اين پيروزي را قدر بدانيم

پس از پيروزي انقلاب اسلامي با فكر و تصور حاكميت نظام سلطه بر مناسبات جهاني ما كمتر از ظرفيت‌هاي حقوقي و سياسي و همچنين سازمان‌هاي بين‌المللي استفاده كرده ايم. به عبارت روشن‌تر جمهوري اسلامي در بسياري از صحنه‌هاي رقابت و جدال احسن در سطح جهان غايب بود و بيگانگان از اين غيبت‌ها حداكثر استفاده را برده‌اند. حتي در دوران جنگ تحميلي با وجود آغاز تجاوز‌گري صدام عليه مرزهاي بين‌المللي و شناخته شده ايران و نياز به توجيه افكار عمومي دنيا متاسفانه اقدامات قابل توجه و تاثيرگذاري در سازمان‌ها و نهادهاي جهاني انجام نگرفت و غفلت از اين مهم تا مذاكرات آتش بس هم ادامه پيدا كرد! در واقع بخت با ما يار بود كه صدام به كويت حمله كرد و فضاي سياسي دنيا را به ضرر خود تغيير داد و الا حتي پس از خاتمه جنگ با پشتيباني‌هاي مختلف كه داشت و برخورداري از ديپلماسي جا افتاده خود همچنان امكان ايذا را داشت و چه بسا امتيازات مهمي دريافت مي‌كرد. اين تجربه سنگين بايد ما را به اين واقعيت مي‌رساند كه هرگز از ظرفيت‌هاي حقوقي و سياسي بين المللي غفلت نكنيم و ميدان را براي مخالفان خود خالي نكنيم. از سوي ديگر پس از مديريت جديد در وزارت خارجه توسط كاردانان تجربه بزرگ برجام به دست آمد كه اوج تحرك ديپلماسي ايران بود و نتايج درخشاني براي كشور داشت. همين حالا هم كه امريكا از برجام خارج شده است و حتي امكان فروپاشي آن وجود دارد مي‌توانيم تصور كنيم كه در صورت ادامه روند پيش ازمذاكرات هسته‌اي، امريكا تا چه حد مي‌توانست فشار خود عليه جمهوري اسلامي را افزايش دهد و از اجماعي كه عليه ما وجود داشت حداكثر استفاده را ببرد. تجربه ضعف ديپلماسي در دوران دفاع مقدس و تحرك موفق در مذاكرات اتمي نشان داد كه ...
ايران بايد با حداكثر توان و دانش حقوقي و سياسي فرزندان و نخبگان خود در عرصه‌هاي بين المللي ظاهر شود و اين راه كم هزينه را فرو نگذارد. راي موقت دادگاه بين المللي لاهه عليه امريكا و به نفع ايران هرچند مقيد به امور انساني است ولي يكي ديگر از نشانه‌هاي بارز حضور موثر در عرصه‌هاي حقوقي جهاني است. عمق اين پيروزي آنجا آشكارتر مي‌شود كه قاضي اختصاصي امريكا به نفع استدلال حقوقي ايران راي مي‌دهد وجهان را به حقانيت ما متوجه مي‌سازد. مسلما امريكا با قلدري اين راي را نمي‌پذيرد و همان‌گونه كه مقامات اين كشور اعلام كرده‌اند از پيمان مودت با ايران خارج مي‌شوند ولي اين معنا خود شكست ديگري براي دولت ترامپ است و اعتبار نيم بند آنان را بيش از پيش مخدوش مي‌سازد.جنگ‌طلبان گرد آمده در كاخ سفيد وجاهت و پشتيباني هر عملي عليه ايران را يكي پس ازديگري از دست مي‌دهند و همين معنا دايره گزينه‌هاي‌شان را روز به روز تنگ‌تر مي‌كند. امريكايي كه براي حمله به افغانستان تقريبا كل دنيا را پشت سر خود داشت و هنگام هجوم به عراق متحدان بزرگي را همراه كرد اكنون براي فشار عليه ايران فقط از زور و توان اقتصادي خود سود مي‌برد و اگر از اهرم جريمه شركت‌ها و كشورها استفاده نكند احتمالا كشور و شركت معتبري در دنيا را پيدا نمي‌كند كه در تحريم‌ها از او پيروي كنند. ترامپ در راه ناصواب و خارج از عرف جهاني همه ظرفيت‌هاي خود را به كار بسته است و هزينه‌هاي بي‌سابقه مي‌كند. تاكنون خصومت با كدام كشور اين ميزان از انرژي و اعتبار امريكا را به تاراج برده است؟ اختلاف آشكار و كم سابقه‌اي كه بين اروپا و واشنگتن به وجود آمده است نشان مي‌دهد كه ما در اين زمينه راه را درست آمده ايم و همچنان بايد بر وجوه مختلف انزواي امريكا و استفاده از مقررات جهاني خصوصا در امورحقوقي و بانكي كار كنيم. تصويب لوايح مربوط به پولشويي عليه تروريسم مكمل ديپلماسي قوي و موثر ايران خواهد بود و امكان بهانه‌جويي بيگانگان در تحريم‌هاي بانكي را به حداقل مي‌رساند. آنان كه مخالفت با لوايح چهارگانه را در اولويت مانورهاي سياسي خود قرار داده‌اند به اقتدار كشور نگاهي تك بعدي دارند و تنها از يك جبهه سخت افزارانه امر به مقاومت در مقابل دشمنان مي‌كنند! شكست كنوني امريكا در دادگاه بين المللي لاهه منصفان جهان را متوجه حقانيت ملت ايران كرده است و اگر اين راه‌ها همچنان پيگيري شوند و با مخالفت‌هاي داخلي كم اثر نشان داده نشوند قطعا روزي نه چندان دور افراطيون كاخ سفيد از جايي كه تصورشان نمي‌رود ضربه‌هاي سختي دريافت خواهند كرد. مقاومتي پيروز و سربلند است كه همه‌جانبه وبه دور از احساسات و همراه با خرد و دانش عمل كند و در اقناع افكار عمومي جهان از ظرفيت‌هاي موجود حدا اكثر استفاده راببرد.