آقای رستم قاسمی، عینک بی انصافی را از چشمان خود بردارید

آفتاب یزد- گروه سیاسی: آقای رستم قاسمی وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد، در آستانه بهره‌برداری از پروژه‌های بزرگ پارس جنوبی، به عملکرد دولت یازدهم در این زمینه تاخته و آن را زیر سوال برده است. وی در مصاحبه‌ای و در خلال اظهارات و افاضات خود در مورد عملکرد دولت یازدهم در حوزه پارس جنوبی، سوالی را با این عنوان مطرح کرده‌اند که " چه کسی پاسخگو خواهد بود؟" این سوال بسیار خوبی است که قبل از اینکه دولت یازدهم و وزارت نفت این دولت باید به آن پاسخ دهند، دولت‌ها‌ی نهم و دهم و به ویژه شخص آقای رستم قاسمی به عنوان وزیر نفت دولت دهم و دوره‌ای که خسارتی به صنعت نفت وارد شد و بی‌سابقه‌ترین فسادها در این صنعت رخ داد، باید به آن پاسخ دهند.
کاش آقای رستم قاسمی که بدون هیچ گونه سابقه نفتی به ناگاه در مرداد 1390 سکاندار وزارت نفت شد، به این سوال پاسخ دهد که طراحی و پایه‌گذاری پارس جنوبی و فازهایی که ایشان در حال حاضر افتتاح آنها توسط بیژن زنگنه و دولت روحانی را زیر سوال می‌برد، توسط چه دولتی و چه کسی صورت گرفت؟ آقای رستم قاسمی اگر عینک بی‌انصافی را از چشم خود بردارد و با اندک ملاحظه وجدان خود به عقبه کار پارس جنوبی، عملکرد خود در دو سال مدیریت صنعت نفت و همچنین عملکرد نفتی دولت یازدهم نگاه کند، شاید این ادعاها را مطرح نمی‌نمودند.
آقای رستم قاسمی بهتر است در اجابت و پاسخ به سوالی که خود در مصاحبه با خبرگزاری فارس بیان داشته، به این سوالات و ابهامات در دوره مدیریت دو ساله صنعت نفت پاسخ دهد. شاید با اعتراف و بیان حقایق، انصاف فدا نشود.
مهم‌ترین سوالی که آقای قاسمی باید به آن پاسخ دهد، فساد بزرگ نفتی و چرایی شکل گیری آن در دوره مدیریت وی در وزارت نفت است؟ آقای قاسمی چرا و بر اساس چه معیاری میلیاردها دلار منابع نفتی را بدون هیچ‌گونه تضمینی در اختیار شخصی ناشناخته به نام بابک زنجانی گذاشته است؟ کدام عقل، منطق و منش مدیریتی به آقای رستم قاسمی اجازه داده که تنها بر روی یک برگه دستنویس، مقادیر عظیمی از منابع نفتی که حق مسلم مردم ایران است در اختیار برخی دلالان قرار گیرد؟ کدام قانون به آقای قاسمی اجازه داده است که اینگونه با حقوق ملت ایران بازی کند؟ آیا آقای قاسمی زمانی که بدون هیچگونه ترسی، صدها هزار تن نفت را در اختیار بابک زنجانی و افراد و نهادهای دیگری که با دولت دهم بده بستان‌های مختلفی داشتند، قرار می‌داد به وضعیت کنونی کشور و حقوق از دست رفته مردم ایران فکر می‌کرد؟ به راستی آقای رستم قاسمی حال که اخبار مربوط به فساد بابک زنجانی را بعد از چهار سال پیگیری‌های حقوقی و قضایی می‌شنوند...


ارقامی که سر به فلک گذاشته و به سطح ۱۵هزار میلیارد تومان می‌رسد، چه حالی پیدا می‌کند؟ اگر احساس مسئولیت وجود داشته باشد، ایشان در نقش مدعی قرار نمی‌گیرد.
مسئله دیگری که باید توجه آقای قاسمی را به آن جلب کرد این است که با توجه به منابع مالی حاصل از فروش نفت در این دوران که به دلیل بالا بودن قیمت نفت، در حد بی‌سابقه‌ای قرار داشت و از این طریق دست وزارت نفت برای تزریق منابع مالی باز بود. چرا با وجود منابع عظیم مالی و وجود همه نوع همکاری از سوی مجلس و دولت برای اجرای طرح‌ها‌ی توسعه‌ای صنعت نفت به خصوص در پارس جنوبی، هیچ یک از فازهای پارس جنوبی در دوران مدیریت قاسمی به نتیجه و به بهره برداری نرسید؟ آقای رستم قاسمی به واقع باید پاسخ دهد که چرا هیچ یک از فازهای موسوم به فازهای ۳۵ ماهه که در دوره وزارت مسعود میرکاظمی قرارداد آنها بسته شده بود و قرار بود تا پایان عمر دولت دهم یعنی تابستان ۹۲ به بهره‌برداری برسد، به پایان نرسید و در این زمان یعنی بعد از ۳۵ ماه، کمتر از ۵۰ درصد رشد اجرایی داشت؟ منابع مالی عظیم صنعت نفت چگونه هزینه شد و در این شرایط چگونه شرکت ملی نفت ایران مبالغ عظیمی (حدود ۵۰ میلیارد دلار) بدهکار گردید؟ معضلی که امروزه شرکت ملی نفت ایران با آن مواجه است، بدهی انباشته کلانی است که عمدتا در دوران آقای رستم قاسمی شکل گرفته است. آقای قاسمی باید به این سوال جواب دهد که چگونه شرکت نفت ایران در دوره‌ای که قیمت نفت در بالاترین سطح قرار داشت، بدهی‌ای در حدود ۵۰ میلیارد دلاری را تجربه کرد؟
