لیبرالیسم و انحرافات جنسی

امید رامز: 1- سایت «Covenant Eyes» آمریکا که مربوط به سازمانی با همین نام است و ماموریت خود را مشاوره درباره مداوای بیماری‌‌های ذهنی و روانی مرتبط با پورنوگرافی و انحرافات جنسی تعریف کرده، طی گزارشی مفصل در سال 2015 به بررسی ابعاد این بیماری در بین کودکان، بزرگسالان و همه شهروندان در سراسر جهان پرداخته است که بسیار قابل توجه است.
- سال 2007 درآمد کشورهای جهان از فروش محتوای پورن تقریبا 20 میلیارد دلار بوده است.
- 79 درصد از مردان 18 تا 30 سال، 67 درصد از مردان 31 تا 49 سال و 49 درصد از مردان 50 تا 68 سال، در «ماه» حداقل یک بار محتوای پورن تماشا می‌کنند.
- 63 درصد از مردان 18 تا 30 سال، 38 درصد از مردان 31 تا 49 سال و 25 درصد از مردان 50 تا 68 سال در «هفته» حداقل یک بار محتوای پورن تماشا می‌کنند.


- 76 درصد از زنان 18 تا 30 سال، 16 درصد از زنان 31 تا 49 سال و 4 درصد از زنان 50 تا 68 سال، در «ماه» حداقل یک بار محتوای پورن تماشا می‌کنند.
-21 درصد از زنان 18 تا 30 سال و 5 درصد از زنان 31 تا 49 سال در «هفته» حداقل یک بار محتوای پورن تماشا می‌کنند.
- 55 درصد از مردان متاهل و 70 درصد از مردان مجرد حداقل یک بار در ماه محتوای پورن تماشا می‌کنند.
- این آمار برای زنان به ترتیب 25 و 16 درصد است.
-80 تا 90 درصد تماشاگران به محتوای پورن رایگان دسترسی داشته‌اند.
- سال 2006 از هر 5 جست‌وجو در گوگل، یک مورد مربوط به جست‌وجوی محتوای پورن بوده است.
- در بین 1521 نفر از افراد پیمایش شده بین 18 سال به بالا در کشور بریتانیا، 24 درصد از افراد در تلفن همراه خود محتوای پورن ذخیره کرده‌اند.
- درصد قابل توجهی از بازیگران فیلم‌های پورن از موادمخدر مثل ماریجوآنا، اکستازی، کوکائین، هروئین، متامفتامین و هالوسینوژن استفاده می‌کنند.
با عطف به این نکته، سال 2002 یک موسسه آمریکایی حقوقی گزارش کرد در 56 درصد از طلاق‌ها حداقل یکی از طرفین محتوای پورن تماشا می‌کرده است و در 33 درصد از طلاق‌ها، حداقل یکی از زوجین در چت‌روم فعال بوده است. بر اساس این گزارش مشاهده محتوای پورن به میزان قابل توجهی انتظار افراد را در نوع، تعداد و مدت دفعات تجربه جنسی افزایش می‌داد که غالبا شریک جنسی قادر به انجام آن نبود.
- در یک پیمایش در سال 2012 از بین 2017 نفر، 71 درصد از نوجوانان 13 تا 17 سال، در کامپیوتر خود محتوایی برای مخفی کردن از والدین خود داشته‌اند!
- در یک پیمایش از بین دانش‌آموزان 13 و 14 ساله در 17 مدرسه در کانادا، 90 درصد پسرها و 70 درصد دخترها حداقل یک بار به محتوای پورن دسترسی داشته‌‌اند و 35 درصد از پسرها به طور دائم محتوای پورن تماشا می‌کرده‌اند.
- در یک پیمایش در بین نوجوانان 14 تا 17 سال در بریتانیا در سال 2008، 58 درصد از آنها همیشه محتوای پورن تماشا می‌کرده‌اند.
- در یک پیمایش در سال 2008 در بیش از 560 کالج دنیا مشخص شد 93 درصد پسرها و 62 درصد دخترها قبل از 18 سالگی و به ترتیب 14 و 9 درصد آنها قبل از 13 سالگی نخستین محتوای پورن خود را تماشا کرده‌اند؛ همچنین 83 درصد از پسرها و 57 درصد از دخترها سکس اینترنتی داشته‌اند.
