عملکرد مسئولان، عملکرد مسئولانه!

دکتر حسن دادخواه‪-‬ در یک سال گذشته برخی از شهرهای کشور شاهد اعتراض‌های صنفی، شهروندی و رفاهی بود که متاسفانه به دلیل عدم آمادگی در کنترل آنها، دسته‌‌ای از این اعتراضات به زخمی شدن یا جان باختن تنی چند از معترضان و پرسنل نیروی انتظامی انجامید. مقصود نگارنده از عدم آمادگی، معین نبودن نحوه و سازوکار اجرای اعتراض و تاخیر در اطلاع‌رسانی و شفاف‌سازی، کوتاهی در توجیه معترضان و پیشخوانی از بروز حرکت‌های اعتراضی و بالاخره ناآشنایی با شیوه‌های کنترل اعتراضات است.
بی گمان هر یک از اعتراضات دارای پیش زمینه‌هایی است. به زبان دیگر، در یک بازه زمانی کوتاه یا بلند، مجموعه‌‌ای از عوامل و بسترها، موجب شکل‌گیری نارضایتی در میان گروه‌هایی از مردم شده است. وظیفه شوراهای راهبردی و مطالعاتی در استان‌ها و مرکز کشور به‌ویژه در وزارتخانه‌های اطلاعات و کشور که مسئول برقراری نظم داخلی و امنیت خارجی کشور هستند، این است که از شکل‌گیری هر آنچه که موجبات نارضایتی عمومی را فراهم‌‌ می‌آورد جلوگیری کنند و در همین راستا، گزارش‌های میدانی و منطبق بر واقعیات جامعه را حتی اگر متفاوت با استنباطات قبلی مقامات باشد، به ایشان بازتاب نماید.
مقامات عالی کشور و نظام باید بر اساس گزارشاتی که از مسئولان پایین دست و شوراهای راهبردی دریافت‌‌ می‌کنند، سیاست‌های مناسبی را در همه عرصه‌های جامعه پیش رو قرار دهند.
پرسش اینجاست که با وجود داشتن معاونت‌های سیاسی و امنیتی در فرمانداری‌ها و استانداری‌ها و وزارت کشور از یک‌سو و معاونت‌های اطلاعات در نیروی انتظامی شهرستان و استان و فرماندهی کل و وجود ادارات اطلاعات در شهرستان و استان و مرکز کشور و وجود مراکز صدا و سیما در استان‌ها، چرا در امر اطلاع‌رسانی و شفاف‌سازی واقعیات و پیشخوانی حوادث و توجیه معترضان آنقدر کوتاهی‌‌ می‌شود و تاخیر پیش‌‌ می‌آید و در هر یک از اعتراضات، تعدادی از معترضان و نیروهای انتظامی زخمی و مجروح‌‌ می‌شوند و به اموال عمومی صدمه وارد‌‌ می‌شود و نظم اجتماعی بر هم‌‌ می‌خورد و مقدمات سوء استفاده بدخواهان نظام جمهوری اسلامی فراهم‌‌ می‌شود؟


این در حالی است که پاره‌‌ای از اعتراضات ریشه در شایعات و بی‌خبری مردم از واقعیات و توجیه نشدن و بی‌پاسخ ماندن پرسش‌های آنان دارد.
چرا مراکز صدا و سیمای استان‌ها نسبت به اطلاع‌رسانی و توجیه معترضان احساس مسئولیت نمی‌کنند؟ چرا به محض شکل‌گیری تجمعات، فرماندارها و مقامات محلی از پاسخگویی به مردم و گردآوردن آنان در یک محیط روباز و فراخ و شنیدن انتقادات عاجز و ناتوان شده‌اند؟ چرا فرماندهان انتظامی شهرستان‌ها، سربازان جوان را به سراغ مردم معترض و معترضان بزرگسال‌‌ می‌فرستند؟ آیا واقعا وظیفه نیروی انتظامی فقط کتک خوردن و کتک زدن است؟ آیا صرف اینکه مسئولان مربوطه، سوءاستفاده افراد قلیل و فریب خورده در لابه‌لای صفوف مردم معترض را محکوم کنند، به وظیفه خویش عمل کرده‌اند؟ آیا با نسبت دادن اعتراضات به عمه و دایی فلان پادشاه مخلوع یا فلان کشور همسایه و نادیده گرفتن کوتاهی‌ها در انجام وظیفه، مسئولان به رسالت و وظیفه خویش عمل کرده‌اند؟ وظیفه دانشگاهیان و احزاب و فرهیختگان و کنشگران اجتماعی در جلوگیری از نارضایتی عمومی چیست؟ وظیفه خطیبان و روحانیون معظم و پیش‌نمازهای مساجد که بیشترین ارتباط را با بدنه جامعه دارند، در بازتاب دادن دردها و رنج‌های احتمالی مردم چیست؟ کدام‌یک از شوراهای عالی و کارشناسان و بلندپایگان باید راه‌های خروج از بحران‌های محتمل را به سطح هوشیاری برساند؟ چه مقامی مسئول ارزیابی عملکرد سلسله و زنجیره‌‌ای از مسئولان کشوری است؟
پاسخ به هر یک از این پرسش‌ها و مهم‌تر از آن، کوشش برای بالابردن همگرایی اجتماعی و اعتماد جمعی به یکدیگر و دلسوزی برای آینده کشور و نسل جوان کنونی‌‌ می‌تواند موضوعات نشست‌های تخصصی در محیط‌های دانشگاهی و حوزوی و تشکل‌ها و احزاب باشد.