شیرینی قدرت بیش از لذت خدمت است

هنوز چند ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری، اصولگرایان دچار تفرقه شده و در مقابل هم موضع گرفته‌اند. بلافاصله پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات 92، چهره‌های ارشد محافظه‌کار و اصولگرا به سرزنش یکدیگر پرداختند و از اینکه نتوانسته‌اند بر سر یک چهره از خودشان به تفاهم برسند و حمایت بی‌دریغ خود را نثار او کنند تا باز هم قدرت در دست خودشان بماند، ابراز تاسف کردند.
اصولگرایان در آن هنگام معتقد بودند که اگر اختلاف سلیقه‌ها کنار گذاشته می‌شد و به جای تک‌روی و خودخواهی، منافع عمومی اصولگرایان مدنظر چهره‌ها قرار می‌گرفت، آنگاه همه نامزدان به نفع یک نفر کنار می‌رفتند و پیروزی در انتخابات و در اختیار گرفتن کرسی پاستور را به نام او رقم می‌زدند. اما چنین نشد و افتراق موجود در این جناح سیاسی عملا هواداران را سرخورده کرده و شکست بر جبهه اصولگرا حاکم شد.
آن هنگام البته هیچ کس درصدد ارزیابی و راستی‌آزمایی این ادعای محافظه‌کاران برنیامد.
از دید بسیاری از ناظران این ادعا تنها یک جوسازی برای انحراف افکار عمومی بود تا به وسیله آن پیروزی حسن روحانی و اصلاح‌طلبان در این مبارزه نفسگیر، کم‌ارزش شمرده شود. بر این پایه ادعای محافظه‌کاران در واقع به این معنی بود که حسن روحانی به خودی خود هواداران چندانی ندارد و در یک رقابت معمولی حتما نمی‌توانست در رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری موفق باشد اما وقتی محافظه‌کاران و اصولگرایان دچار تشتت و تفرقه شدند و هواداران ایشان پراکنده شدند، آنگاه از سرجمع رای اصولگرایان کاسته و روحانی پیروز شد در حالی که جبهه تدبیر و امید شایستگی این پیروزی را نداشت. با این همه اکنون و چند ماه مانده به انتخابات، روشن شده که اصولگرایان توان همکاری با هم و تشکیل یک جبهه متحد را ندارند. این موضوع البته همان ابتدای تشکیل گردهمایی محافظه‌کاران مشاهده شد چراکه در همان ابتدا برخی چهره‌های اصولگرا از دیگر دوستان خود پرسیدند از هنگام پیروزی روحانی تاکنون کجا بوده‌اند و چگونه است که الان که بوی کرسی ریاست‌جمهوری به مشام می‌رسد، یاد دفاع از آرمان‌ها و حضور در صحنه افتاده‌اند. همین محافظه‌کاران البته از حضور در آن گردهمایی و همراهی با دیگر دوستان هم‌جبهه خود پرهیز و تاکید کردند که ترجیح می‌دهند فعالیت‌های سیاسی- انتخاباتی را به تنهایی راهبری و دنبال کنند.


این رویکرد و موضع برخی محافظه‌کاران و اصولگرایان علیه دوستان خود باعث شده تجمیع نیروهای اصولگرا و هم‌افزایی ایشان با هدف پیروزی یکی از خودشان در گام نخست ناکام بماند و وحدت پیش از حصول، شکست بخورد.
بر این پایه پرسش مهم آن است که آیا اصولگرایان ظرفیت اتحاد و هم‌افزایی برای دستیابی به یک هدف مشترک را دارند؟ بسیاری از نظریه‌پردازان و راهبردنویسان اصولگرا موکدا به این سوال پاسخ مثبت می‌دهند و می‌گویند چون همه فعالان سیاسی اصولگرا برای رضای خدا و تحکیم نظام جمهوری اسلامی ایران به میدان می‌آیند هدف‌شان خدمت به ایران و ایرانی است و به همین دلیل به راحتی به نفع دیگر سربازان جبهه اصولگرا کنار می‌روند اما گویا شیرینی کسب قدرت بیش از لذت خدمت به مردم است چراکه اصولگرایان حتی به قیمت نابودی جبهه‌شان نیز حاضر به کنار رفتن به نفع دوستان خود نیستند و نمی‌خواهند توفیق خدمت به مردم در کسوت رییس‌جمهور به کسی غیر از خودشان برسد.