دهه هفتادی های افغانستانی گل کاشتند

خبر قرار گرفتن شش افغانستانی که اکثر آن ها در زمره دهه هفتادی ها و‌ در جمع رتبه‌های تک‌رقمی کنکور ارشد امسال هستند، طی هفته گذشته توجه رسانه‌های زیادی را به خود جلب کرد و در فضای مجازی با بازخورد مثبت چهره‌ها و هنرمندان روبه رو شد. مهاجرانی که سال‌هاست همشهری، هم‌استانی و حتی هموطن ما هستند، به سخت‌کوشی شُهره‌اند و حالا نسل جوان آنان، ظرفیت‌ها و توانمندی‌های خود را در عرصه علم و تحصیل محک می‌زنند.آخرین آمار وزارت علوم ایران حکایت از آن دارد که هم اکنون 17 هزار دانشجوی افغانستانی در مقاطع مختلف تحصیلی در جمهوری اسلامی ایران مشغول تحصیل هستند. در این میان، در طول سال‌های گذشته نزدیک به 40 هزار دانشجوی افغانستانی از دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی در ایران دانش آموخته شده اند.به بهانه این موفقیت، با سه تن از این دانشجویان توانمند افغانستانی که در استان مان زندگی و تحصیل کرده اند و امسال در کنکور ارشد گل کاشتند، به گفت وگو نشستیم و از دغدغه‌ها و برنامه‌های آینده آن‌ها گفتیم و شنیدیم:
 
عزیزا... موحدی (رتبه 1 رشته تاریخ): هم تحصیل هم کار
عزیزا... موحدی رشته تاریخ ایران اسلامی را در مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی خوانده است. خانواده او سال‌ها پیش از ولایت دایکُندی به ایران مهاجرت کرده‌اند. به واسطه روحانی بودن پدر و بزرگ شدن فرزندان در فضای کتاب و مطالعه، با وجود همه مشکلات، به درس خواندن و ادامه تحصیل علاقه مند است و دوست دارد این مسیر را تا حد ممکن جلو برود. «عزیزا...» می گوید که از همان کودکی به رشته تاریخ علاقه‌‌مند بوده است و با این که دوره متوسطه را در رشته ریاضی به اتمام می‌رساند ولی تعلق خاطرش به تاریخ موجب می شود تا برای تحصیل این رشته را انتخاب کند. او تاکید دارد که آن‌قدرها برای کنکور درس نخوانده و بیشتر به اتکای آن چه در دوره کارشناسی آموخته بوده، برگه سوالات را پُر کرده است.وی برایمان تعریف می کند که به واسطه دغدغه‌های معیشتی، در سال‌های گذشته عمدتا همزمان با تحصیل به کار مشغول بوده است و در بسیاری از اوقات هم به دلیل تداخل آن ها ناچار از ترک کار و درس خواندن با حمایت خانواده در شرایطی دشوارتر می‌شود.
وقتی از برنامه های آینده‌اش می‌پرسیم، با کمی تردید پاسخ می‌دهد: تمایل دارم بعد از اتمام تحصیلاتم در مقطع دکترا به کشورم برگردم و همان جا مشغول به کار و زندگی شوم.

علی نبی‌زاده(رتبه 4 رشته مهندسی مواد): بین ادامه یا انصراف دادن مردد هستم
 پدر و مادرش حدود 30 سال پیش از ولایت سرپل افغانستان به ایران مهاجرت می‌کنند و در شهر مشهد ساکن می‌شوند. «علی»، فرزند بزرگ خانواده‌ای ‌پنج نفری است که در سال 1373 در این شهر متولد می‎شود. از تمایل والدین اش برای ادامه تحصیل دیگر فرزندان می‌پرسیم، در پاسخ می‌گوید: نه تنها والدین من بلکه عمده خانواده‌های مهاجر افغان به تحصیل فرزندان‌شان بیش از هر چیزی بها می‌دهند. اما به دلیل یک سری مشکلات برای زندگی و تحصیل، بچه‌های مهاجر در این حوزه با موانعی مواجه و گاه مجبور به انصراف تحصیلی می‌شوند.وی ادامه تحصیل اش را به واسطه بی‌ثباتی کار و اوضاع اقامت اش غیرقابل پیش‎بینی بیان و اضافه می‌کند: من با تحمل دشواری‌های بسیار توانسته‌ام درسم را تا مقطع کارشناسی مهندسی مواد گرایش متالوژی صنعتی دانشگاه فردوسی پیگیری کنم و اکنون با وجود کسب رتبه تک‌رقمی، برای ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد با تردید جدی روبه رو هستم و بین قدم گذاشتن در این راه و انصراف دادن مرددم.
از وقتی یادش می‎آید کار می‎کند و اِبایی از کار کردن ندارد. برای گذران امور زندگی و تامین هزینه‌های تحصیل اش در مشاغل مختلفی کار کرده است . به چاشنی لبخندی تعریف می‌کند: سابقه کار زیاد دارم... از کار ساختمانی و فعالیت در گلخانه و رستوران تا تدریس خصوصی و تولید صنایع دستی و... را با حقوق‌ نازل انجام داده‌ام.در صورت کاهش بحران امنیتی افغانستان، بسیار تمایل دارد به کشور مادری بازگردد و در این باره بیان می‌کند: ارتباطاتی هم با دوستان افغانستانی‌ام که سفرهایی به آن جا داشته‎اند، برقرار کرده‌ام تا اگر اوضاع امنیتی مساعدتر شود، برای بازگشت اقدام کنم. با این که بسیار برای بازسازی علمی و اقتصادی افغانستان مشتاقم اما برنامه آینده‎ام بسته به اوضاع و احوال این کشور است و ترجیح می‌دهم ببینم در آینده چه می شود؟



