ترکیه پس از همه پرسی و منافع ایران

رجب طیب اردوغان، نخستین رئیس جمهور تاریخ ترکیه بود که در انتخابات سال 2014 میلادی با رای مستقیم مردم کشورش برگزیده شد. پیش از آن، رئیس جمهور توسط نمایندگان مجلس برگزیده می شد و اگر چه در برخی حوزه های حقوقی، تصویب قوانین مجلس و نصب و عزل روسای دانشگاه ها و قضات عالی، دارای اختیارات خاصی بود، اما در کل، در قیاس با مقام نخست وزیر، از جایگاهی تشریفاتی برخوردار بود. اما پس از آن که اردوغان با کسب 51 درصد از آرای مردم ترکیه، به عنوان رئیس جمهور مردمی برگزیده شد، همه چیز به یک باره تغییر کرد. او اعلام کرد که با روال قبلی مخالف است و شخص رئیس جمهور باید به معنی دقیق کلمه، شخص شماره یک کشور باشد. تلاش های اردوغان با وجود موانع جدی بالاخره به نتیجه رسید و «آک پارتی »یا حزب عدالت و توسعه، صاحب موقعیتی قدرتمندتر از پیش شده است.
اگر چه در مورد رای 51 درصدی موافقین، می توان عباراتی همچون «رای ناپلئونی» و «پیروزی شکننده» به کار برد، اما در هر حال و بر اساس قوانین دموکراسی، حزب حاکم ترکیه پیروز شده است و راهی برای تغییر این وضعیت وجود ندارد. حال سوال اینجاست، علاوه بر تغییراتی که در حوزه های اجرایی و در معادلات داخلی ترکیه به وجود خواهد آمد، در حوزه  روابط منطقه ای و فرامنطقه ای ترکیه، چه تغییر خاصی صورت خواهد گرفت؟ در پاسخ باید گفت: با توجه به شرایط خاصی که بر روابط ترکیه با آمریکا حاکم است و عضویت ترکیه در پیمان نظامی ناتو که    کارت مهمی برای تداوم روابط استراتژیک واشنگتن – آنکاراست ، انتظار می رود که از این به بعد نیز، این رابطه به قوت خود باقی بماند. به ویژه آن که اردوغان نیز پس از این همه پرسی و با توجه به شباهت نسبی نظام آینده  ترکیه به آمریکا، جایگاه و موقعیت خاصی خواهد داشت. از این به بعد، ترکیه در همکاری های منطقه ای با آمریکا و به ویژه در پرونده های حساسی همچون سوریه و عراق، دارای مجوز و مکانیسم  تصمیم گیری قدرتمندتری است و آنکارا می تواند سهل تر از قبل، با واشنگتن وارد تعامل و معامله شود.
در حوزه  روابط ترکیه و اتحادیه  اروپا، اردوغان مسیر سخت و دشواری را در پیش رو دارد. چرا که در اثنای برنامه های تبلیغاتی آک پارتی، درگیری های لفظی تندی بین ترکیه و سران آلمان، هلند، اتریش و دانمارک درگرفت و علاوه بر این، به صراحت می توان گفت که حتی قبل از این دعواها هم، بسیاری از سران اتحادیه  اروپا دل خوشی از اردوغان و حزب او نداشتند. اردوغان رهبری است که حتی در جشن پیروزی رفراندوم، از هوادارانش می خواهد با شکل نمادین دست هایشان، یاد میدان رابعه، محمد مرسی و اخوان المسلمین مصر را زنده نگه دارند. پس دشوار است که این سیاست مدار اسلامگرا با این ادبیات تند، ژست های ملی گرایانه و تاکیداتی که بر حجاب زنان و محدودسازی مصرف الکل دارد و از دیگر سو، با معیارهای دموکراسی اروپا نیز هماهنگ نیست، از سوی سران قاره  سبز و در آن کلوب مسیحی، به راحتی به عنوان برادر یا شریک، پذیرفته شود. مسیر عضویت کامل ترکیه در اتحادیه  اروپا، مسیر سخت و دشواری است و این مساله علاوه بر آن که با ابعاد پیچیده  سیاست های دفاعی ناتو و اهمیت ژئوپلتیک ترکیه برای اروپا، ارتباط پیدا می کند، در حوزه  کنترل افراطیون و کنترل مهاجرین هم، می تواند برای اروپا مهم باشد. اما با این وجود؛ کسی نمی تواند پیش بینی قاطعانه ای در مورد تاریخ پیوستن ترکیه به اروپا، ارائه دهد.
