روزنامه اعتماد
1397/02/30
تغييرات اميدبخش
همه كنشگران گستره آموزش كشور از تغييرات در آموزش سخن ميگويند و اين نهاد اثرگذار را نيازمند بهسازيهاي ريز و درشت ميدانند. اما پرسش اينجا است كه تغييرات چيست؟ چه كسي يا كساني و در چه جايگاهي ميتوانند گرفتاريها را تشخيص و ريشهيابي كنند و براي پديدآوري تغييرات سياستگذاري كنند؟ شايد ريشهايترين گرفتاري در ساختار آموزشي كشور نبود يك نهاد تعريف شده و يگانه براي سياستگذاري و اجراي سياستهاي مصوب در آن است. همه ساختارهاي حكومتي خواهان پرورش نسلهايي هستند كه در چارچوب سياستهاي كلان تربيت شده و در آينده به عنوان ياختههاي اجتماعي- سياسي هماهنگ با سياستهاي كلي به زيست فردي و اجتماعي خويش بپردازند. در كشور ما نيز حكومت خواهان پيشبرد سياستهاي خويش در آموزش است و اين به خودي خود چندان ناپسند به شمار نميآيد. اما گرفتاري آنجا است كه به دليل چنددستگي تصميمگيران و نبود مركز تصميمگيري يگانه؛ حتي به گونهاي نسبي شاهد پيشرفت برنامهها - چه خوب و چه بد- نبودهايم. نمونه نزديك آن حذف آزمونهاي سمپاد از دوره نخست متوسطه و نمونه دورتر آن كنكور است.كمترين آشنايي با ساختارهاي آموزشي كامياب جهان نشان ميدهد كه وجود چنين آزمونهايي آموزشِ كارآمد را زمينگير كرده و كمترين آسيب آن رقابتي كردن فرآيند آموزش به عنوان روندي مشاركتجويانه و نيازمند همدلي و همراهي و همكاري و... ذينفعان آموزش يعني دانشآموزان، خانوادهها و جامعه است. اين تصميم پس از سالها تلاش كارشناسان و دلسوزان، از سوي دستاندركاران آموزشي كشور و با مصوبه شوراي عالي آموزش و پرورش اعلام شد- گرچه كمي شتاب زده! اما به سرعت شاهد بوديم كه نهادهاي گوناگون، حتي از جايگاه غيرتخصصي در اين زمينه ورود پيدا كرده و كاسه از آش داغتر به اين برنامه تاختند و كوشيدند تا آن را زمينگير كنند و تا اندازهاي كردند. در اين ميانه گروههاي سياسي رقيب نيز بدون تحليلي آموزشي و ريشهاي در اين زمينه فرصت را مناسب ديدند و ضربههاي خويش را وارد كردند و... به نظر ميرسد كه افزون بر اينكه تغييرات در آموزش بايد نهاد ويژه و تعريف شده خويش را داشته باشد، ساختار سياسي نيز اگر به راستي به دنبال بهسازي آموزش است بايد به رويكردي يگانه در اين زمينه دست پيدا كرده و اختلافها را به حداقل برساند. براي درك اين موضوع بد نيست بدانيم كه فنلاند به عنوان يكي از كاميابترين ساختارهاي آموزشي، در دهه 50 ميلادي و همزمان با آغازِ بهسازيهاي آموزشي خويش، نزديك 17 سال دو وزير از دو حزب قدرتمند آن زمان را به وزارت آموزش گمارد و از اين راه اختلافهاي سياسي و آسيبهاي برآمده از آن در نهاد توسعهاي آموزش و پرورش را به حداقل رساند. شايد اين روش راهي باشد تا نهاد آموزشي ما نيز از گرداب درگيريهاي آسيب زاي سياسي بيرون آمده و بتواند نقش خويش در توسعه را آن گونه كه بايد باشد ايفا كند. شايد!
سایر اخبار این روزنامه
مصائب روحانيبودن
مردم انتقاد هم داشته باشند به تغيير نظام فكر نميكنند
محمد مهاجري تحليلگر اصولگرا : برجام شكست دولت نيست
اظهارات مبهم پوتين در مورد خروج نيروهاي ايران و حزبالله از سوريه: مسكو چه سودايي در سر ميپروراند
همهچيز به نفع مادورو
پاشنه آشيلي به نام «فساد»
گفتوگو با علياصغر سعيدي: غيبت جامعه مدني در مديريت منابع آب موجب اقتدارگرايي دولتها ميشود
ديدارهاي فشرده ميگل آرياس كانيته در تهران: تضمين كميسيونر
احياي اميدواري
پروژههاي ضد روحاني
سرمايه اجتماعي روحاني
روسيه، ناگزير از انتخاب
تغييرات اميدبخش
توصيههاي هاشم پسران
شاهنامه، تاريخ به زبان رويا