علی کریمی رابین‌هود جامعه ماست؟

سیامک رحمانی روزنامه‌نگار جادوگر! از لقبش هم پیداست که با بازیکن معمولی طرف نیستیم و طرف نبودیم. نه در زمین که با تکنیک بی‌بدیلش، در لباس باشگاهی و ملی هواداران را از تماشای فوتبال سیراب می‌کرد و نه بیرون زمین. واقعیت هم این است که او محبوبیت فوق‌العاده‌اش را تنها مدیون جادویش با توپ فوتبال نیست. محبوبیتی که می‌شود گفت با هیچ‌یک از فوتبالیست‌های هم‌نسلش و حتی با نسل بعد قابل مقایسه نیست. کریمی از همان آغاز فوتبال حرفه‌ای‌اش نشان داد که بازیکن متفاوتی است. عصیانی که به فوتبال ناب و غریزی‌اش می‌آمد. ترکیب جادوی زمین چمن و یاغی‌گری بیرون از آن، چنان بود که دل بسیاری را برد. او تبدیل شد به اسطوره. ستاره کم‌حرفی که هروقت دهان باز می‌کرد، ممکن بود کسی را با خاک یکسان کند. بازیکنی که به نظر می‌رسید زیرِ بار زور نمی‌رود، با ریاکاری رایج فضای فوتبال و جامعه ایرانی و با مدح و ثنایی که همه اظهار می‌کردند تا قاپ مدیران را در دست نگه دارند، میانه ندارد. بازیکنی که حرف رسمی و مزورانه نمی‌زند و جانماز آب نمی‌کشد. در جامعه‌ای که اخلاقش مثل برف در ظهر تابستان درحال ذوب‌شدن است، چنین منش و کاراکتری فوق‌العاده بود و او تبدیل شد به قهرمان. قهرمانی که در بلندمدت نشان داد چیزی برای پنهان‌کردن ندارد و قرار نیست از نمد شهرت و اعتبارش برای خود کلاهی فراهم کند. رفتارش قدسی نبود و دوستداران جدی فوتبال و خبرنگاران همه لحظه‌هایی را سراغ داشتند که او با ضعف‌های معمول یک فرد معمولی رفتار کرده، اما این لکه‌ها آن‌قدر نبودند که محبوبیت او را از سکه بیندازند‌.
مدتی که از حضور کریمی در میادین فوتبال گذشت، چهره اجتماعی او پررنگ‌تر شد. ابراز نظرهایش و انتقادهایش همچنان برای هوادارانش که فقط هم پرسپولیسی‌ها نبودند، جذابیت داشت. مقبولیت‌اش نزد چهره‌های فرهنگی- اجتماعی هم باعث می‌شد هر حرکت و رفتارش سریع بازتاب پیدا کند و تأیید و تکثیر شود. کریمی داشت تبدیل می‌شد به مصلح اجتماعی. کسی که در مورد مشکلات مردم بی‌تفاوت نبود و از هزینه‌دادن ابایی نداشت، اما اظهارنظرهای او همیشه در اوج نبود. پست‌های گهگاهی‌اش در فضای مجازی و لحن گاه عامیانه و گاه سخیف‌اش نشان می‌داد که بیشتر به غریزه سرکش‌اش متکی است تا مشورت با صاحب‌نظران و متخصصان. کریمی منکر این واقعیت نیست که نمی‌تواند خوب از کلمات استفاده کند. برای همین همه انرژی و جذابیت حرف‌هایش از شورش نهفته‌شان می‌آمد. استقبالی که از درافتادن با قدرت می‌کرد، اما بی‌سیاستی می‌توانست کار دستش بدهد. اتفاقی که در تقابل او با فدراسیون فوتبال شاهد بودیم. این‌که برای ادعاهایش سند و مدرک کافی نداشت. این‌که برای برنده‌شدن مقابل محمدرضا ساکت نایب‌رئیس و دبیر فدراسیون فوتبال نمی‌توانست حراف خوبی باشد. او در محکمه‌ای که در برنامه نود تشکیل شد و به انتقاد از سیاست‌های فدراسیون و فساد حاکم بر آن پرداخت بازنده نبود اما همه هزینه را از وجهه‌اش پرداخت کرد. این‌که مردم دوستش داشتند و قبولش داشتند.
درگیری فرساینده او با کی‌روش را هم نباید موفقیت‌بار توصیف کرد. او حتی میلیون‌ها نفر را با خود و علیه کی‌روش همراه کرده باشد، در آستانه جام‌جهانی کمکی به تیم‌ملی نکرده است. اگر هواداران احساساتی فوتبال متوجه نباشند، خودش باید فهمیده باشد که گلاویزشدن با سرمربی تیم‌ملی قبل از تورنمتی مثل جام‌جهانی تا چه اندازه از تدبیر به‌دور است.
کریمی که قبل از این هم بارها در حمایت از فعالان مدنی و در حمایت از توسعه


اجتماعی- سیاسی اظهارنظر کرده و عده‌ای را علیه خود شورانده و حتی در حساس‌ترین روزها کنار معترضان قرار گرفته، حالا، بار دیگر با راه‌انداختن کمپین می‌خواهد به جنگ گرانی کمرشکن برود. کمپین «من- نمی‌خرم» که او بانی‌اش شده، قرار است شهروندان را تشویق به نخریدن اجناسی کند که گران شده‌اند و واکنشی باشد به افزایش وحشتناک قیمت‌ها در هفته‌های اخیر، فارغ از این‌که گرانی شامل بسیاری از کالاهاست و تنها شامل خودروی طلا نمی‌شود و عملا ممکن است تحریم مایحتاج خوراکی و روزانه ممکن نباشد، امروز واکنش‌ها به اکت کریمی را می‌توان به دودسته تقسیم کرد. آنها که ستایش‌اش می‌کنند و می‌گویند بالاخره کسی بود که درد مردم را بفهمد و این‌طوری شاید وضع تکانی بخورد و کسانی که می‌گویند او این‌بار به جدول زده، یخ‌اش نمی‌گیرد و کمپین بی‌فایده‌اش باز هم کمی دیگر از اعتبار او را هزینه خواهد کرد.
هرچه باشد، سوال این است که کریمی تا کجا می‌خواهد جلو برود و در نقش رابین‌هود به طرح دغدغه‌هایش بپردازد. این فعالیت‌ها سرانجام طومار جادوگر را در هم خواهد پیچید یا قرار است او نقش پررنگ‌تری در ساحت جامعه ایفا کند؟ سوالاتی که بعید است خود علی هم پاسخی برایشان داشته باشد.