فصل‌الخطاب

ولي فقيه در نظام جمهوري اســلامي فصـــل الخطــاب است و معناي اين فصل‌الخطاب بودن اين است كه در هنگامه بحران‌ها و اختلاف نظر‌ها ورود مي‌كنند و نظر نهايي را براي خاتمه بخشيدن به اختلاف ديدگاه‌ها و روش‌ها مي‌دهند. وقتي همه مسوولان، مديران و روساي قوا بر سر مسائل جاري كشور و اتفاقات واحد نظراتي مخالف يا متضاد دارند و ...
اين اختلاف نظرها تشديد يا به حد بحراني برسد ورود مقام معظم رهبري، فيصله‌بخش اين تفاوت رويكردها و اختلافات خواهد بود. بر اين اساس نقش و جايگاه رهبري نظام در مسائل كلان كشور بسيار حساس، مهم و حياتي است. رهنمودها و نظارت ايشان همواره به عنوان راه‌حل نهايي در مسائل كلان كشور تلقي مي‌شود. نظر ولي فقيه مي‌تواند محور وحدت و انسجام بين نيروهاي سياسي كشور باشد. البته شاهد مثال فراوان وجود دارد كه رهبري نظام همواره بسياري از مسائل را از ابتدا به مسوولان ذي‌ربط ارجاع مي‌دهند تا مسوولان در مجلس شوراي اسلامي، مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي نگهبان و خبرگان رهبري بحث و تبادل نظر كنند و به تصميم برسند. اگر اكثريت مسوولان ذي‌ربط به نظر مشتركي رسيدند، ايشان هم معمولا همان نظر اكثريت را حمايت و تاييد مي‌كنند. اما در صورت اختلافي شدن نظرها ايشان نظر پاياني را مي‌دهند. اين نقش بسيار مهم رهبري در مسائل بسيار استراتژيك است. ايشان همچنين گزارشاتي را از مسائل مردم دريافت مي‌كند و در حمايت از مردم صحبت مي‌كنند. در راستاي مشكلات مردم به مسوولان تذكر مي‌دهند و از آنان مطالبه مي‌كنند كه نظرات مردم را بشنوند. اگر مردم اعتراضي دارند، ايشان به مسوولان ذي‌ربط گوشزد مي‌كنند تا پاسخ مطالبات جاري كشور را بدهند و تا جاي ممكن از طرق قانوني براي حل مشكلات مردم استفاده كنند. دولت معمولا سعي دارد تا موافقت رهبري را جلب كند و اگر نتواند موافقت صريح رهبري را دريافت كند، لااقل عدم مخالفت ايشان را احراز كند. دولت سعي مي‌كند هميشه با رهبري هماهنگ بوده و اختلافي بين دولت و رهبري در مسائل جاري كشور وجود نداشته باشد. در نتيجه نقش و مسووليت رهبري نظام در بالانس كردن مسائل كشور همواره مهم است. تسلط و اشراف ايشان به واقعيت‌هاي كشور، مطالبات مردم، توانمندي‌هاي نهادهاي قدرت، ضعف‌ها و قوت‌هاي مسوولان و... باعث شده تا رهبري در مقام ديده‌باني نظام، جامع‌ترين و دقيق‌ترين تحليل‌ها را درباره فرصت‌ها و تهديدهاي كشور داشته باشند. از همين رو بر همه مسوولان كشور واجب است تا راهبردهاي اعلام شده از سوي رهبري را در صدر سياست‌هاي كاري خود قرار دهند و براي پيشبرد امور تلاش خود را جهت جلب رضايت رهبري كه همانا تامين نيازها و مطالبات ملت است، انجام دهند.