علی دهقان ما هم مقصریم

عادت کرده‌ایم که همه مشکلات را به تار مویی از دولت گره بزنیم. البته عادت بی‌جایی نیست. تعارف هم نداریم. واقعیت نشان می‌دهد که از وقتی قرار شد تخصص ارزش آن‌چنانی در مقابل تعهد نداشته باشد، ناکارآمدی همیشه کم و بیش بوده و مثل پوست روی بدن خیلی از مقتضیات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پهن شده است. برای همین می‌شود به سادگی اتفاقات نخواستنی و زجرآور را به دولت، مدیران دولتی و روند تصمیم‌‎سازی‌های کلان نسبت داد. تحلیل‌های مختلف هم به کمک ما می‌آیند. تا دلتان بخواهد از این تحلیل‌ها داریم که به خوبی همه دردسرهای توسعه را ناشی از ضعف قوای فکری تصمیم‌سازان می‌دانند. اما متاسفانه باید بپذیریم که امروز کمی ورق برگشته است و اگر خوب نگاه کنیم به وضوح مشخص است که لذت شاخ به شاخ شدن با دولت، تا حد زیادی کم‌رنگ شده است. چون برخی از ما مردم آنقدر قهرمان شده‌ایم که جای را برای قهرمانی دولت در «عصبی‌سازی اجتماعی» و به عنوان محکوم ابدی مصیبت‌ها، تنگ کرده‌ایم. متاسفانه سخت است در این مورد حرفی زده شود، اما تصاویری از مقابل چشم عبور می‌کنند یا شنیده‌هایی مثل پتک در گوش می‌نشینند که آدم دلش می‌خواهد در مغزش وقتی دنبال چرایی برخی مصیبت‌های رفتاری، اجتماعی، اقتصادی و غیره می‌گردد، کمی دولت یا حاکمیت را راهی هواخوری کند. یعنی آنها این‌جور مواقع باید بروند مرخصی، چون آن قهرمانی که دو خط بالاتر از آن سخن گفته شد، به گونه‌ای در قالب انبوهی کوچک و بزرگ از تصاویر ناخوشایند خود را نشان می‌دهد که یک‌باره جا برای ضعف رفتن‌های متعدد، پر شور و حماسی برای خود و به نام خود تنگ می‌شود. به طور حتم ما مخلص ملت هم هستیم. گمان می‌کنم حداقل بخشی از ما روزنامه‌نگاران ثابت کرده‌ایم که در اخلاص برای شاگردی نام مردم به اندازه خود چیزی کم نگذاشته‌ایم. مردم، آسمان آبی همه دوران زندگی هستند. ولی باور کنید بد نیست گاهی اوقات نور چراغ را به سمت خود برگردانیم. این که ما مردمی بزرگ و بی‌نظیر و صاحب صلاحیت هستیم، شکی نیست. حتی در دوره‌هایی توانسته‌ایم بزرگترین حماسه‌های تاریخ را بر جای بگذاریم. اما به نظر می‌رسد حالا حجمی از ما به گونه‌ای اسیر یا سر سپرده مصرف شده‌اند که در کنار همه آن بزرگی، ثبت یک رفتار غیر بزرگ نیز برای تاریخ کلید خورده است. چیزی که ظاهرا هر کاریش می‌کنی به سختی می‌شود دلیل یا چرایی آن را همین‌طور ساده و آسوده به پای دولت‌ها نوشت. باز تاکید می‌کنم، درست است دولت‌ها نقش‌های منفی، زیاد بازی کرده‌اند که تا امروز رد تازیانه آنها به سختی از روی شانه توسعه پاک می‌شود. اما آیا بعضی از ما که احتکار می‌کنیم یا مثلا شنیده می‌شود نوزادی نداریم، اما برای خرید پوشک به بقالی‌ها هم هجوم برده‌ایم. یا مایی که پزشک شده‌ایم اما در سوداگری بازار مسکن حرف اول را می‌زنیم، یا آن گروه از ما که شب بیداری می‌کنیم تا نفر اول حمله به سایت خودروسازان داخلی باشیم. یا به هر حال همه مایی که مصرف، مصرف و ترس از شل شدن مصرف آواره‌مان کرده است، مگر قد نکشیده‌ایم، مگر به بلوغ نرسیده‌ایم، مگر از کودکی فاصله نگرفته‌ایم، پس چرا کمی صبوری و غرور برای تن ندادن به حقارت احتکار یا هر نوع بداندیشی اقتصادی نداریم؟ قدیمی‌ها می‌گفتند، آدم‌ها که از 18 سال عبور می‌کنند، در حالت طبیعی باید به نوعی استقلال در تراز فکری دست یابند و رفتاری درخور از خود نشان دهند. به نظر می‌رسد این تعادل و مرز بلوغ در بخش کوچکی از جامعه ما شاید به دلیل سست شدن چارچوب شمایل اخلاق اجتماعی دچار اختلال شده است. برای همین انبوه کوچکی از ما وقتی با هیجان رمیده، دهان باز و چشمانی از حدقه بیرون‌زده به سمت احتکار یا «خریدهایِ مجنون‌وارِ» بی‌ربط و با ربط هجوم می‌بریم، نمی‌توانیم درک کنیم که رفتارمان چه آسیب مهلکی بر پیکره توسعه کشور وارد می‌کند.
