آیت قیصربیگی فعال سیاسی

ادب در لغت به معنای تمرین دادن نفس و حسن اخلاق شمرده شده است و بزرگان آن را راهنمای مردم به سوی کار پسندیده و بازدارنده از کار زشت می‌دانند و در فرهنگ دینی، ادب را حفظ و حد و اندازه هر چیزی و تجاوز نکردن از آن و نگه داشتن جانب انصاف و اعتدال می‌پندارند. از قدیم در تمامی کشورهای دنیا، ایران و ایرانی را به عنوان انسان‌هایی با ادب می‌شناسند، چراکه در فرهنگ ایرانی ها ادب مرد به ز دولت اوست. اما هرساله با شروع رقابت های انتخاباتی گاهی اوقات شاهد برخی بداخلاقی‌ها در فضای سیاسی اجتماعی کشور می‌شویم. قضیه‌ای که در آن برخی با یک اخلاق سیاسی برای رسیدن به یک هدف اخلاقی دست به توجیه هر وسیله‌ای می زنند!
سیاستی که در آن برای اثبات خود دست به نفی دیگری زده می‌شود. در این زمینه گاهی اوقات شاهد یک ادبیات ضعیف از جانب برخی اشخاص و گروه ها می شویم که خارج
از ادب و اخلاق و نزاکت اسلامی است. اینکه دیگران را به دروغ به چیزی متهم کردن که واقعا نیستند! اینکه دیگران را جوری تعریف و تمجید کردن که واقعا نیستند و ... اینجا باید گفت که به هیچ وجه این نوع ادبیات ضعیف و چاله میدانی در ادبیات سیاسی و فرهنگ غنی ایرانی اسلامی جایی نمی تواند داشته باشد و می‌بایست همه در این باره احساس مسئولیت کنیم و هریک به سهم خود در چنین اوضاع و احوالاتی به تلطیف فضای عمومی جامعه کمک نمائیم.
واقعیت آن است که در فرهنگ غنی ایرانی اسلامی‌ما ادب از جایگاه والا و ممتازی برخوردار است بطوریکه محبوبیت و احترام اشخاص را بر آن حدود می‌سنجند. از این رو ادب صرفا یک صفت نیست که در وصف یک جریان، گفتمان و اشخاص بکار برده شود بلکه آن مجموعه ای از فضایل انسانی است که در جلوه گاهی اشراقی هویدا می‌گردد. این روزها در فضای سیاسی کشور نگاه کردن از منظری اخلاقی به واقعیت‌های جاری می تواند به بهبود انتظارات ما از کنش‌های سیاسی مبتنی بر رویه ای اخلاق مدارانه کمک نماید. از آنجایی که در نظام مقدس جمهوری اسلامی‌همواره بر سیاست اخلاقی تاکید فراوانی شده است، با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید با تز اعتدالگرایی سمت و سوی سیاست در این رویه با گفتمانی اخلاقی مبتنی بر ادب و احترام آذین بندی گردید.


هر چند که این گفتمان هم می‌تواند آسیب‌های مخصوص به خود داشته باشد و یکی از آنها به تمیز قائل نشدن بین رویکرد سیاست اعتدالی از یک اعتدال سیاسی برگردد. جایی که دولت تدبیر و امید گفتمان اش بر اعتدال و راستگویی و منش خود را بر درست کرداری و میانه روی ترسیم می‌کند طبیعتا تاکید بر یک سیاست اخلاقی بجای یک اخلاق سیاسی دارد. به عبارتی در گفتمان اعتدالگرایی بجای پرداختن به یک اعتدال سیاسی، تاکید و توجه بر رویکردی مبتنی بر سیاست اعتدالی انداخته می‌شود. از این رو وجه مشترک و گرانیگاهی که ادب را حول محور اعتدال می‌چرخاند تنها با چاشنی و ملات اخلاق می‌تواند ایجاد گردد. در این راستا می‌شود اخلاق را در عالم سیاست از یک زاویه خاص به دو نوع اخلاق مسئولیتی و تکلیفی تقسیم بندیکرد. در نوع اول، عمل اخلاقی براساس مسئولیت و در نوع دوم براساس عقیده هدایتمی شود. در عمل اخلاقی مطلوب به عقیده، فرد خود را مقید به نتیجه نمی داند، برای چنین شخصی معنای شکست و پیروزی عمل کردن و نکردن به تکلیف است و نتیجه عمل، ملاک ارزیابی قرار نمی‌گیرد، صرف انجام تکلیف، به معنای پیروزی است در حالیکه
