تاملی بر سکوت گوشخراش مسوولان

سجاد وجدانیان- تحولات اقتصادی در جهت بی‌ثباتی هر چه بیشتر در حال رخ دادن است. در این میان و در مقام مقایسه، ادعاهای آنهایی که عنوان می‌کنند ایران در وضعیت نامناسب اقتصادی است، نسبت به ادعاهای دولتی‌ها که عنوان می‌کنند مشکلی جهت تامین نیازهای کشور نیست، به واقعیت نزدیک‌تر است. تا وقتی که دولت نخواهد پشت پرده این اتفاقات ناگوار را بگوید، افکار عمومی که در جهت یافتن واقعیت حرکت می‌کند، در اثر اطلاعات نامتقارن دچار التهاب شدید خواهد شد و از آن پس کنترل نبض بازار به دست هیجانات خواهد افتاد. این اصلا خوشایند نیست ولی در حال حاضر چند ماهی است که این چرخه در حال تکرار شدن است به‌گونه‌ای که انگار یک دست نامرئی، تحولات را به این سمت هدایت می‌کند. این وضعیت مورد توجه منتقدان هم قرار گرفته است و آنها بعضا با ارائه آمار- خصوصا در مورد افزایش قابل توجه درآمدهای ریالی دولت- آدرس‌هایی برای این دست نامرئی می‌دهند که بیشترین آنها به دولت می‌رسد. با این حال و با وجود هزینه‌های عزل و استیضاحی که دولت داده، همچنان تمایل دارد سکوت کند. با این وصف می‌توان ادعا کرد که در عرصه اقتصادی، دولت می‌داند و غیرفعال است ولی بازیگران اقتصادی نمی‌دانند و باهیجان فعالند. این سکوت سنگین نیاز به رمزگشایی دارد. برای نزدیک شدن به کلید این سکوت باید چند تکه پازل را کنار هم چید تا شاید تصویری از واقعیت حاصل شود. اولین تکه به مناسبات بین‌المللی برمی‌گردد. در حالی که دولت از دستاورد برجام، در رویای بازسازی اقتصادی سر از پا نمی‌شناخت، با تغییر دولت در آمریکا و وارد شدن موضوع تسلیحات موشکی به برجام، ناگهان ورق برگشت و رویاهای اقتصادی‌اش نقش برآب شد. دولت با در نظر گرفتن مواضع ترامپ نسبت به برجام و اینکه تصمیم‌گیری درباره این مباحث اصلا در اختیار دولت نیست، مطمئن شد که در هر حال تحریم‌های آمریکا دوباره برمی‌گردد. پس لازم است جامعه را برای این رویارویی آماده کند. در همین حال و در تکه دیگری از این پازل، دولت در داخل هم خود را مواجه با انبوهی از آسیب‌های اقتصادی می‌بیند که تا به حال حل نشده است. وجود نهادهای موازی، در اختیار نداشتن تمام اقتصاد، وابستگی اقتصادی و واقعی نبودن قیمت‌ها از جمله این آسیب‌ها هستند. با ملاحظه این دو تکه پازل، دولت تصمیم گرفت سرنوشت را به قدرت بازار بسپارد و امیدوار به نظام تعادل بازار باشد. در این حال برخی از بدیهی‌ترین مفروضات اقتصادی هم یاریگر دولت شدند از جمله اینکه اگر بازار ارز افزایش قیمت بی‌رویه‌ای پیدا می‌کند، بازار موازی با آن یعنی بازار سرمایه هم افزایش شاخص را به دنبال خواهد داشت و بازار، نقدینگی‌ای که سال‌ها دولت به دنبال جذب آنها بوده را به راحتی به سمت خود خواهد کشید. هر چه نقدینگی بیشتری به سمت بازار سرمایه برود، تامین سرمایه بیشتری در این بازار انجام خواهد شد. همچنین در نظام بازار، قیمت‌ها در بازارهای مختلف مانند ارز و کالا تا حد بی‌کششی قابل افزایش است و نهایتا در یک نقطه به تعادل خواهد رسید. در این نقطه تعادلی، نوسانات حداقل خواهد بود. نظام بازار نه‌تنها در بُعد داخلی بلکه در بُعد خارجی هم به دولت کمک خواهد کرد و آن، اینکه اگر نهادهای تصمیم‌گیر، تصمیماتی مثل نپذیرفتن FATF بگیرند که تاثیر شدیدی بر بازار دارد، باید منتظر نوسانات شدید و شاید هم غیرقابل کنترل در بازار هم باشند. دولت با یاری جستن از این موضوع، با صدایی به گوشخراشی سکوت، دارد عنوان می‌کند که جلوی تبعات هر تصمیمی را نمی‌توان گرفت.
s.vojdanian@chmail.ir