جالب اینجاست که این برخی از ما، زمان زیادی است که 18 سال را نیز پشت سر گذاشته‌اند و حتی دیگر نمی‌شود این رفتار را به پای کودکی و نوجوانی آنها گذاشت. اینجاست که این عزیزانِ دل و شهروندانِ بزرگوار، با ترفندی خاص، ضمن اشاره به واقعیتی موجود که می‌گوید دیگر آن طور که شایسته است، اعتمادی به تصمیم‌سازی اجرایی کشور وجود ندارد، خود را از هر نوع مسئولیت اجتماعی خلاص کرده‌اند. درواقع در بطن این جمله، روا می‌دارند که اگر یک دولت یا یک حاکمیت فاقد پایگاه اعتماد اجتماعی شد، پس گروهی از مردم حق دارند گروه دیگری از مردم را بدرند! این نگاه که انگاری ناخودآگاه و آهسته زیر پوست شهر لم داده است، نقطه عطفی برای تاریخ است که آدم را می‌ترساند؛ ترسی که تا استخوان نیز جای خود را باز می‌کند.
خوب نگاه کنید. جمعیتی نه چنان کوچک همه دلال شده‌اند. مهیب، ناگوار است این اتفاق. باید از ملت بزرگ، تاریخ‌ساز و جانفشان ایران به خاطر سخن گفتن از معضل مورد بحث، معذرت‌خواهی کرد. اما اگر این واقعیت تلخ دیده نشود، توهین به لحظه‌های جاری تاریخ ملت است. نمی‌شود ما ناکارآمدی‌های دولتی را بفهمیم، از صبح تا پاسی از شب در شولایی از دشنام‌های ریز و درشت به مدیران زندگی کنیم، ولی هنوز در فهم آسیب‌های ناشی از جنون مصرف به بلوغ نرسیده باشیم. بزرگی، عنوان شایسته ملت ماست. کوچکی را برای این بزرگی لقمه نگیریم. این تمنا حتما تقلایی برای اثبات وطن‌دوستی خواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
روحانی در اختتامیه جشنواره شهید رجایی به یادآوری روزهایی در دهه 60 به قیاس آن دوران با امروز پرداخت گزارش «همدلی» از روی آوردن بازنشستگان به حرفه رانندگی و روایت آنها از راننده‌ای که پس از سوختن تاکسی‌اش، دست به خودکشی زد ثبت نام مشقت بار در سایت خودرویی‌ها، احتکار، یورش برای خرید پوشک و مسائلی از این دست، نمایی از یک بی‌اخلاقی اجتماعی را به تصویر می‌کشد؟ نگاهی به زندگی کلنل وزیری؛ معمار موسیقی مدرن ایران به بهانه سالمرگش وطن پرستی که غرب زده نامیده شد «همدلی» واکنش‌های داخلی و جهانی حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در عراق را بررسی می‌کند اروپا با نگرانی انتخابات امروز سوئد را دنبال می‌کند تَرَک راست افراطی بر دیوار قلعه سوسیال‌دمکراسی کناره‌گیری رئیس شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی از سمتش فرشته مهربان ممیزی رفت! گلایه‌های حجتی، وزیر جهاد کشاورزی از پتروشیمی‌ها در ششمین گردهمایی سراسری کشت محصولات زراعی سال ۹۸ - ۹۷ علی دهقان ما هم مقصریم آلرژی به قانون اساسی آشنایی مختصر با دانشنامه ایرانیکا