انجام ندادن تکلیف شکست به حساب می آید. اینکه "ما موظف به انجام تکلیف هستیم و نه نتیجه" گزاره ای روشن از این دیدگاه است. اما در مقابل اخلاق مسئولیتی در درجه اول متوجه نتیجه است، ملاک پیروزی و شکست خود را حصول یا عدم حصول در نتیجه می داند و بخشی از رفتارهای ما نیز براساس این معیار شکل می گیرد. هر یک از این دو نوع اخلاق الزامات خاص خود را می‌طلبد. اگر بتوان در حوزه رفتارهای فردی اخلاق تکلیفی را ملاک و راهنما قرار داد، علی الاصول در حوزه سیاسی و جمعی می بایست اخلاق مسئولیتی راهگشا باشد. آنچه که تاکنون در رویه کاری دولت تدبیر و امید به چشم خورده است کاریزمای یک سیاست اخلاقی توام با تدبیر و ادب بوده که از تلفیق اخلاق تکلیف مدار در بعد فردی و اخلاق مسئولیت مدار در بعد اجتماعی نشات گرفته است. از این رو ادب در گفتمان سیاسی دولت یازدهم از جایگاه خاص و ممتازی برخوردار بوده است تا ضمن اینکه در بطن خود مسئولیت پذیری داشته باشد، هیچگاه به جای پذیرش صادقانه شکست و مسئولیت ناشی از آن، سیاست را کارگل معرفی نکند و در این وادی هرجایی که لازم شد با پذیرش خطا زبان به عذرخواهی در برابر ولی نعمتان خود بگشاید. این نوع دیدگاه، سیاست را سرشار از مسئولیت می‌داند و از این منظر چیزی در دنیا با ارزش تر از پذیرش مسئولیت برای بهبود رفاه و آسایش اجتماعی در جامعه نمی‌تواند باشد. با این وصف در گفتمان و منش اعتدالگرایی که خود را ملزم به اخلاق مداری می‌بیند، ورود به عالم سیاست مستلزم آن است که فرد ضمن پایبندی به اصول اخلاقی فردی، خود را نیز ملتزم به اخلاق مسئولیت مدار در جامعه بداند و بطور نسبی مشخص کند نتیجه عمل او چیست تا ضمن اینکه براساس میزان تحقق آن نتیجه موفقیت فرد یا گروه ارزیابی شود، از طرفی پاسخگویی و مسئولیت پذیری لازم را نیز درپی داشته باشد. به عبارت دیگر از آنجایی که گفتمان اعتدالگرایی بر مدار اخلاق و راستگویی می‌چرخد، حس پاسخگویی و مسئولیت پذیری در آن می‌تواند برآیندی مطلوب از نزاکت و ادب در رفتار سیاسی متبلور سازد. با این وجود در دامنه اعتدال می‌توان تراز ادب و اخلاق انسانی افراد را رویت نمود درحالی که در وادی افراط و تفریط نیروی گریز از مرکز، ادب و اخلاق را از دسترس افراد خارج می‌سازد تا حس مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی در آنان ایجاد نگردد!
جان کلام آنکه ادب را تنها می‌توان در دایره اعتدال شکل داد و گسترش داد. پرواضح است که گفتار و کردار خارج از اعتدال، افراد را از دایره ادب و عقلانیت بیرون می‌اندازد تا همواره باشند کسانی که صلاح و مصلحت خویش را نه در دایره صلح و دوستی بلکه آن را بعنوان جاذبه‌ای در دل ناآرامی‌و به هم ریختگی‌ها طلب کنند در حالیکه چند قدم این سوتر در ژرفای اعتدال همه چیز در امن و امان است.در این وادی حسن روحانی را باید رئیس جمهوری شناخت که با علم کردن درفش اعتدال در عالم سیاست، ادب را نماد یک فرهنگ والا معرفی کرد تا همواره حامل پیام صلح و دوستی در این وادی سرنوشت ساز باشد.