سیدعلی‌اکبر سجادی (رتبه 7 رشته برنامه‌ریزی منطقه‌ای و آمایش سرزمین): آرمانم خدمت به سرزمین پدری است
 از فرزندان مهاجران افغانستانی مقیم مشهد است که والدین اش 35 سال پیش به ایران مهاجرت کردند. 23 سال سن دارد و فرزند چهارم یک خانواده هشت نفره است.او تاکید دارد که توفیقات علمی مهاجران افغانستانی فقط محدود به امسال نیست و در سنوات گذشته هم آنان در عرصه‌های مختلف درخشیده‌اند اما امسال توفیقات شان بیش از گذشته به چشم آمده است. نمونه‌اش خواهر او که دکترای تاریخ اسلام را از دانشگاه الزهرا(س) کسب کرده است.
وی ادامه می‌دهد: پدر و مادرم با وجود تحمل همه دشواری‌های زندگی تلاش خود را برای ادامه تحصیل فرزندان شان به کار بسته‌اند تا هر آن چه می‎‌خواهند از مسیر تحصیل خود به دست آورند.سجادی تاکید می کند: اغلب اقشار ضعیف اجتماعی(اعم از تابع و مهاجر) برای رفع کمبودها و بالا کشیدن خود از طبقات جامعه تنها راهی که پیش رو دارند، ادامه تحصیل است. مسلما برای تامین هزینه‌های تحصیل در مقاطع آکادمیک غالب دانشجویان افغان ناگزیر از کار کردن هستند.او برایمان تعریف می کند: از آغاز ورود به دانشگاه در مقطع کارشناسی (رشته جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری) در حرفه‌های مختلفی مشغول به کار بوده‌ام. از دست فروشی بگیرید تا کار ساختمانی. گاهی مجبور بودم شیفت شب کار کنم تا بتوانم درس بخوانم.سجادی با ابراز تاسف ادامه می‌دهد: یکی از آرمان‌هایم بازگشت به سرزمین پدری و خدمت به مردمم است اما تداوم شرایط نامساعد سیاسی و اجتماعی افغانستان باعث شده تا نسل جوانی که دوست دارد کشورش را بسازد با نگرانی هایی مواجه باشد. فعلا تلاش دارم تحصیلم را تا مقطع دکترا ادامه دهم. اگر فرصت اخذ پذیرش در کشورهای دیگر فراهم شود، احتمالا مدتی برای کار و زندگی به آن جا خواهم رفت. امیدوارم بتوانم پس از سروسامان دادن نسبی به زندگی‌ام؛ روزی به کشورم برگردم و به مردم سرزمینم خدمت کنم.وی که متولد ایران است، به مثابه جوانان افغانستانی الاصلی که متولد این آب و خاک هستند، بیان می کند: اما وطن دیگر من ایران است. متولد این آب و خاکم و آن را از صمیم قلب دوست دارم.سجادی از ابراز احساسات جامعه ایرانی در فضای مجازی به موفقیت جوانان مهاجر افغانستانی تشکر می‌کند و بیشترین سهم در کسب این افتخار را متعلق به خانواده‌های مهاجر می داند و خاطرنشان می‌کند: والدین ما از ابتدایی‌ترین خواسته‌ها و نیازهای‎شان برای رشد و موفقیت فرزندان‌شان گذشتند. آرزو دارم پیوند و همدلی دو ملت ایران و افغانستان، با توجه به ریشه های فرهنگی و تاریخی مشترک شان، روز به روز بیشتر شود.