مدیری از کجا مدیریت می‌شود؟

احسان اقبال سعید- در روزهایی که نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری هر گفتار و کنشی را رنگ‌و‌بویی سیاسی می‌بخشد،گفته‌های «مهران مدیری» کمدین و برنامه‌ساز با سابقه و پر مخاطب در برنامه تلویزیونی دورهمی محل گفت‌وگو و تردیدهای بسیار شد. مدیری که چندی قبل در همین برنامه دوگانه تحرک و تنبلی را که از شعارهای تبلیغاتی اصول‌گرایان علیه دولت روحانی است مطرح کرده بود و قبل‌تر از آن در جمله‌ای -که البته بعدا آن را تکذیب کرد- محمدجواد ظریف را مورد تعریض قرار داد. این بار این‌گونه گفت: «الحمدلله رونق اقتصادی بیداد می‌کنه و به سقف چسبیده» گفت: «آدم دیدم از بس رونق اقتصادی خوبه فرش منزلش رو هم فروخته / خلاصه تا رونق اقتصادی خوب هست بفروشید/ همه در حال خرید و فروشن.»حرف‌های مدیری در شرایطی است که سوگیری صدا و سیما در آستانه انتخابات تا آنجا بالا می‌رود که حتی فعالیت‌های روزمره و عمرانی دولت و شخص روحانی را هم گاه به بهانه تبلیغاتی بودن پوشش نمی‌دهد. پس اظهارات مسبوق به سابقه مدیری آن هم در آستانه انتخابات نمی‌تواند عادی و اتفاقی تلقی شود. به خاطر بیاوریم هنوز زمان زیادی از تذکر گرفتن عادل فردوسی‌پور به‌خاطر انتقادی کوچک از مدیریت در فاجعه پلاسکو نمی‌گذرد. البته مدیری قبل از این هم سابقه قرار گرفتن در میانه منازعات سیاسی را دارد. بار اول در جریان تحصن پرمناقشه نمایندگان مجلس ششم در یک قسمت از مجموعه طنز خود در آن روزگار به تمسخر آنان پرداخت. و بار دیگر این‌بار در سویه مقابل پس از آنکه بر سر مسائل مالی سریال قهوه تلخ با تلویزیون تفاهم نکرد، در فضای قطبی و غبارآلود 88 خود را ممنوع‌الفعالیت و مطرود تلویزیون دولتی خواند و سریالش را در شبکه نمایش خانگی عرضه کرد و اتفاقا با فروش خوبی هم مواجه شد، هرچند به وعده‌اش عمل نکرد و سریال را ناتمام گذاشت و جوایز معهود را هم اعطا نکرد. به نظر می‌رسد در موارد این‌چنینی نمی‌توان یک‌سره بر این ستاره‌های رسانه‌ای ایراد گرفت. بلکه باید ایراد را در ساختارهای معیوب اجتماعی جست‌وجو کرد که یک فرد موفق در عرصه سرگرمی‌سازی را چنان جایگاه دست‌نیافتنی می‌بخشند که عاری از خطا و اشتباه است و می‌تواند در تمام عرصه‌ها اظهار نظر کند و جریان‌ساز باشد. این در حالی است که بسیاری از این افراد صرفا در حوزه کاری خود خبره هستند و وقتی وارد عرصه سیاست‌ورزی پیچیده و ظریف ایرانی می‌شوند عقل معاش یا سادگی سیاسی گاه حتی وجهه هنری آنان را هم مخدوش می‌کند. به‌یاد بیاورید عزت‌الله انتظامی نود و چند ساله را با آن تن رنجور در کنار مشایی و احمدی‌نژاد در روز ثبت نام مشایی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و یا سالار عقیلی که روزی در کنار مجریان آن‌چنانی شبکه مشکوک من وتو عملا برای تور لندنش تبلیغ می‌کند و روز دیگر برای اصول‌گرایان حماسه بصیرت می‌خواند. به نظر می‌آید مردم نیک بدانند برای بسیاری از ستارگان آن‌چنانی همه چیز در «بیزینس» و «پروژه» بعدی خلاصه می‌شود و برای این کار می‌توانند هر پرنسیپ هنری را نادیده بگیرند. پس مخاطبان هم باید ضمن احترام به وجه هنری و حرفه‌ای این افراد و استفاده از آن مراقب باشند از اعتماد و علاقه و هنردوستی‌شان توسط این افراد سوءاستفاده نشود. به نظر می‌رسد دوران هنرمندان سیاسی چون مرحوم فرج‌الله سلحشور یا حتی محمدرضا شجریان به‌سر آمده است،کسانی که علی‌رغم موافقت یا مخالفت نسبت به مواضع‌شان دارای ثبات قدم بودند و جهش و پرش مکرر سیاسی را تجربه نمی‌کردند. امثال مدیری که سیما و گفتار و سبک زندگی‌شان کمترین همپوشانی را با مخالفان اصول‌گرای روحانی دارد، این روزها حرف‌هایی را بیان می‌کنند که صاحبان اصلی‌اش به سبب سوابق مخدوش مدیریتی و واضح بودن رقابت سیاسی‌شان با روحانی، با بیانش مخاطبان چندانی پیدا نمی‌کردند. این سیاسی‌کاری چهره‌های موجه اجتماعی می‌تواند به تمامی سرمایه اجتماعی‌شان را هم زایل کند. شاید نمونه حسینی مجری موفق و سابق تلویزیون که با وارد شدن به عرصه‌ای که مناسباتش را نمی‌دانست، به خارج رفت و در تلویزیون‌های متعلق به براندازان و ضدانقلاب علی‌رغم تمام تلاشش کم‌ترین درخششی ندارد و توجهی را جلب نمی‌کند و از یادها رفته است. در این میانه پرهیاهو هنرمندان و مردم هر دو باید با هوشیاری و دوراندیشی بهتر و بیش‌تری رفتار کنند.