درسهایی که از جام جهانی روسیه باید بگیریم

علی بدیع‪-‬ جام جهانی روسیه با همه فراز و نشیب‌ها و با همه شادی و تلخی‌ها و با آن هیجانی که به کل جامعه جهانی داد، مثل هر چیز دیگر به پایان رسید و از امروز تمام کشورها چه آنها که جزء ۳۲ تیم حاضر بودند و چه آنها که راهی به روسیه پیدا نکردند، با توجه به سیاست‌های کشور خود و استراتژی که تعریف خواهند کرد به فکر ۲۰۲۲ قطر هستند. البته نوع تفکر و دیدگاه‌های کشورهای مختلف بسیار متفاوت است، ولی همه در یک اصل با هم متفق‌القول هستند و آن تجربه و درسی که از روسیه گرفتند حالا چه فرانسه که قهرمان شد و چه تیمی مانند چین که با آن همه سرمایه‌گذاری در همان مرحله انتخابی جام حذف شد. البته همانطور که ذکر شد استراتژی تیم‌ها با هم خیلی متفاوت است، مثلا شاید افغانستان رویای حضور در مرحله انتخابی را دارد و ایتالیا رویای قهرمانی در ۲۰۲۲ و کشوری مثل مکزیک در تدارک گرفتن مجوز برگزاری جام در کشور خود و قطر هم در فکر رویایی‌ترین بازی‌ها در سال ۲۰۲۲ که میزبان آن است، اما کشور ما چگونه باید برنامه‌ریزی بکند؟ ما هم مانند تمام کشورها در خصوص ورزش و فوتبال دیدگاه‌هایی داریم که در راستای سیاست‌های کشور است و همین مسئله از ۲ منظر قابل بررسی است و در کنار درس‌هایی که از روسیه در شرایط ماقبل و حین بازی‌ها گرفتیم‌ می‌تواند راهگشا باشد .
نکته اول امروزه ورزش بازوی بسیار مهم در راستای تبیین برنامه‌های دیپلماتیک خیلی از کشورها شده و دیپلماسی ورزشی در این روزگار‌ می‌تواند برگ برنده‌‌ای در روابط سیاسی باشد و کشور ما هم از این پتانسیل موجود نباید غافل باشد، خصوصا در رشته فوتبال که بالاترین اقبال عمومی در جامعه جهانی را دارد، هرچند که عکس این شرایط هم صادق است، یعنی مواردی که جامعه جهانی به آن نگاه مثبتی ندارد و‌ می‌تواند در روابط ورزشی ما در سطح جهانی نقش منفی داشته باشد از جمله عدم حضور بانوان در ورزشگاه‌ها که باید به هر شکل ممکن و با تدبیر و تعدیل افکار این مسئله مرتفع شود. همچنین در خصوص مواجهه تیم‌ها و نفرات ورزشی ایران با ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس با اقتدار و عزت ملی مذهبی این مسئله را مورد ارزیابی مجدد قرار داده و این نکته مهم را مدنظر داشته باشیم که در دنیای امروز، شعار ورزش عاری از سیاست فریاد زده‌ می‌شود، هرچند که در واقعیت این‌چنین نیست، ولی ما باید با رفتار منطقی منطبق با ارزش‌های جامعه به شکلی عمل کنیم که نه تنها بازتاب منفی برای ورزش کشور نداشته باشد بلکه باعث سربلندی و تحکیم غرور ملی هم شود.
نکته دوم واقعیت این است که کشور ما با شرایط فعلی امکان میزبانی و برگزاری رویدادهای بزرگ جهانی مانند جام جهانی و المپیک را به دلایل مختلف ندارد، ولی‌ می‌توان با ارتقای سطح فنی تیم‌های ملی و کسب نتایج خوب یک شادی و هیجان عمومی و فراگیر را برای جامعه به ارمغان بیاوریم.
باید بپذیریم جامعه امروز ما نیازمند و محتاج شادی و شعف اجتماعی است که متاسفانه بعضی از سیاست‌های غلط که منجر به مشکلات اقتصادی، آسیب‌های اجتماعی و فقر فرهنگی شده، عامل افسردگی و به‌هم‌ریختگی و بی‌تحملی و پریشانی اکثریت افراد جامعه شده و ورزش و بخصوص فوتبال حتی به‌صورت مقطعی‌ می‌تواند واسطه شادی و شعف مردم شود. به عنوان مثال در شهرهای کوچک و تهی از امکانات رفاهی و تفریحی، همانگونه که ذکر شد فوتبال‌ می‌تواند پیک شادی در آن نقاط محروم باشد و قطعا جلوی خیلی از ناهنجاری‌ها گرفته خواهد شد.


درسهایی که جام جهانی به کل مردم جهان داد آنقدر متنوع بود که‌ می‌توان ساعت‌ها صحبت کرد و قلم زد.
لحظاتی که یک حرکت کوچک باعث خشم یا شادی مردم یک کشور شد‌‌، مهربانی‌ها و دوستی‌ها و پیوندهایی که شکل گرفت و دنیا را به تحسین واداشت‌‌، فرهنگ‌سازی‌هایی که تبلور جهانی داشت، مانند صحنه نظافت رختکن تیم ژاپن توسط بازیکنان آنها در شرایط بعد از باخت به بلژیک که مستحق شکست هم نبود یا نشستن شخصیت‌های برجسته سیاسی درکنار هم که در حالت عادی نمی‌توان آن را پیش‌بینی کرد و صدها مورد دیگر که فقط از توان بازی‌های ورزشی و فوتبال برمی‌آید>‌، خلاصه چه بخواهیم، چه نخواهیم فوتبال و ورزش عامل نزدیکی دل‌ها و ملت‌ها به هم‌ است، پس ما هم از این ظرفیت بالا استفاده کنیم تا از دهکده جهانی عقب نمانیم.