گور خوابى و تامین اجتماعى

علی آهنگر- مسئله این نیست که چند نفر در کجاى کشور در چه مدتى است که سرما و زمستان را به آغوش گور پناه مى برند. مسئله این است که حتى یک نفر در یک شهر جایى براى خفتن و لقمه اى براى سیر شدن نداشته باشد. فقر، بى خانمانى و بى سر پناهى پدیده اى نیست که مختص عصر حاضر و کشور ما باشد، موضوعى است که در هر زمان و در هر سرزمینى وجود داشته است. آنچه معیار سنجش قرار مى گیرد، نحوه برخورد جوامع با این ماجراست. در گذشته هاى دور که اداره جامعه در قالب سازمانها و موسسات حکومتى و اجتماعى نبود، فرهنگ < ثوابت باشد اى داراى خرمن اگر رحمى کنى بر خوشه چینى> تا آنجا که مى توانست به کمک فقر و ندارى مى آمد.کاروانسراها و حتى مساجد مامنى بودند براى در راه ماندگان و بینوایان. خانه هاى مردم نیز حتى مى توانست پذیراى میهمان غریبه اى در بوران شبى سرد و ظلمانى باشد و بود. در جوامع پیشرفته و صنعتى اما این وظیفه بر عهده حکومتها نهاده شد و معیارى براى سنجش عدالت اجتماعى آنها قرار گرفت. آنچه امروزه یک حکومت را در تراز پیشرفتگى و سرافرازى قرار مى دهد، موضوع تامین اجتماعى است. تامین اجتماعى، نام دفترچه بیمه و خدمات رفاهى کارگران و کارمندان نیست و نباید باشد. چرا که آنان از اشتغال، بیمه و حقوق ماهانه برخوردارند. تامین اجتماعى دقیقا ناظر بر بخش ناتوان جامعه است. سالخوردگان، بى سرپرستان، ورشکستگان و بیکاران. تامین اجتماعى در واقع حداقلى از معیشت و زندگى تعریف شده اى ست که در حمایت دولتها و حکومتها قرار دارد تا هیچ یک از افراد جامعه از آن سطح معیشتى تعریف شده به پایین تر سقوط نکنند و به داخل قبر فرو نروند. امروز که مجلس محترم شوراى اسلامى مشغول بررسى برنامه ششم توسعه است، چقدر خوب است که در این برنامه پنجساله براى نخستین بار به موضوع تامین اجتماعى از نگاه و زاویه اى جهانى و تجربه شده در دیگر کشورها بنگرد و پایه هاى تامین اجتماعى مناسبى را در برنامه ششم توسعه به نام خود در تاریخ کشور ما ثبت نماید. گور خوابى هر چند که در مقدار نادر و اندک خود نشان دهنده آخرین حد فقر و ندارى در کشور است، ولى فقر در سطوح بالاتر و صورتهاى با سیلى سرخ شده از جهت تعداد و آمار، بخشهاى بیشترى از جامعه را در بر گرفته است. نگاهى به کهنگى و فرسودگى لباس و پوشاک مردم در کوچه ها، خیابانها و معابر موید این مدعاست. صنعت پوشاک خود مى تواند گرداننده اقتصاد یک کشور باشد. جامعه اى که در مصرف لباس صرفه جویى مى کند، یعنى که دچار فقر اقتصادى و اجتماعى است. این در حالى است که حتى در کشورهاى آشوب زده خاورمیانه، مردمى را در صفحه تلویزیون مى بینیم که داراى لباس و پوشاکى نو، تمیز و فاخر هستند. شک نیست که وقتى کوچه ها و خیابانهاى شهر و کشورى در صفحات تلویزیون دیگر کشورها به هر دلیلى نشان داده مى شود، پوشاک و لباس آن مردم توجه ببینندگان و در نتیجه قضاوت آنان را در مورد میزان رفاه آن جامعه بیشتر برمى انگیزد. نمى شود مردمى با لباسهاى کهنه و فرسوده را دید و به رفاه اجتماعى آنان باور داشت. اگر باور داشته باشیم که لباس و پوشاک جزء نیازهاى اولیه مردم است، کهنگى و فرسودگى آن مى رساند که مردم آن کشور از مرحله اول نیازهاى خود گامى فراتر ننهاده اند. چه انتظارى از این مردم براى طى کردن مراتب کمال و شکوفایى است که در مراتب اعلاى رشد و توسعه یافتگى قرار دارد. شاید بر ملا شدن گورخوابى در این مقطع زمانى موهبتى باشد تا مجلس محترم شوراى اسلامى در تنظیم برنامه ششم به رفع فقر از چهره جامعه و توسعه رفاه و خصوصا تامین اجتماعى از زاویه اى دیگر بنگرد و گر نه تدوین مکرر برنامه هاى پنجساله اگر نتایج خاص و محسوسى براى جامعه نداشته باشد، به عادتى براى صرف وقت بدل خواهد شد.