به وقت خودکشی رستمی در جاکارتا، سهراب رستگار شد رسم آبروبری؛ مرام آبروخری

علی نامجو‪-‬ روزگاری در جام ملت‌های آسیا، تیم ملی فوتبال ایران با نپالِ میزبان بازی داشت. دقیقه80 مرتضی کرمانی‌مقدم بازیکن حریف را دو بار دریبل زد، در اصطلاح با دو لایی از بازیکن نپالی عبور کرد و نیشخندی هم زد نخواستنی. تعویض‌های ایران تمام شده بود. مرحوم پرویز دهداری در آن اوضاع کرمانی‌مقدم را از زمین بیرون کشید و تیم را ده نفره کرد. دهداری معتقد بود می‌شود بازیکن را از پیش‌رو برداشت، اما کسی حق ندارد حریفش را تحقیر کند، چون اگر خانواده این بازیکن از تلویزیون مسابقه را تماشا کنند یا در ورزشگاه باشند، از این اتفاق خجالت می‌کشند. قدرت مربی در آن روزها تا این حد بود که تیمش را ده نفره کند، اما حرف، حرف او باشد. اصلا در آن روزگار گاهی قهرمانی را هم فدای اخلاق می‌کردند. دیروز اما تیم ملی وزنه‌برداری ایران در بازی‌های آسیایی هم اخلاق و آبرو را به باد داد و هم مدال را.
تیم ملی کشتی ایران سال 2005 در بوداپست مجارستان اتفاقی را رقم زد که هنوز میان اهالی کشتی از آن یاد می‌شود. آنجا «فریدون قنبری» کشتی‌گیر وزن 84 کیلوی ایران مقابل «ساجید ساجیدوف» روس قرار گرفت. قانون امتیاز با خروج پای کشتی‌گیران تازه روی کار آمده بود. قنبری پای ساجیدوف را از تشک خارج کرد و با این حساب برنده مسابقه بود، اما داوران امتیاز خروج پا را به قنبری ندادند. برگشت رو به مربیان تیم ملی که کنار تشک نشسته بودند. در آن سال غلامرضا محمدی، محسن کاوه، امیر توکلیان و عسگری محمدیان مربیان تیم ملی کشتی آزاد بودند. قنبری انتظار داشت مربیان اعتراض کنند، اما هیچ یک از مربیان حتی از روی صندلی‌هایشان هم بلند نشدند. ملی‌پوش ایرانی کشتی بُرده را باخت و دستش از مدال کوتاه ماند. مربیان تیم ایران از قنبری دل خوشی نداشتند، چون همیشه در اردوها او را کشتی‌گیر سرکش و عصبانی می‌دیدند که مدام با مربیان و کشتی‌گیران درگیر است. قنبری با وجود توانمندی‌ها و استعدادهای زیادش به جز قهرمانی در جوانان جهان و یک مدال طلا در مسابقات آسیایی نتوانست از آوردگاه‌های مهم دنیای کشتی مدالی صید کند و سال90 در آخرین حضورش روی تشک کشتی وقتی با لباس تیم شهرداری ملایر دو بر صفر از حریفش از باشگاه خونه‌به‌خونه عقب بود باز هم آرام نگرفت و بعد از درگیری با مربی تیم حریف کشتی را نیمه‌تمام گذاشت و از دنیای قهرمانی خداحافظی کرد. دیروز در دسته 94کیلوگرم وزنه‌برداری قهرمانی آسیا هم استانی او «کیانوش رستمی» هم نشان داد راهی در پیش گرفته که شاید سرنوشتی به تلخی قنبری را در یادها زنده کند. هرچند رستمی دو مدال المپیک را در کارنامه دارد، اما شیوه‌ای را در پیش گرفته که می‌تواند تیم ملی را از حرمت و آبرو و اخلاق و قهرمانی به یکباره محروم کند. بعد از رفتن کوروش باقری و آغاز سرمربیگری سجاد انوشیروانی نایب قهرمان المپیک لندن، رستمی از تمرینات تیم ملی انتقاد کرد و روش مربیان را قدیمی و از مد افتاده خواند. او گفت می‌خواهد به طور خصوصی و بدون حضور مربی تیم ملی تمرین کند. بارها و بارها هم تهدید کرد با وجود پیشنهاد زیادی که از کشورهای دیگر دارد اگر به او فشار بیاورند از تیم ملی خداحافظی می‌کند یا می‌رود تا زیر پرچم کشور دیگری وزنه بزند.
در آن دوران مدیران فدراسیون شاید مدال‌آوری را مهم‌تر از اخلاق و حرمت مربیان رشته ورزشی وزنه‌برداری می‌دانستند. اتفاقا از نظر مادی معامله خوبی کردند و طلای ریو را با شیوه «دلم می‌خوادی» در سبد کاروان ایران انداختند اما ظاهرا شیوه رستمی دیگر جواب نمی‌دهد. بعد از ناکامی او در مسابقات جهانی امریکا که همین چند وقت قبل رقم خورد، او دیروز نشان داد بیش از پیش درگیر منیت و خودخواهی شده است. کیانوش رستمی مدال نقره‌ای که با ذره‌ای تدبیر و منطق می‌توانست الان سهم کاروان ورزش ایران باشد به نماینده مصری‌الاصل قطر هدیه کرد و نشان داد می‌تواند همزمان همه چیز ورزش ایران را با غرور و خودخواهی‌اش به باد بدهد.
کاش این ورزشکار توانمند با خودش مرور کند اتفاقاتی را که در سالن گرم مسابقات وزنه‌برداری بازی‌های آسیایی برای خودش و تیم ملی ایران رقم زده است. شاید هنوز فرصت باقی مانده باشد، اما اگر مسئولان فدراسیون هدفشان کسب مدال و فداکردن اخلاق و حرمت مربیانشان بود، امروز دریافتند که با این روش همه را یکجا از دست داده‌اند. سهراب مرادی اما راه دیگری را در پیش گرفته است. او که بعد از دو سال دوری، در المپیک ریو دوباره به روی تخته آمده بود، طلای المپیک را جانانه به سینه زد، اما حرمت‌ها را هم نگه داشت. در جهانی آمریکا هم طلایی شد و دیروز با شکستن رکورد 19ساله یک ضرب، طلای بازی‌های آسیایی را هم از آن خودش کرد. ماجرا تفاوت آشکار است میان مرام دو قهرمان! یکی آبرو می‌برد، دیگری آبرو می‌خرد. مرادی نه تنها با رستمی که با خیلی از ورزشکاران حرفه‌ای این روزها و سال‌ها فرق دارد. بلد نیست آشوب به پا کند و اهل بلوا و داد و بیداد نیست که اگر بود؛ مسئولان استان اصفهان به جای کلید خانه، یک کلیدِ به قول خودشان نمادین را به دست او نمی‌دادند. کاش لااقل این بار کلید خانه واقعی و نه نمادین را به پسر طلایی و محجوب لنجان اصفهان بدهند تا مردم و جوانان علاقه‌مند به ورزش هم بدانند پهلوانی از سکه نیفتاده و اخلاق و قهرمانی در کنار هم هنوز بازار رواجی دارد.