ببخشید اگه طنز نیس!

محمدرضا ستوده- من رو ببخشید اگه چیزایی که می‌نویسم مث قدیم نیس. خودم حواسم هست که تلخ بودنش به کمیک بودنش میچربه. بالاخره ناسلامتی حال همه‌مون خوب نیس. جدای از اینکه حالمون یه جوریه که نمی‌تونیم حرفای خنده‌دار بزنیم، یه مساله دیگه هم هست. اونم اینکه توی این شرایط و حال و روز مملکت آدم روش نمیشه چیز خنده‌دار بنویسه. فکر کن مثلا کامیون‌دارها به خاطر نداری دست از کار می‌کشن یا بیماران MS به خاطر اینکه از بی‌دارویی نمیرن جلوی وزارت بهداشت تجمع کردن بعد من اینجا از سوژه خبرشون استفاده کنم یه چیزی بنویسم که بامزه باشه. جدای از اینا حتی اگه آدم بخواد در مورد سفر روحانی به نیویورک هم طنز بنویسه بازم نمیشه. چون حالش نیس. حال طنز نوشتن نیس.خودتون قضاوت کنین، با این حجم از اخبار ناامید‌کننده دیگه حالی به آدم می‌مونه نه والا... احوالی به آدم می‌مونه نه والا.. .حسن گلی به جمالت!
خب! دیدین چقد بد شد...الان سعی کردم یه کم بامزه‌بازی در بیارم ولی خودم حالم بد شد. جدای از اینکه‌ این حرکتی که کردم بامزه بود یا بی‌مزه قبول دارین که اصن جاش نبود؟! این روزها اصن جای شوخی نیس. چون شوخی‌بردار نیس. با اینکه طنز جدی‌تر از همه مسائل جدی دنیاس اما الان آدم به جای طنز نوشتن و طنز شنیدن، دوس داره بره وزیر بهداشت رو گروگان بگیره بعد ازش بخواد که دستور بده اون پیرمردی که اون‌جوری بهش جواب داد رو تا آخر عمر فیزیوتراپی رایگان براش انجام بدن و بعد هم متعهد بشه همه مال و اموالش‌رو با یه امضا ازش بگیره، پخش کنه بین تمام کسایی که نیاز به فیزیوتراپی دارن!