تفکیک میان حوزه رسمی و غیررسمی قدرت در نظام سیاسی

 
برخی تریبون‎های رسمی تبدیل به تریبون اعلام مواضع برخی افراد و شخصیت‎هایی شده است که مردم به آنها اعتماد دارند و به سخنان آنها نیز اعتماد می‎کنند. این تریبون‎ها چه مثبت و چه منفی در اعتماد مردم به حاکمیت و دولت تاثیرگذارند. هر ساختار و نظام سیاسی می‎بایست از نوعی هماهنگی درونی برخوردار باشد تا به کارکرد اصلی خود که پاسخگویی به مطالبات مردم و ممانعت از تهدیدات خارج از سیستم سیاسی است، پاسخگو باشد. هنگامی که اجزای درونی یک سیستم سیاسی به جای هم‎افزایی به سوی واگرایی نسبت به یکدیگر پیش می‎روند، به معیوب شدن چرخه کارکردی سیستم تبدیل می‌شوند. به همین دلیل در همه نظام‎های سیاسی می‎بایست میان عرصه رسمی قدرت و حوزه غیررسمی آن تفکیک قائل شد. در حوزه رسمی قدرت و نظام سیاسی به ویژه موضوعات کلیدی و حساس باید مبتنی بر منافع ملی و مصلحت مردم به ایراد موضع پرداخت. طبیعی است هماهنگی در عرصه سیاست خارجی و افزایش توان ملی با وحدت و انسجام مردم از اصلی‌ترین اقداماتی است که همه دولت‎ها در پی تعمیق آن هستند. به عنوان مثال در عرصه خارجی دستگاه دیپلماسی دولت یعنی وزارت خارجه نمی‎تواند اقداماتی را انجام دهد و در کنار و به موازات آن بعضا برخی از شخصیت‎ها به اتخاذ مواضعی بپردازند که این مواضع در جهت کاهش اقتدار دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ارزیابی شود و یا در داخل از تریبون‎های رسمی سخنانی به زبان آورده شود که به وحدت ملی و انسجام داخلی آسیب برساند، اما در عرصه غیررسمی یعنی رسانه‎ها، شخصیت‌ها و احزاب که نهادهای غیردولتی به فعالیت می‎پردازند وجود اختلاف نظر و یا صدای متفاوت داشتن با صدایی که از نهادهای رسمی شنیده می‎شود نه تنها بدون اشکال است بلکه گاه اثرات کارکردی مثبتی را نیز می‎تواند در عرصه خارجی و داخلی به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال در عرصه روابط بین‎الملل ممکن است افرادی مواضع تند و یا مواضع محافظه‎کارانه داشته باشند و به ارائه دیدگاه‌های خود برخلاف نظریات دولت مبادرت کنند، اما هنگامی که روزنامه‎ای که عنوان رسمی نظام تلقی می‎شود و یا به عنوان شأنی از شئون حکومتی مورد تاکید قرار گرفته است، ...
ادامه صفحه2