کشور با چاشنی حمایت از اشخاص و افراد انجام شده و در ارائه راهکار نیز همین روند طی شود و اعتراض اصلی به نقطه‌ای است که قشر دانشجوی انقلابی به‌عنوان چشم بینای نظام اسلامی به‌جای تبیین و تحلیل دقیق شرایط کشور و در نظر گرفتن همه عوامل موثر در ایجاد مشکلات، تحلیل خود را براساس تعصب روی جریانات و افراد ارائه کرده و به جهت اینکه فرد یا حزب موردنظرشان توفیق لازم را کسب نکرده، با ارائه‌ای از سیاهه مشکلات کشور این پیام را به جامعه مخابره کنند که کشور در مرز فروپاشی و انهدام است و تنها راه نجات از طریق راهکارهای رادیکالی و عمدتا مخالف با مردم‌سالاری و البته به اسم آزادی و مردمداری است.


نباید فراموش کرد توجه به نیازهای اصلی مردم در کوران پمپاژ دغدغه‌های زرد توسط برخی رسانه‌ها و چهره‌های سیاسی از رسالت‌های اصلی جوانان انقلابی است، اما نباید این مهم را از یاد برد که هدایت افکارعمومی به سمت صحیح و تبیین ریشه‌ای مسائل کشور به شکل همه‌فهم و ملموس روی دیگر سکه مردم‌سالاری است، زیرا نمی‌توان هر تحلیل ناپخته و سیاه‌نمایانه‌ای را به اسم مردم ارائه و از آنان هزینه کرد.
آنچه امروز جریان انقلابی و مومن دانشجویی به آن احتیاج دارد بدنه‌ای حساس و منتقد به عرصه‌های مختلف اجرایی و حاکمیتی کشور است که بتواند مشکلات نظام را به‌درستی تبیین کرده و به‌دنبال راهکارهای اصلاح وضع موجود از طریق راهکارهای عقلانی و تعریف‌شده است؛ بدنه‌ای که علاوه‌بر نگاه تخصصی و ریشه‌ای به مشکلات کشور با هیچ ارگانی تعارف ندارد و البته اهل تشخیص درست مصالح عالی کشور است، هرچند وجود این مصالح هیچ‌گاه اصل مطالبه را محو نکرده بلکه تنها در شیوه ارائه آن تغییراتی ایجاد می‌کند؛ هرچند عده‌ای تلاش می‌کنند منتقدانی را که به راهکارهای حزبی و متعصبانه اعتقادی ندارند یا هنوز از اصلاح وضعیت کشور خسته نشده‌اند، از دایره مطالبه‌گری خارج و خود را یگانه منتقد وضع موجود معرفی کنند و از نظر اینان تنها کسانی حقیقتا دلسوز مردم و کشور هستند که به راه‌حل‌های ارائه‌شده توسط آنان تن بدهند که این خود از بدترین اشکال انحصار‌گرایی است.
با همه انتقادهای صحیحی که امروز به فعالان تشکل‌های دانشجویی- انقلابی و حتی جوانان انقلابی حاضر در عرصه‌های مختلف فرهنگی، هنری و سیاسی وارد است نمی‌توان این مهم را منکر شد که بدنه‌ای خالص از جوانان انقلابی در حال شکل‌گیری است که الحق ویژگی‌هایی را که در بالا ذکر شد داراست؛ جریانی که علاوه‌بر نقد وضعیت موجود اسیر رادیکالیسم افراطی نمی‌شود و از رصد و تحلیل مشکلات کشور به بن‌بست نرسیده و در جهت یافتن راهکارهای درست تلاش می‌کند... هرچند هنوز راه زیادی در پیش دارد و به بلوغ کاملی نرسیده است، اما نمی‌توان از حرکت رو به رشد آن چشم‌ پوشید.