ما و سناريوي ترامپ

ترامپ مي‌خواهد نظم دنيا را منطبق با منافع امريكا و با كمترين هزينه و دردسر سروسامان دهد. براي رسيدن به اين هدف، همان كاري را مي‌كند كه در جريان انتخابات امريكا و رقابت با هيلاري كلينتون انجام داد. او در مقام يك تاجر كاربلد نبض جامعه امريكا را گرفت، اداي دلقك‌ها و احمق‌ها را درآورد و از همان روز اول تصويري از او منعكس و منتشر شد كه شبيه بازتاب تصوير آينه كوژ يا محدب، غير‌واقعي و مجازي بود. اما واقعيت اين بود كه زير پوست اين رفتار يك سناريوي پيچيده و تودرتو جريان داشت.
ترامپ مي‌دانست كه شعارهاي پوپوليستي، نژادپرستانه و برتري‌جويانه‌اش خريدار دارد. وعده‌هايي هم داده بود. از جمله خروج از برخي پيمان‌هاي بين‌المللي مثل معاهده زيست‌محيطي پاريس و پيمان اقتصادي نفتا، لغو بيمه همگاني «اوباماكر»، كاهش ماليات شركت‌هاي امريكايي، ساخت ديواري مرزي با مكزيك، افزايش بودجه امريكا، بالابردن شاخص كل سهام «داوجونز»، كاهش بيكاري به زير 5 درصد، احياي طرح‌هاي استخراج منابع زغال‌سنگ، افزايش رشد اقتصادي امريكا، انتقال سفارتخانه امريكا در اسراييل از شهر تل‌آويو به شهر قدس، كاهش پرداخت امريكا به بودجه سازمان ملل، سختگيري براي ورود مهاجرين، حل تهديد كره شمالي و خروج از برجام. يك سال از رياست‌جمهوري ترامپ گذشته و او به همه اين وعده‌ها عمل كرده و بي‌شك از منظر مردم امريكا او يك رييس‌جمهور خوش‌قول و خوش‌حساب است اما با توجه به واقعيت‌هاي نظام جهاني، تصميمات و اقدامات او براي همه دنيا مي‌تواند سودده يا هزينه‌ساز باشد. استراتژي ترامپ در سياست خارجي بيشتر شبيه مدل تجارت او‌ است. فرار از هزينه‌هاي تريليون دلاري سرسام‌آور براي دخالت درامور دنيا و تاكتيك انزواي خودخواسته با همين رويكرد تجارت‌مآبانه ترامپ در امريكا دنبال مي‌شود.
امريكاي ترامپ، امريكاي بالابردن درآمدهاست. مگر مواضع ضد اعراب او را يادمان رفته است؟ او پيش از اينكه پروژه ايران ستيزي‌اش را كليد بزند به اعراب حمله كرد و گفت كه كشورهاي عربي در دامن ما (امريكا) كه غول هستيم سوار شده‌اند و اگر ما آنها را از دامن‌مان بيرون بيندازيم، مي‌ميرند.
بنابراين اعراب بايد براي حيات و بقاي‌شان بيشتر پول بپردازند. اين پول بيشتر همان صورت حساب 7 تريليون دلاري است كه امريكا براي آينده‌اش به آن نياز دارد. اعراب كه معلوم است براي ادامه حيات 7 تريليون دلار كه هيچ، 17 تريليون دلار هم مي‌دهند تا جاي‌شان در دامن غول جهان امن باشد. البته كه غول سواري بي‌هزينه نيست.


حكام عرب وابسته به امريكا، پول مي‌دهند و همه تحقيرهاي امريكايي را هم به جان مي‌خرند؛ اما حكايت ما با اعراب متفاوت است.
ما نه مثل دولت‌هاي عرب وابسته، 7 تريليون دلار پول داريم كه صورت‌حساب امريكايي‌ها را پرداخت كنيم و نه مثل كره‌شمالي هستيم كه در تنگناها، ديگ ايدئولوژي‌مان ته بكشد. پس بايد براي حفظ هويت تاريخي، دفاع از عقيده و استقلال، عبور از بحران‌هاي موجود و دردسرهاي محتمل و حفظ زندگي مردم راه چاره پيدا كنيم كه فقه و اجتهاد حكومتي چيزي نيست جز تغيير استراتژي‌ها براي جلوگيري و كاستن هزينه‌هاي زندگي براي مردم.
به همين جهت با توجه به آنكه امريكا در ماجراي برجام تعارف را با اروپايي‌ها كنار گذاشته و تلاش دارد تا انضباط خاورميانه را با متر و معيار خودش بسازد لازم است تا هرچه سريع‌تر شرايط فعلي و تهديدات آتي از سوي مسوولان كشور مورد ارزيابي قرار بگيرد. ما تا وقتي آگاهي دقيقي از بضاعت ملي نداشته باشيم اتخاذ هر راهبردي در قبال شرايط جديد مي‌تواند امنيت ملي و حاكميت ملي را با مخاطرات جدي مواجه كند.
بر همين اساس سوژه اصلي اركان قدرت و اصحاب سياست در حال حاضر، پيدا كردن راه‌حلي براي مواجهه با امريكاي ترامپ است نه مسائل حاشيه‌اي و قلابي و نامتجانس با نياز مردم. اگر در دفاع مقدس اين مردم بودند كه با شهادت و ايثار و جانبازي، امنيت ملي ايران را حراست كردند امروز نوبت به مسوولان كشور است تا با بينشي منطبق با واقعيات كشور براي خواسته مردم كه همانا تامين نيازهاي زندگي‌شان است تدبير كنند. بايد بدانيم كه امريكايي‌ها با حمايت جعلي و بدلي از مردم ايران به دنبال ايجاد شكاف حاكميت- ملت هستند تا در كنار اين افتراق با پمپاژ تبليغات منفي و تشديد فشارهاي اقتصادي، اميد مردم را به تحول آتي كشور به نااميدي تبديل كنند. درنتيجه گير كار امروز را نمي‌شود برطرف كرد مگر آنكه كادر نظام به تصميم واحد برسند و هزينه-فايده‌هاي اين تصميم- هرچه كه باشد- براي تمامي سطوح همگاني اعم از خواص و نخبگان، توده‌هاي اجتماعي و مردم كوچه و بازار اطلاع‌رساني شود.