عادل جهان آرای وزن‌کشی تلگرامی

اگر همین امروز از من بپرسند در میان چهره‌های سیاسی کشور به چه کسی برای ریاست‌جمهوری رای خواهم داد، چنانچه همان افراد دور قبل در فهرست کاندیداها باشند، بدون کمترین تردیدی برای بار سوم هم نام حسن روحانی را در برگه رای خواهم نوشت. وقتی در انتخابات سال‌های 92 و 96 جمله «با رای خود به روحانی، فضای کشور را روحانی کنید» را طی صدها پیامک برای دوستان‏‏‏، آشنایان و حتی غیرآشنایان ارسال می‌کردم، نه به انتخاب خود شک داشتم و نه به آن متن. هنوز هم معتقدم روحانی بهترین گزینه در میان گزینه‌های معرفی شده بود. روحانی در طول مبارزات انتخاباتی خود در سال‌های 92 و 96 چهره‌ای مقبول از خود نشان داد که می‌شد به حرف‌هایش اطمینان کرد و چه بسا اگر امکان اجرای قول‌هایش را می‌داشت، خیلی از مشکلات کشور رفع می‌شد یا مقدمات رفع آن انجام می‌گرفت. شکی نیست که روحانی دوره یازدهم با روحانی دوره دوازدهم زیاد تفاوت نکرده است. او بر سر حرف‌هایش ایستاده، اگرچه هستند کسانی که چوب لای چرخ‌هایش می‌گذارند و امکان ایستادگی‌اش را سلب می‌کنند. روحانی دوره یازدهم به مهم‌ترین قولی که داده بود، عمل کرد و آن هم به پایان رساندن مشکل هسته‌ای ایران و اتمام ترس و وحشت از یک جنگ سیاه بود. نهال برجام به همت او و تیم دولت یازدهم گرچه کاشته شد، اما بسیاری در داخل و برخی در خارج نخواستند که این نهال ریشه بگیرد، حتی کیهان‌نشینان هم از ترامپ خواسته بودند که این معاهده را پاره کند، چیزی که شاید در آینده نزدیک از سوی ترامپ عملی شود. اگر آمریکا از دایره برجام خارج شود، چه بسا بیش از همه دوستان و برادران کیهان‌نشین در ایران جشن پیروزی برگزار کنند. اما روحانی دوازدهم حال نه فقط با چالش‌هایی ضد برجامی که با چالش‌های دیگری هم مواجه است و آن تصمیم‌گیری‌هایی است که اتفاقا مستقیما جناب روحانی را نشانه می‌گیرند.
شکی نیست که مردم ایران در حال حاضر به چیزهایی نیاز دارند که بتواند زندگی آنها را به سامان برساند. وجود میلیون‌ها بیکار در کشور، افزایش تورم و گرانی، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، تعطیلی برخی کارخانه‌های صنعتی قدیمی، بیکاری کارگران، عدم پرداخت حقوق کارگران شرکت‌های مختلف در استان‌های گوناگون، مشکل ریزگردها در شهرهای جنوبی و غربی کشور، اعتراض‌های هراز چندگاهی مالباختگان موسسه‌های مالی، خشکسالی در ده‌ها استان کشور، کم‌آبی در روستاها، افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی و ده‌ها موارد دیگر چیزهایی نیست که مسئولان نظام و مردم از آن خبر نداشته باشند. در کنار همه این موارد داستانی به نام تلگرام هم به وجود می‌آید که انگار قرار است با طرح آن مسائل فوق در هاله‌ای از ابهام قرار بگیرد یا شاید به صورتی زیر دست و پای موضوع‌ تلگرام کم‌رنگ شود. اما انگار تلگرام و نوع مواجهه با آن برای برخی‌ها مهم‌تر از مسائل فوق است که هر کدام می‌توانند نقشی ساختارشکن در وضعیت موجود بازی کنند. در عین حال داستان تلگرام به نوعی وزن قدرت روحانی با دیگر دستگاه‌ها یا حتی افرادی را که از نظر منصب و جایگاه ده‌ها رده از رئیس جمهوری پایین‌تر هستند به نمایش می‌گذارد.
روحانی در مبارزات انتخاباتی خود بخصوص در دوره دوم روی دو نکته بیش از همه تاکید می‌کرد: اولی حقوق شهروندی و دومی دسترسی آزاد به اطلاعات بود که به نظر می‌رسد هر دوی این شعارها با فشارهای مخالفانش با چالش روبه‌رو شده است. حال روحانی دوره دوازدهم در یک آزمون سخت هم گرفتار آمده است و آن این که یا دقیقا باید شعارهای خود را عملی کند یا آنکه به لطایف‌الحیل از کنار آنها بگذرد و اجازه دهد که هر فرد یا هر نهادی و قوه‌ای هر تصمیمی را که خود می‌پسند عملی کند. مثل تلگرام. روحانی دوره دوازدهم وقتی در پست اینستاگرامی خود از چیزی می‌نالد که گویی در ید اختیار ایشان نیست، نباید این موضع رافع مسئولیت ایشان در برابر حقوق مردم باشد. او وقتی تاکید می‌کند «محرمانه نداریم... باید صاحبان واقعی این کشور که مردم هستند، در جریان امور قرار بگیرند» باید وظیفه قانونی، حقوقی و اخلاقی خود را نیز مد نظر داشته باشد و بگوید که جای او دقیقا کجاست و دقیقا باید از کدام بخش از قانون اساسی و حقوق مردم دفاع کند. انتظار این است روحانی دوره دوازدهم با روحانی دوره یازدهم واقعا فرقی نداشته باشد و شفاف‌تر از پیش بگوید که چه کسانی با بسته شدن تلگرام و کلا رسانه‌های مجازی شب راحت‌تر می‌خوابند. روحانی باید در این وزن‌کشی تلگرامی، وزن واقعی خود را نشان دهد.