- در یک پیمایش در سال 2010 در لندن، 81 درصد از نوجوانان 14 تا 16 سال، محتوای پورن خود را در منزل تماشا می‌کرده‌‌اند و در 75 درصد موارد والدین آنها هیچ آموزشی درباره تماشای محتوای پورن به آنها نداده‌اند.
- مطابق نتایج یک پیمایش در آمریکا در سال 2009، 51 درصد از مردان و 32 درصد از زنان اولین محتوای پورن خود را قبل از اینکه به 12 سالگی برسند تماشا کرده‌اند.
- طبق گزارش Microsoft Corporation در سال 2010 در کشورهای بریتانیا، ایرلند، اسپانیا، ایتالیا، آفریقای‌جنوبی، پرتغال، ترکیه، روسیه، یونان و مصر، 64 درصد از والدین در جامعه آماری، هیچگونه کنترل یا فیلتری برای دسترسی فرزندان قرار نداده بودند و 67 درصد از فرزندان حداقل یک بار حافظه مرورگر خود را برای اطمینان از عدم دسترسی والدین‌شان به فعالیت اینترنتی آنها، پاک کرده‌اند.
- بر اساس گزارش Journal Of Internet Law در سال 2005، حدود 69 درصد از تراکنش‌‌های مالی اینترنتی در روز مربوط به خرید و فروش محتوای پورن بوده است.
- بر اساس گزارش Media Research Center  اغلب جست‌وجوها در سال 2006 در سایت Youtube مربوط به محتوای پورن بوده است.
- بر اساس گزارش Journal of Economic Perspective در بین افراد عضو در سایت‌های حاوی محتوای پورن، تعداد افراد شهری بیش از افراد روستایی، تعداد افراد بی‌سواد بیش از افراد تحصیلکرده و تعداد جوان‌های 15 تا 24 ساله بیش از سایر سنین بوده است.
2- طبق آمار Metacert  آمریکا با 428 میلیون صفحه پورن به تنهایی 60 درصد محتوای پورن جهان را میزبانی می‌کند؛ هلند با 187 میلیون، انگلیس با 52 میلیون، آلمان با 8 میلیون، فرانسه با 5/5 میلیون، کانادا با 3/2 میلیون، ژاپن با 2/2 میلیون و استرالیا با 9/1 میلیون صفحه در رتبه‌‌های بعدی قرار دارند. از تقریبا 20 میلیارد مشاهده این صفحات در سال، 40 درصد مربوط به خود شهروندان آمریکایی است.
3- پروفسور «برت کاهر» در کتابی با عنوان «چه کسی در ذهن شما خوابیده است؟»(Who’s Been Sleeping in your Head?) نتایج تحقیقاتی را که جهت سنجش سلامت ذهنی 22000 مرد و زن انجام داده، بررسی کرده است. در فصل اول این کتاب با عنوان «سینمای مخفی در ذهن‌های ما» (The Secret Cinema in our Minds)، نام بسیاری از فیلم‌ها، سریال‌ها، بازیگران و خواننده‌‌های مرد و زن آورده شده است که در ذهن افراد تحت آزمایش نقش بسته و با تصویرسازی از آنها با شریک جنسی خود مقاربت یا شخصا خودارضایی می‌کرده‌اند. در این نوع مقاربت که سکس فانتزی (Sexual Fantasy) شناخته می‌شود، فرد در یک فرآیند ذهنی یا سوبژکتیو، شریک جنسی خود را تصویرسازی و به آمادگی تصنعی هورمونی می‌رسد؛ بر خلاف روند عادی که فرد با حضور فیزیکی یا ابژکتیو شریک جنسی و با روند عادی هورمون‌سازی به اطفای میل جنسی می‌پردازد.
