معلم های مضطرب و نگران فیش های حقوقی را آتش زدند

در روزهای گذشته تعدادی از معلم ها نسبت به افزایش حقوق اندک‌شان اعتراضات بسیار زیادی داشتند. عده ای حتی فیش حقوقی خود را در شبکه های اجتماعی آتش زدند یا آن را پاره کردند. باید به این سوال جواب داد که اضافه شدن 100 یا 200 هارتومانی حقوق آیا می‌تواند جوابگوی هزینه های کمرشکنی باشد که در 6 ماه گذشته ناگهان بر گرده خانواده های ایرانی گذاشته شد؟ باید به این بیندیشیم که تورم و افزایش قیمت دلار چقدر است و نیازهای اولیه یک خانواده تهرانی یا شهرستانی در 6 ماه گذشته چه بوده و حالا چه شده. آن وقت آمده اند و یک افزایش حقوق نامتناسبی را برای معلم ها در نظر گرفته اند. قیمت یک آپارتمان در تهران اگر 50 میلیون تومان بود الان شده 80میلیون تومان. هزینه های زندگی و کرایه تاکسی ها هم بالا رفته است. آن وقت شما حکم های معلم ها را که می بینید افزایش حقوق شان بین 150تا 450هزارتومان به صورت پلکانی بوده است. یعنی فرهنگیانی که حقوق‌شان پایین بوده کمتر افزایش حقوق داشته اند و آن‌ها که حقوق‌های بالاتری دارند افزایش حقوق‌شان بیشتر بوده است. این در حالی است که حقوق معلم ها در شهرستان ها بیشتر از تهران است چون آن‌ها مزایایی به نام دوری از مرکز می‌گیرند که هم رقم بالایی هم نیست. من با 27 سابقه ام در یک ششم پایانی کارم هستم و نزدیک به 270هزارتومان به حقوقم اضافه شده است. از طرف دیگر آموزش و پرورش در یک حرکت غیرمنصفانه قانون سختی کار معلم ها را برداشت. این یعنی اینکه اگر قرار بود 270هزارتومان به حقوق من اضافه شود ناگهان از آن 40 هزارتومان کم شده. حقوق من از سال گذشته تا الان نزدیک به 250 هزارتومان زیاد شده اما در این 6 ماه گذشته وضعیت اقتصادی کشور چقدر متلاطم بوده؟ من سال گذشته برای تمدید قرارداد خانه‌ام 6 میلیون اضافه کرده ام در حالی که امسال برای تمدید قرارداد باید 40 میلیون تومان به پول پیش خانه اضافه کنم. من این پول را باید از کجا بیاورم؟ این در حالی است که در گذشته هم تفاوت تبعیض آمیزی میان حقوق معلمان و دیگر کارمندان و جود داشته ومتاسفانه این تشدید شده است. دفتر پژوهش های مجلس، طبق گزارشی که دو سال پیش منتشر کرد اعلام کرد معلم ها مزایا ندارند و حقوق شان از بقیه کارمندان پایین تر است. از آنجا که مزایای هر نهادی از درآمدهای آن است،متاسفانه آموزش و پرورش هیچ گونه درآمدی ندارد و نمی‌تواند به کارمندانش مزایا بدهد. این در حالی است که در بعضی از نهادها مانند ایران خودرو مزایای کارکنان حتی بیشتر از حقوق شان است. بخش دیگر ورشکستگی آموزش و پرورش مربوط به فعالیت های آموزشی است که باید انجام دهد. سال هاست که می‌گوییم آموزش و پرورش با این بودجه ای که برای آن تعيین می شود ورشکسته می شود. با این بودجه آموزش و پرورش به انجام وظایف سنتی خودش هم نمی رسد. نهادی که هر سال 10 هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد یعنی یک چهارم از بودجه‌اش را باید برای کسری بدهد چطور می‌تواند به حیاتش ادامه دهد؟ چه انتظاری وجود دارد که به وظایق تعریف شده اش عمل کند. وظایفی که آموزش و پرورش ها شاید در کشورهای آفریقایی و فقیر به آن عمل می‌کنند. 98 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت ها می شود که آن هم کارآمد نیست. نگاه حاکمیت به آموزش و پرورش نگاه اولویتی نیست به این ترتیب که خواسته های حداکثری از آموزش و پرورش دارد اما امکانات حداقلی را در اختیارش قرار می دهد.