اعتراف دست و پا گیر

سمیرا  کریمشاهی: هنگامی که 2 روز قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری روزنامه‌ متعلق به الیاس حضرتی تیتر زد: «جمعه هوای «تو‌» را داریم»، هیچگاه او فکرش را هم نمی‌کرد ۱۶ماه بعد در یکشنبه‌ای، هوا آنقدر پس باشد که مجبور شود آن «تو»یی را که وعده هواداری‌اش را داده بود، پشت تریبون مجلس به ورطه نقد بکشاند و خواستار استیضاحش شود.
حتی در خواب هم نمی‌دید که اگر شنبه بعد از انتخابات تیتر زدند: «ملت تَکرار کرد»، در یکشنبه‌ای، پشت تریبون مجلس مجبور شود هر آن که را ماندنش تکرار شد، مسبب بدبختی مردم‌ بنامد.
در چنین مواقعی تشخیص سره وکیل‌الرعایا از ناسره‌ وکیل‌الدوله سخت است. به این معنا که الیاس حضرتی در سخنان روز یکشنبه اگر جز حقیقت هم نگفته باشد، نمی‌توان براحتی قبول کرد این همان صدایی است که به پشتیبانی ملت بلند شده، نه شانه خالی کردن از بار مسؤولیتی که در قبال هدایت مردم به سمت انتخاب مجدد روحانی دارد.
نطق نماینده تهران در موافقت با استیضاح وزیر اقتصاد آتشین بود؛ سخنانی که حضرتی برای بیان‌شان حتی مجبور به استعفا از فراکسیون امید شد.


اما در این میان مساله‌ای مبهم باقی می‌ماند و آن نیت اصلی او از این اقدام و اقدامات مشابه از سوی هم‌طیفان حضرتی است که ممکن است در آینده رخ دهد. آیا استعفا از فراکسیون و جدا شدن از خودی‌ها صرفا هزینه‌ای بود که حضرتی در مسیر منافع ملت و بنا بر وظیفه نمایندگی مردم پرداخت کرد که در این صورت قابل تقدیر است یا اینکه استعفا هزینه‌ فرار به جلوی او بود تا از حامیان دولت فاصله بگیرد و در آشفته‌بازار موجود خود را در صف مطالبه‌گران جا بزند؟ و حتی در یک تحلیل درون تشکیلاتی، خروج از فراکسیون امید برای از بین بردن این جسد نیمه‌جانی است که زیر دست تکرارچیان تلف می‌شود و او می‌خواهد جریان دیگری از اصلاح‌طلبان درون مجلس را شکل دهد.
نیت حضرتی هر چه باشد، تغییری در وظیفه او و امثالش که در شکل گرفتن وضع موجود نقش دارند، ایجاد نمی‌کند و آن پاسخگویی است. حضرتی‌ها هر چقدر هم فریاد بزنند که ما به‌خاطر سوءتدبیرها بدبخت شده‌ایم، ذلیل شده‌ایم و چرا وضعیت مردم فلان است... بلندی صدای‌شان حافظه‌ها را کر و کور نمی‌کند!
جایگاه آنان پاسخگویی در کنار دولت است نه اینکه همرنگ نارضایتی عمومی شوند و مقابل دولت عرض اندام کنند و صرفا در نقش یک منتقد نمایش اجرا کنند و آنقدر در نقش خود فرو روند که صحبت از استیضاح رئیس‌جمهور به میان آید!
در جریان نطق الیاس حضرتی شاید نخستین‌باری بود که یکی از فعالان اصلاح‌طلب، صریحاً اعتقاد به استیضاح رئیس‌جمهور را مطرح می‌کرد؛ طرحی که همین چند ماه پیش سعید حجاریان، تئوریسین اصلاح‌طلبان از آن به عنوان نقشه مخالفان دولت یاد کرده بود! او در مصاحبه با روزنامه‌‌‌ای که اتفاقا الیاس حضرتیِ موافق با استیضاح رئیس‌جمهور، مدیرمسؤول آن است، طبق عادت همیشگی جریان اصلاحات که اعتقاد به توهم توطئه علیه جریان‌شان دارند، از اهرم فشاری علیه دولت گفت که قصد سرنگونی روحانی را دارند. حجاریان در سخنان خود از کلیدواژه‌‌های اهرم قدرت، استیضاح و دولت نظامی(!) استفاده کرد در حالی که از جانب منتقدان دولت یازدهم و دوازدهم در جایگاه فعالان سیاسی و صاحب منصب، هیچگاه سخنی از ساقط کردن دولت به میان نیامده است. اکنون مساله استیضاح رئیس‌جمهور از جانب همان جناحی مطرح می‌شود که بزرگانش ناکارآمدی دولت متبوع‌شان را گردن فشارهای دشمن فرضی می‌اندازند!
در این میان اعتراف یک نماینده اصلاح‌طلب به موافقت با استیضاح رئیس‌جمهور، چیزی شبیه یک گاف در سخنوری بود که حتی اگر با استناد به استعفا از فراکسیون به عنوان یک عقیده شخصی عنوان شود، باز هم نشان‌دهنده نمایی از پشت پرده جریانی است که به آن تعلق دارد؛ گافی که احتمال دارد تا مدت‌ها دست و پاگیر حضرتی شود بویژه اینکه متعلق به جمعی است که سر ناسازگاری را تحمل نمی‌کنند؛ به‌رغم شعارشان که در آن مخالف خود را تکریم می‌کنند! به دنبال چنین قضیه‌ای شاید بی‌ربط نباشد یک روز پس از نطق پرحاشیه حضرتی، خبری از ملغی شدن قائم‌مقامی او در حزب اعتماد ملی منتشر شود!
روز بعد از استیضاح، خبری در خبرگزاری‌ها منتشر شد که بهرام سرمست، مدیرکل سیاسی وزارت کشور و دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب اعلام کرد انتخابات شورای مرکزی و بازرسان حزب اعتمادملی در این کمیسیون تایید نشد. با توجه به این خبر حزب مذکور باید مجددا انتخابات خود را برگزار کند و باید دید در دور جدید حضرتی چه جایگاهی را کسب خواهد کرد. شاید برای یک بار هم که شده شعار زنده باد مخالف من تبدیل به عمل شود!