فضل‌الله یاری شرکای دروغ‌های احمدی‌نژاد

«احمدی‌نژاد دروغ می‌گوید» این جمله دیگر توهین به یک مقام سابق نیست؛ بلکه بیان یک اتفاق است که اتفاقا مکرر هم رخ می‌دهد. جمله‌ای است خبری که مصداق‌ها و مستندات آن را خود احمدی‌نژاد فراهم می‌کند. دیگر توهین به شمار نمی‌رود، چرا که این مقام سابق، خود آن را به عنوان سلوکی شخصی برگزیده و به «برند»ی برای معرفی و به خاطر آوردن او تبدیل شده است. او همان پدیده‌ای است که «به دوربین زل می‌زند و به مردم دروغ می‌گوید.»
اتمام حجت کرده بود که «کسی از نزدیکان من نامزد نشود که من از او حمایت نمی‌کنم» هنوز طنین صدایش در گوش‌ها بود که در نشستی خبری دست حمید بقایی -یکی از نزدیک‌ترین‌ها به خودش- را بالا گرفت و رو به دوربین‌ها گفت که از او حمایت می‌کند.
به رهبری نامه نوشت و گفت که توصیه‌اش مبنی بر نهی از ورود به انتخابات را می‌پذیرد و نامزد نمی‌شود. اصول‌گرایان هراسیده از حرکات انتحاری و غیرقابل پیش‌بینی او، هر روزه مشغول یادآوری قول و قرارش بودند که روز گذشته خبر رسید در سالن ثبت نام وزارت کشور حاضر شد و شناسنامه‌اش را رو به دوربین‌ها گرفت و نامش را در فهرست نامزدهای انتخابات ماه آینده ثبت کرد و البته رو به دوربین‌ها نیز گفت: «توصیه رهبری به معنای نهی نبوده است.»
او پیش‌ترها و در زمان ریاست جمهوری‌اش نیز یک بار گفته بود که با تولد هر نوزاد یک میلیون تومان به حسابش واریز می‌کند. اگر از او بازخواست کنند او خواهد گفت:«واریز کردم». این جمله‌اش دروغ نیست. او پول را به حساب (سرپرست) نوزادان واریز کرد و ساعتی بعد آن را خارج کرد. او می‌تواند به دوربین‌ها زل بزند و بگوید:«من گفتم واریز می‌کنم، نگفتم که می‌توانند برداشت کنند.»


محمود احمدی‌نژاد از هوش متوسط خود بهره می‌گیرد و برای دروغ‌هایش توجیهی می‌تراشد و اگرچه خودش آن را باور ندارد، اما می‌تواند، آن را به عنوان خوراک تبلیغاتی، روانه اذهان بخش‌هایی از هوادارانش کند و البته در این مسیر به باور کردن این دروغ‌ها، از سوی دیگران، نیازی نمی‌بیند.
***
احمدی‌نژاد عقبه‌ای نیز با خود دارد که اگرچه این روزها تکذیب می‌شود، اما گذشته با یک تکذیبیه پاک نخواهد شد. او برآمده اردوگاه اصول‌گرایانی است که این روزها می‌خواهند او را چون لکه‌ای سیاه از کارنامه خود پاک کنند. از همین‌رو به رسانه‌های اصول‌گرا دستور داده شده که نسبت به تحرکات او بی‌اعتنا باشند و او را بایکوت
کنند.
در کتابی به نام ایده‌های طلایی(!) نیکولو ماکیاولی مشهور که شیوه‌های حفظ قدرت را توضیح می‌دهد، آمده است:«فریب دادن مردم معمولا از آنچه فکر می‌کنید ساده‌تر است، البته به شرطی که آنها هم دلشان بخواهد که فریب بخورند.» این جمله به خوبی گویای رابطه احمدی‌نژاد و اصول‌گرایان است. واقعیت این است که این احمدی‌نژاد-که این روزها مدافعان سینه‌چاک سال‌های 84 و 88 او در حال اعلام برائت از او هستند - همان احمدی‌نژاد است، اما این حامیان آن روزها و مخالفان فعلی‌اش هستند که تغییر کرده‌اند. آنها آن روزها می‌خواستند که دروغ‌هایش را باور کنند و اکنون که سکه او در بازار سیاست خریداری ندارد، تصمیم گرفته‌اند که آن دروغ‌ها را
باور نکنند.اصول‌گرایان این روزها باید در خلوت خود، بخشی از سنگینی وضعیت کنونی را بر عهده بگیرند و خود را در آن شریک بدانند؛ چرا که سهمی از دروغ‌های احمدی‌نژاد 84 و 88 به باورکنندگان و مبلغان آن تعلق دارد. این جناح قدرتمند با طرد احمدی‌نژاد فعلی نمی‌توانند از «شر» او خلاص شوند؛بلکه باید روزی روبه‌روی آینه‌ای بنشینند که آن‌ها و احمدی‌نژاد را دست در گردن کنار هم منعکس می‌کند. در هر صورت تاریخ آن را به حساب آن‌ها خواهد نوشت. پس بهتر است به جای انکار، آن را بپذیرند؛ چرا که پذیرش آن- حتی اگر عذرخواهی نیز صورت نگیرد- می‌تواند از بار آن بکاهد.