4- یک نقطه عطف در تاریخ فرهنگی غرب، انقلاب جنسی دهه 1960 در ایالات متحده آمریکاست که نظریات منحط آلفرد کینزی در وقوع آن نقش بسزایی داشت، به ظاهر دانشمندی که بسیاری از متفکران و اندیشمندان غربی نظریات او را بر پایه پژوهش‌‌های ساختگی می‌دانند. این انقلاب با یک بستر سیاسی- فرهنگی به نام لیبرالیسم و یک ابزار قدرتمند به نام رسانه، به دیگر جوامع از جمله جوامع شرقی راه یافته یا در حال راهیابی است که غفلت از آن و هرگونه سهل‌انگاری ممکن است عواقب تاسف‌باری را برای کشور ما نیز به همراه داشته باشد. یک نگاه به کشورهایی که در بند اول این نوشته و به صورت مبسوط‌تر در گزارش‌ و تحقیقات تخصصی سایت Covenant Eyes موجود است، نشان می‌دهد اغلب قریب به اتفاق کشورهایی که در حوزه پورنوگرافی دچار مشکلات عدیده هستند و به عنوان مبدا انحرافات جنسی شناخته می‌‌شوند، کشورهای مهد لیبرالیسم هستند و جالب اینکه طبق گزارش سایت مذکور، نتایج یک پیمایش که در بین کاربران اینترنتی انجام شده، نشان می‌دهد احتمال گرایش افراد «لیبرال» به تماشای محتوای پورن، 19 درصد بیش از سایرین بوده است. علاوه بر این ـ همانطور که ذکر شد ـ رسانه نیز به عنوان ابزاری که روند تحولات و انحرافات جنسی را تسهیل و تسریع می‌کند، از ابتدای قرن بیست و یکم اشاعه قابل توجهی یافته است.
بنابراین چند نکته بسیار حائز اهمیت است؛ نکته اول اینکه نمی‌شود هم مدافع لیبرالیسم بود و هم همزمان برای انحرافات جنسی فریاد وااسفا سر داد و منادی حمایت از قربانیان جنسی بود. یکی از مهم‌ترین بیماری‌های روانی که پیامد مهم تماشای محتوای پورن محسوب می‌شود و زمینه‌ساز وقوع مفاسد جنسی نیز هست، «تصویرسازی از شریک جنسی» یا به تعبیری «زنای ذهنی» است، لذا کلیدی‌ترین نکته، فضای فرهنگی جامعه‌ای است که مردم در آن زیست می‌کنند. به هر میزان که جوامع سنتی با گرایشات مذهبی زمینه بسط لیبرالیسم را در جوامع خود فراهم می‌کنند، به همان میزان زمینه انحراف ذهنی و وقوع جرائم جنسی را بیشتر فراهم می‌کنند. نیازی به توضیح نیست که اهمیت فضای فرهنگی به عنوان بستر زیست شهروندان، جدا از اهمیت آموزش‌های اخلاقی و خویشتنداری است. نمی‌توان زمینه فساد را برای فرد فراهم کرد و او را در معرض فساد قرار داد و در عین حال انتظار داشت او براحتی از خود مراقبت کند. به نظر می‌رسد اینکه قرآن بر عفاف و حجاب تاکید و به مردان و زنان توصیه به «غضّ بصر» می‌کند و بر پرهیز حتی‌المقدور از اختلاط زن و مرد تاکید می‌ورزد، یکی به همین دلیل است. همان‌طور که در آمار نیز مشهود است، آلودگی بصری محیط اجتماعی، بر بیماری ذهنی همه اقشار جامعه اعم از کودکان، بزرگسالان، مردان، زنان، افراد مجرد، افراد متاهل و... موثر و در واقع زمینه‌ساز انحرافات جنسی و مشکلات خانوادگی برای فرد، خانواده و اجتماع است. نشان به آن نشان که کشورهای مهد لیبرالیسم، غیر از مسائل مربوط به مشاهده محتوای پورن، در سایر مفاسد جنسی نیز سرآمد هستند.نکته دیگر عجین شدن لیبرالیسم اقتصادی با لیبرالیسم فرهنگی است. به عنوان نمونه، با تجاری شدن روزافزون حوزه آموزش‌وپرورش و  گسترش مدارس غیردولتی، شاهد به کارگماری پرسنلی هستیم که با هدف کسب حداکثری سود و بدون بهره‌مندی از حداقل‌های استانداردهای اخلاقی و بدون طی دوره‌های آموزش ویژه، جذب می‌شوند؛ اتفاقی که سابقا با الزام گذر دبیران از فیلتر دانشگاه فرهنگیان و طی آموزش‌های لازم، کمتر شاهد بودیم. یکی از پیامدهای این روند اتفاق تاسف‌باری بود که در دبیرستان معین در غرب تهران روی داد.
و نکته آخر حوزه رسانه و امکان دسترسی نامحدود و بدون کنترل کودکان و نوجوانان به انواع محتوا در فضای مجازی است؛ موضوعی که نیازمند توجه مسؤولان در حوزه سیاست‌گذاری و همچنین توجه والدین جهت کنترل و آموزش فرزندان نابالغ است. آموزشی که نه همچون سند 2030 که آموزش را ضمن به رسمیت شناختن روابط نامشروع انجام دهد، بلکه توأم با حیا و خویشتنداری باشد.