روزنامه جهان صنعت
1397/05/27
میانجیگری اروپا به جای عمان و سوییس
امید پورعزیز - بعد از خروج آمریکا از برجام، جمهوری اسلامی نه از سر وفاداری در برجام بلکه از سر ناچاری مجبور بود در برجام بماند و علاوه بر حفظ ظاهر، حداقلهای امتیازهای ناچیز باقیمانده از برجام را به واسطه حفظ ارتباطاتش با اروپا مستدام بدارد. ولی تقریبا آنچه واضح است، خیر چندانی به واسطه همراهی دیپلماتیک اروپاییها عاید مردم ایران و حتی حکومت جمهوری اسلامی هم نخواهد شد و اتفاقا همین تعارفهای سیاسی و دیپلماتیک حداکثر خردهمزایای باقیمانده از برجام برای مردم و حکومت ایران است. هرچند این سرنوشت نامبارک فعلی لزوما دلیل بر اشتباه بودن اصل برجام نیست ولی قطعا ثابتکننده عدم به روزرسانی و نتیجتا فشل ماندن برجام و همچنین عدم درک واقعبینانه از آن توافق مقطعی میتواند باشد چرا که برجام برای بقایش همچون اغلب فناوریهای فیزیکی و دستاوردهای نظری امروز بشر، نیازمند به روزرسانیهای مداوم و البته ارتقای سطح همکاریها بود که متاسفانه انجام نشد و عملا با منجمد شدن آن دستاورد مقطعی، زمینه برای بدخواهان در راستای نابودسازیاش فراهم شد.ولی بحث اصلی در این یادداشت این است که آیا آن توافق برجام اولیه که آمریکا را نیز در کنارش داشت قابل بازیابی و احیاست یا خیر؟!برجام در حقیقت از آن جنس تفاهمات بینالمللی بود که یک طرف برنده واضح و آشکار نداشته و عملا برای دو طرف ماجرا مواهب و مصائبی را به همراه داشت. لذا به واسطه منطق حاکم بر این توازن نسبی شاید بتوان یک نوع از بازیابی را برایش متصور شد ولی قطعا حصول چنین نتیجهای به هیچوجه امر ساده و بیحاشیهای نیست. در حال حاضر جمهوری اسلامی با تکیه بر استراتژی حقانیت و انصاف در حال پیگیری مواضعش در بهرهمندی از برجام است در صورتی که این رویکرد با توجه به ماهیت قدرت در جهان و نوع مناسبات بینالمللی دیر یا زود به بنبست خواهد رسید و تازه آنجاست که استراتژیستهای جمهوری اسلامی به آن مرحله گام خواهند گذاشت که باید از رویای برجامی دل کنده و طرحی نو دراندازند.اما یکی از راههای احتمالی در مسیر گشودن گرههای پیش رو میتواند بهرهمندی از ظرفیت و قدرت چانهزنی اتحادیه اروپا و علیالخصوص آلمان، فرانسه و بریتانیا در گشودن فصل جدیدی از مذاکرات با ایالات متحده باشد. در واقع اتحادیه اروپا نه میتواند و نه آن اراده جدی را برای قد علم کردن در مقابل آمریکا صرفا برای نجات جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار میدهد و حتی چه بسا دور از تعارفات سیاسی یک ایران ضعیف شده و تحت فشار و در عین حال همراه نسبی با اروپا حتی برای آنها نیز عاری از منفعت نباشد. ولی وقتی مطالبات ایران از اروپاییها منطقی و عملگرایانه باشد چه بسا در نهایت امر عایداتی نیز از این تعامل دوجانبه متوجه ایران نیز بشود. شاید برای دیپلماتهای ایدهآلیست جمهوری اسلامی مواضعی همچون نطقها و بیانیههای پسابرجامی موگرینی دلگرمکننده باشد ولی واقعیت امر این است که از این مواضع و روضهخوانیها چیزی عاید ملت ایران نمیشود. حتی به فرض محال با بیدار شدن دستگاه دیپلماسی برجامزده دولت فعلی، اگر ایران به بیحاصل بودن روند فعلی پی ببرد و از برجام نیز خارج شود، باز هم با غنیسازی ۲۰درصدی اوضاع ملتهب جامعه ایران نهتنها بهبود نیافته بلکه با شیب تندتری به سمت فاجعه پیش خواهد رفت.