اما یکی دیگر از حوزه های مهم سیاست خارجی ترکیه که اتفاقا ارتباط تنگاتنگی با مصالح و منافع جمهوری اسلامی دارد و رنگ و بوی متفاوتی به معادلات رقابتی تهران – آنکارا می دهد، حوزه  روابط ترکیه با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. طی چند سال اخیر، نه تنها به خاطر اهمیت خاص و فرامنطقه ای پرونده  سوریه، بلکه به خاطر دلایل متعدد اقتصادی و امنیتی، روابط ترکیه با عربستان سعودی، قطر و بحرین عمیق تر و گسترده تر شده است و تاجران بزرگ این کشورها، میلیاردها دلار از سرمایه های خود را به ترکیه منتقل کرده و در حوزه های مسکن، انرژی و گردشگری، مشغول به فعالیت هستند. چنین به نظر می رسد که با تثبیت جایگاه و موقعیت اردوغان و آک پارتی، این رابطه بیش از پیش تقویت خواهد شد و اردوغان از شانس و فرصت بیشتری برای تبدیل شدن به یک رهبر اسلامی باب دل اعراب، برخوردار خواهد شد.


پیروزی در رفراندوم مزبور، دست اردوغان را برای تداوم ارتباط با جریانات فلسطینی بازتر می گذارد. دیدیم که در همان دقایق نخست اعلام پیروزی در همه پرسی، محمود عباس، خالد مشعل و امیر قطر، از نخستین سیاست مدارانی بودند که با اردوغان تماس تلفنی برقرار کرده و به او تبریک گفتند.
در آخر، خالی از لطف نیست اگر به شکل کوتاه و اجمالی، به آینده  روابط ترکیه و ایران نیز اشاره کنیم. می دانیم که طی چند سال اخیر، با وجود تغییرات مثبتی که در دوران مسئولیت دکتر روحانی، بین روابط ترکیه و ایران به وجود آمد، هنوز هم به خاطر اختلافات عمیقی که بر سر مساله  سوریه به وجود آمده، روابط تهران و آنکارا در سطح مطلوبی نیست. در چند ماه اخیر، متاسفانه شاهد بیان برخی اظهارات تند اردوغان در مورد نقش ایران در منطقه بوده ایم و در این حوزه، خویشتن داری ملموسی از سوی مسئولان ایرانی به نمایش گذاشته شده است. از این به بعد نیز، یکی از مسائل مهمی که می تواند تعریف روشنی از روابط و همکاری های آینده ایران و ترکیه ارائه دهد، فینال پرونده  سوریه است. چنین به نظر می رسد که اردوغان و اکیپ سیاست خارجی او، قصد ندارند در رویکرد خود نسبت به سوریه تغییر خاصی ایجاد کنند و به  همین نسبت  در شرایط جدید و با توجه به معادلات جهان و منطقه، روابط ترکیه و ایران نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. شاید تنها با این تفاوت که ممکن است تهران بر اساس نگرش واقع بینانه نسبت به صحنه  سیاسی ترکیه، بردباری بیشتری در برابر اردوغان نشان دهد و تلاش کند همواره رابطه را در مسیری هدایت کند که هیچگاه، این دو همسایه  قدرتمند، نیروی خود را صرف تضعیف یکدیگر نکنند.