جهت اطلاع آقای رستم قاسمی، وزیر پیشین نفت یادآور می‌شود که پنج فاز در دوره ۸ ساله اول وزارت آقای زنگنه یعنی طی سال‌های ۷۶ تا ۸۴ با حضور شرکت‌ها‌ی طراز اول جهان و با جدیدترین فن‌آوری‌های روز اجرا و به بهره‌برداری رسید و این جدای از طراحی و بسترسازی اولیه کل پارس جنوبی است که خود حجم عظیمی از کار را دربر می‌گرفت. در واقع بنیاد و پی پارس جنوبی در آن دوره گذاشته شد اما تا سال ۸۴، پنج فاز شامل فازهای یک تا پنج به طور کامل به بهره‌برداری رسید. پنج فاز نیز قرارداد آنها امضا شده بود (فازهای شش تا ۱۰) که در سال‌های سوم دولت نهم و با تاخیر به بهره‌برداری رسید. در دولت دهم همچنین قرارداد اجرای ۸فاز شامل فازهای ۱۵ تا ۱۸ به امضا رسید که فازهای ۱۵ و ۱۶ پس از وقفه‌ای طولانی در دولت‌های نهم و دهم نهایتا با تدبیر دولت یازدهم در دی‌ماه ۹۴ و فازهای ۱۷ و ۱۸ در فروردین ۹۶ به بهره‌برداری رسیدند. این فازها قرار بود همگی در دولت دهم (دولت دوم محمود احمدی‌نژاد) به بهره‌برداری کامل برسند. در دولت دهم و در زمان صدارت مسعود میرکاظمی در وزارت نفت (خرداد ۱۳۸۹)، قرارداد پنج فاز پارس جنوبی شامل فازهای ۱۳ و ۱۴، فاز ۱۹ و فازهای ۲۰ و ۲۱ موسوم به قراردادهای ۳۵ ماهه به امضا رسید. براساس این قراردادها می‌بایست در ماه‌های پایانی دولت دهم و در زمان صدارت رستم قاسمی همگی به بهره‌برداری برسند که عملا فاز ۱۹، ۲۰ و ۲۱ در فروردین ۹۶ با تاخیری هفت ساله به بهره‌برداری رسیدند. فازهای ۱۳ و ۱۴ نیز عملیات اجرایی‌‌شان ادامه دارد. چنانکه گفته شد، هیچ یک از فازهای پارس جنوبی در دولت دهم و به خصوص در دوره رستم قاسمی به بهره برداری نرسید و این افتخار از وی سلب شد. این درحالی بود که طبق قرارداد باید حداقل پنج فاز در دوره رستم قاسمی به بهره برداری می‌رسید اما در نتیجه سوءمدیریت در نیمه راه متوقف شد. دولت یازدهم در حالی ۱۱ فاز پارس جنوبی را تکمیل و به مرحله بهره برداری رسانده است که تحریم‌های اقتصادی و به تبع آن، کاهش منابع مالی، تا بهمن ماه ۹۴ به اوج خود رسید. با این وجود دولت یازدهم و وزارت نفت با تدبیر و برنامه‌ریزی از جمله اولویت‌بندی فازهای پارس جنوبی، کمر همت را بر خروج فازهای گازی از رکود بست.
مسئله دیگری که آقای قاسمی باید به آن توجه کرده و در قبال آن پاسخگو باشد، عملکرد وی در اوپک و تضعیف موقعیت و جایگاه ایران در این سازمان نفتی مهم است. در جلسه وزیران اوپک که در سال ۹۰ به ریاست رستم قاسمی وزیر نفت وقت برگزار شد، به اصرار عربستان و برخی از هم‌پیمانان آن، طرحی به تصویب رسید که بر اساس آن، نظام سهمیه‌بندی اوپک لغو گردید و به جای آن محدوده کلی تولید برای همه کشورها در نظر گرفته شد. این طرح که با حمایت ایران و وزیر نفت وقت به تصویب رسید، عملا راه را برای کشورهای عربستان جهت افزایش تولید و اجرای آسان تر تحریم‌های اقتصادی علیه ایران باز کرد. تیم دیپلماسی نفتی ایران بدون در نظر گرفتن ملاحظات و منافع کشور و همچنین عدم توجه به آینده، عملا در دام عربستان و هم‌پیمانان آن افتادند و این مسئله باعث گردید که دست این کشورها برای اعمال فشار نفتی و سیاسی علیه ایران باز شود. آقای قاسمی باید پاسخ دهد که چگونه بدون دوراندیشی لازم، به چنین مصوبه‌ای تن داده است؟ همین مصوبه باعث شد که به راحتی عربستان سعودی و دیگر کشورهای تولید کننده نفت، با تحریم ایران، سهم ایران از بازار جهانی نفت را بگیرند و علاوه بر این، زمینه افزایش تولید و در نهایت کاهش شدید قیمت را فراهم سازند.
موارد فوق تنها گوشه‌ای از عملکرد آقای رستم قاسمی در طول دو سال صدارت وزارت نفت در دولت دهم است. حال با چنین پیشینه و عملکردی، آقای قاسمی به جای پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری، در نقش یک مدعی قرار گرفته و دستاوردهای بزرگ و بی‌نظیر دولت یازدهم و وزارت نفت را به سخره گرفته است. مناسب است آقای قاسمی قبل از هر اظهارنظری، نگاهی کوتاه به عملکرد خود انداخته و بیش از این بازیچه جریان‌ها‌ی سیاسی و رسانه‌ای قرار نگیرند.