از طرفی با تحلیل دقیق ساختار فعلی دولت ایالات متحده و همپیمانان منطقهایاش احتمالا مدل میانجیگریهای سابق عمان، سوییس و حتی چینیها و روسها نیز کارگر نبوده و تنها امید برای گشایش تعاملات بستگی به مشارکت جدی و پیگیر اروپاییها و بریتانیا دارد. به نظر میرسد که این قبیل برنامههای عملیاتی اروپاییها خیلی بیشتر از ژستهای سیاسیشان برای نجات برجام سابق میتواند برای ایران حائز مزیتهای نسبی شود.در واقع اروپاییها پیش از اعلام رسمی ترامپ سعی داشتند او را متقاعد سازند که از برجام خارج نشود تا آنها بتوانند به واسطه فشارهای سیاسی، جمهوری اسلامی را وارد سطح جدیدی از چانهزنیها کنند اما ترامپ سرکشتر از آنی بود که برای تداوم فشارهایش حفظ ظاهر کند و این دقیقا بدشانسی ایران در عرصه بینالمللی بود که نتوانست نرمشهایش را پشت پرده برجام پنهان کند. در واقع تفاوت وضعیت فعلی با وضعیت مدنظر اروپاییها این است که حال آن پرده آبرومداری فروریخته و پشت پرده و پس پرده کاملا عیان شده است ولی نهایت چاره باز هم همان چانهزنیها و سازگار کردن جمهوری اسلامی با واقعیت فعلی نظام جهانی است. لذا به نظر میرسد که نباید به جهت برخی ناملایمات و ناسازگاریهای دیپلماتیک از واقعیت موجود فرار کرده و هزینههای بیشتری بر مملکت تحمیل شود، و دولتمردان ایران ناچار هستند که به مناسبات فعلی تن داده و سهمخواهیهایش متناسب با واقعیتهای اقتصادی، دموکراتیک و توان استراتژیکشان باشد. لذا افسانه هیجان انگیز انزوای آمریکا شاید تا مدتی در عرصه رسانهای بر سر زبانها باشد ولی دنیای امروز یاد گرفته که مناسباتش را در میدان عمل و متناسب با ابزارهای موجود شکل دهد، و هیجانات و جوسازیهای تبلیغاتی و ایدئولوژیکی توان بلندمدتی برای ماندگاری نخواهند داشت و مسلما وقتی دنیا بر سر دوراهی اجتنابناپذیر انزوای جمهوری اسلامی ایران یا انزوای ایالات متحده آمریکا قرار گیرد، قطعا گزینه اول را ترجیح خواهد داد و این حقیقت عینی است که واقعبینی و مصلحتاندیشی را به صورت عاجل طلب میکند.
omid.pouraziz@gmail.com
سایر اخبار این روزنامه
گفتوگو با معاون سازمان بنادر و دریانوردی درباره مشکلات ارزی
انتقاد رییس کنفدراسیون صادرات از وعده کاهش دستوری نرخ ارز
دشمن مردم نیستیم
روند صعودی جویندگان کار زیر سایه دولت تدبیر و امید
در سفر وزیر ارتباطات به استان بوشهر مطرح شد؛
عبور از تحریمهای نفتی آمریکا با اعتماد به بخش خصوصی
بیماری سیاسی شدن اقتصاد
بورس جدی گرفته نمیشود
آقای بازیگر درگذشت
خزر، دریای منافع روسیه
بیراهه اقتصادی دولت
میانجیگری اروپا به جای عمان و سوییس
بیراهه اقتصادی دولت