ولی‌الله شجاع پوریان برگزاری غروب جلال در خانه سیمین و جلال

18 شهریور سالروز درگذشت جلال آل احمد است. به همین مناسبت در شب غروب جلال هنرمندان نامی کشور در خانه سیمین و جلال که چندی پیش توسط معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران بازسازی شده بود، گرد هم آمدند تا یاد و خاطرش را گرامی بدارند. خانه سیمین و جلال فضیلتی دوگانه دارد، چرا که هم خانه سیمین است و هم جلال؛ به عبارت امروزی‌ها «دوبلکس» است، اما دوبلکسی فرهنگی که مامن و ماوای دو انسان بزرگ، ادیب، فرزانه و فرهیخته بوده است و قدرش دوچندان است که گفته‌اند: «شرف‌المکان بالمکین». (اعتبار هر مکانی به ساکنان آن است).
اعتبار دیگر این خانه همجواری و تقریب آن با خانه پدر شعر نوی فارسی «نیما یوشیج» است که در این محلت است و اصلا جلال و سیمین به خاطر نزدیکی و همسایگی با نیما بدینجا نقل مکان کرده و رحلت اقامت افکنده‌اند که امیدواریم شهرداری تهران هرچه زودتر خانه نیما را نیز خریداری و به مکان فرهنگی تبدیل کند.
از سوی دیگر این خانه تا حدودی دست‌ساز جلال نیز هست، یعنی در بخش‌هایی از معماری و ساخت‌وساز آن خود جلال نقش و حضور داشته و از همه مهم‌تر اینکه این خانه محمل و به قولی پاتوق روشنفکران ادب و هنر ایران معاصر نیز بوده است و همه اینها به سرقفلی فرهنگی و منزلت و مرتبت این مکان نیز می‌افزاید.
جلال عمری کوتاه داشت و 46 سال بیشتر زندگی نکرد، اما در همین دوران کوتاه موثر و ماندگار بوده است. او هم نویسنده بود، هم روشنفکر و هم منتقد و مترجم و نظریه‌پرداز.


سیمین دانشور همسر او درباره جلال می‌نویسد:«جلال قلمی تلگرافی، حساس، دقیق، تیزبین، خشمگین، افراطی، صریح، صمیمی، منزه‌طلب و حادثه‌آفرین داشت» و دکتر شریعتی نیز به گونه‌ای همین ویژگی‌ها را در قلم جلال سراغ می‌گیرد:«تند، موجز، طنزآمیز، صریح، خودمانی، انسان‌گرا، بی‌باک، موشکاف، نیرومند و گزارش‌گونه» توصیف می‌کند.
وقتی انسان کتاب « مدیر مدرسه» جلال را می‌خواند که یکی از بهترین آثار اوست، به نظر می‌آید کسی روبه‌روی تو نشسته و با تو حرف می‌زند و موضوعی را جزءبه‌جزء برایت تعریف می‌کند. او مهارت عجیبی در به‌کارگیری دقیق، جدی و استادانه زبان گفتاری دارد. به طور کلی زبانش بر خصلت گفت‌وگو بنا شده است. در کتاب «خسی در میقات» که خاطرات سفر حج اوست، غوغا کرده و گزارش شیرین و جانانه‌ای را از سفر حج به زبان ادبی- هنری نگاشته است. اما بانو سیمین دانشور، هم استاد زیبایی‌شناسی هنر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و هم نویسنده‌ای نام‌آور و بزرگ که همسر و همدم جلال آل قلم است.
او داستان‌هایی از جمله «شهری چون بهشت»، «آتش خاموش» ، «جزیره سرگردانی» و «به کی سلام کنم» را دارد، اما آنچه سبب شهرت او شد همان رمان معروف «سووشون» است که بسیار زیبا و درخور تقدیر است. این رمان یکی از پرخواننده‌ترین رمان‌های فارسی است که از زبان و زاویه دید شخصیت زن داستان به شرح مسائل سیاسی و اجتماعی نیمه اول دهه بیست می‌پردازد و شرح مقاومت مردم در ارتباط با نیروهای بیگانه در شیراز است.
سوگواری شخصیت زن در سوگ شوهرش یکی از موثرترین و عمیق‌ترین صحنه‌های رمان است که بدیع و زیبا گزارش شده است. سیمین نثری دقیق و محکم دارد و در این رمان افت‌وخیزها و تکنیک‌های داستانی را به زیبایی بازگو کرده است. به هر حال محلات تهران با شناسایی و راه‌اندازی خانه‌های مشاهیر و هنرمندان، رونق، پویایی و برکت تازه‌ای می‌یابند و به فضاهای فرهنگی تبدیل می‌شوند که تلاشی در ارتقای فرهنگ شهر و شهروندان است.