جعفر جعفری گلدیر ما از چی دلخوریم!؟

در هفته‌های اخیر موضع صریح نخست‌وزیر عراق در تبعیت از تحریم‌های امریکا موجب دلخوری و در مواردی موضع‌گیری تند نیرو‌های سیاسی و مردم عادی شده است. برای هر متخصص علوم سیاسی موضع نخست‌وزیر عراق قابل درک و البته قابل تحلیل است. عراق برای خود منافعی دارد و بهتر از هر کشوری سردمداران آن آگاه هستند که چگونه می‌توان این منافع را حفظ کرد یا آن را افزایش داد. آنچه عجیب است واکنش نیروهای سیاسی داخل ایران است؛ اول اینکه شاید اینها بر این گمانند که کمک ما به عراق بی‌قصد و منت و صرفا برای خیرخواهی بوده است، در حالی‌که همه واقف هستیم که در عالم سیاست چنین امری محال است و اگر هم کمک یک کشور به کشور دیگر در ابتدای امر دارای چنین ویژگی باشد، اما در ادامه خواسته‌های را خلق خواهد کرد. همین که ما امروز از عراق خواستار عدم همراهی با تحریم‌های آمریکا هستیم خود یک نمونه بارز است. دوم اینکه اگر ما تصمیم گرفته‌ایم سفره خود را بین مستضعفین! جهان پهن کنیم، آیا این دلیل می‌شود دیگران نیز چنین کنند و آنهایی را که به فکر رفاه و امنیت و منافع ملت خویش هستند، سرزنش کنیم؟ برعکس، رفتار و مواضع دولت عراق خود یک گوشزد به ماست تا برای چندمین بار به خود بازگردیم و درک کنیم که چطور الزامات سیاسی نمی‌گذارد حتی مدیون‌ترین؟! کشورها رفتار اخلاقی در عرصه سیاست بین‌الملل در پیش گیرند و منافع خود را فدای دین و اخلاق کنند. نخست‌وزیر عراق به اندازه کافی با خود صادق است که بداند با وجود نفوذ ایران در عراق کفه ایالات متحده آمریکا به اندازه کافی سنگین است که هر عدم همراهی با سیاست‌های آن را خنثی کند و باعث هزینه‌های سنگین هم به اقتصاد عراق و هم به جریان سیاسی حیدرالعبادی شود که اکنون درگیر رقابت تنگاتنگ میان گروه‌های رقیب برای کسب نخست‌وزیری است.
بیایید قبول کنیم حتی با نخست‌وزیر شدن نزدیک‌ترین نیروها به ایران در عراق آنها نیز مجبور خواهند بود بیشتر خود را با سیاست‌های آمریکا هماهنگ کنند تا ایران. حتی اگر در حرف و موضع طور دیگر عمل کنند، چنان که بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان نیز چنین می‌کنند. چین، اتحادیه اروپا و روسیه با وجود لفاظی‌ها و بیانیه‌های سیاسی در حمایت از برجام و مخالفت با تحریم‌های ثانویه امریکا در موقع عمل تنها واکنش‌شان ابراز امیدواری است تا که شاید آمریکا آنها را از تحریم‌ها مستثنی کند. پس ما چگونه از دولت ورشکسته‌ای چون عراق انتظار داریم برخلاف میل قوی‌ترین قدرت سیاسی و اقتصادی جهان و کشوری که دارای حضور نظامی در عراق است، عمل کند.
پس بهتر است نیرو‌های سیاسی ما به جای سرزنش حیدرالعبادی و به رخ کشیدن کمک‌های ما به عراق به خود بیایند و اجتماع بین‌الملل را با یک جامعه سیاسی داخلی اشتباه نگیرند و از خود بپرسند امروز که عراق در شکننده‌ترین حالت خود دست ما را در پوست گردو می‌گذارد، فردا اگر سایه آرامش به خود بگیرد و به لطف منابع عظیم نفتی خود و کمک‌های آمریکا به اقتصاد خود سر و سامان دهد، چگونه با ما برخورد خواهد کرد؟ آیا دست کمی از سایر برادران خود خواهد داشت؟ به یاد بیاوریم اعمال یاسر عرفات و کشورهای حاشیه خلیج فارس در زمان دفاع مقدس را، حماس در بحران سوریه را و کمک‌های شایانی که به آنها کردیم، بخصوص در قضیه حمله عراق به کویت و آنها امروز خوشحال از هر روزگاری خود را همراه آمریکا می‌بینند. پس چه بهتر که دریابیم این سیاست نه یک ضیافت خانوادگی، بلکه عرصه سیاست مثل هر عرصه دیگر قواعد خود را دارد و بالطبع کشوری در عرصه سیاست بین‌الملل موفق است که آشنا و همگام با آن قواعد عمل کند و منافع ملت خود را در اولویت قرار دهد و آن را فدای خوش‌نیتی و خوش‌باوری سایر ملل نکند تا در مواقع بحرانی به‌جای تکیه بر توانایی‌های ملت خود چشم انتظار مساعدت و انفاق دیگران شود.
راه نجات ما برای کاستن از فشارهای ایالات متحده آمریکا، نه چشم دوختن به عشوه‌گری‌های اتحادیه اروپا یا چشمداشت از کشورهای پرمناقشه‌ای چون عراق، پاکستان و افغانستان یا دمدمی‌مزاجی رجب طیب اردوغان، بلکه نگاه انتقادی به سیاست‌ورزی چهل ساله خود است. ما در درجه اول باید سعی کنیم اعتماد را به میان مردم و دولت بازگردانیم و با دادن حق انتخاب واقعی به آنها، مردم را سزاوارترین نیرو برای اعمال حق حاکمیت بدانیم. در مرتبه دوم باید تاروپود این اقتصاد فامیلی، رفاقتی و رانتی را در هم بپیچیم و آن را با یک اقتصاد شفاف و رقابتی بر اساس مزیت‌ها جایگزین کنیم. عامل سوم پر و بال دادن به نیروهای مدنی و میدان عمل دادن به آنهاست. در جهانی که سیاست نرم به‌طور فزاینده‌ای جایگزین سیاست سخت می‌شود، این نیروهای مدنی هستند که باخلاقیت و پویایی خود و با توان ایجاد بسیج جهانی می‌توانند حتی سرسخت‌ترین دولت‌‌‌ها را وادار به کرنش کنند. به یاد داشته باشیم که نقطه ضعف همه این سه عامل دست‌کاری است. دست‌کاری همانند شل کردن یک پیچ در داخل موتور است که قابل پیش‌بینی‌ترین نتیجه آن درست و موزون کار نکردن آن است و نتیجه نهایی آن خراب شدنش است و از هم پاشیدن آن.