آیا تراژدی هپکو و آذرآب در مورد شرکت کارخانجات شهید قندی تکرار می‌شود؟

شرکت کارخانجات شهید قندی که زمانی به عنوان برترین تولید‌کننده انواع کابل مخابراتی در خاورمیانه شناخته می‌شد متاسفانه این روزها اصلاً حال و روز خوشی ندارد و روند رو به زوالی را طی می‌کند. این شرکت طبق صورتهای مالی منتشره روی سامانه کدال، طی 6ماهه نخست سال جاری، مبلغ 153میلیارد ریال زیان خالص شناسایی کرده که 580% از زیان شناسایی شده طی دوره مشابه سال قبل بیشتر می‌باشد. مطابق نظر حسابرس قانونی (در صورت اعمال ذخایر قانونی طبق تکالیف مجمع عمومی سالیانه شرکت، زیان‌های وارده به مراتب بیش از نیمی از سرمایه شرکت را از بین برده و این شرکت مشمول ماده141 اصلاحیه قانون تجارت می‌گردد، لذا هیئت ‌مدیره مکلف است صاحبان سهام را به مجمع عمومی فوق‌العاده دعوت کند تا موضوع انحلال یا بقای شرکت مورد شور و رای واقع شود. اگرچه آثار مدیریت در برخی دوره‌های قبل در اسناد مالی شرکت مشهود است ولی در حال حاضر هزینه‌های سنگین مالی، بدهی بانکی حدود 120میلیارد تومانی، تعلل و تاخیر مشتریان دولتی
و شبه دولتی در پرداخت مطالبات و سنگ‌اندازی برخی مسئولان محلی در مسیر تبدیل برخی دارایی‌های غیرمولد، عامل اصلی بحران نقدینگی و
در نتیجه افت شدید تولید و روند رو به زوال عملکرد این شرکت می‌باشد.
این درحالی است که به واسطه تحولات عظیمی که طی یک دهه خیر در حوزه فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) به ‌وجود آمده و ضرورت توسعه شبکه‌های پهن باند مبتنی بر فیبر نوری را اجتناب ناپذیر نموده؛ فرصتی طلایی برای توسعه فعالیت‌های این شرکت به‌ وجود آمده است.


طرح اتصال فیبر نوری به منازل موسوم به تانوما (تارهای نوری مخابرات ایران) که توسط شرکت مخابرات ایران آغاز گردیده و طبق برنامه اعلامی (که همواره مورد تاکید مسئولان محترم تراز اول کشور بوده) طی 5 سال آینده، با ضریب نفوذ بسیار بالایی در کشور اجرا خواهد شد، نیاز به میلیونها کیلومتر فیبر نوری دارد که تولید آن در تخصص شرکت کارخانجات شهید قندی یزد به عنوان برند برتر خاورمیانه در تولید با کیفیت انواع
کابل مخابراتی می‌باشد. این شرکت علاوه بر توان پاسخگویی به نیاز داخلی، پتانسیل جذب میلیونها دلار سرمایه خارجی جهت توسعه فعالیت‌هایش و صادرات محصولات و خدمات مهندسی به بازار بکر کشورهای اطراف را دارد.
با وجود عوامل فوق انتظار می‌رفت تولید و فروش شرکت روند افزایشی را تجربه نماید ولی متاسفانه شاهد آن هستیم که طی ماه‌های گذشته تولید و فروش شرکت با افت بسیار شدیدی مواجه گردیده و این موضوع زیان سنگینی را به شرکت تحمیل نموده است به گونه‌ای که شرکت عملا مشمول ماده 141 قانون تجارت گردیده و ممکن است در معرض تعطیلی قرار بگیرد.
نکته تاسف بار و دردآور اینجاست که مشتریان عمده شرکت که اغلب از شرکت‌های بزرگ دولتی یا شبه دولتی هستند و از آنها انتظار حمایت از تولید‌کننده داخلی می‌رود نه تنها کمکی به رفع مشکلات و برون رفت از بحران نمی‌کنند بلکه با تاخیر زیاد در پرداخت وجوه اقلام خریداری شده قبلی، بحران نقدینگی شرکت را تشدید می‌نمایند. مسئولان محترم محلی نیز از سنگ اندازی در مسیر واگذاری بخشی از دارایی‌های غیر مولد شرکت
(به منظور تامین نقدینگی مورد نیاز برای تولید) دریغ ننمودند.
با در نظر گرفتن واقعیت‌های فوق، جای بسی شگفتی است چرا مسئولان محترمی که از نزدیک نتایج فاجعه بار عدم رسیدگی به موقع به مشکلات شرکت‌هایی نظیر هپکو و آذرآب را دیده‌اند به فوریت و ضرورت رسیدگی به موضوع و اقدام پیشگیرانه از وقوع فاجعه‌های مشابه بی‌توجه یا حداقل کم توجه هستند به گونه‌ای که احساس می‌شود بازدید از فلان حلوا پزی یا افتتاح پروژه‌های
بسیار کم ارزش به همراه فلان وزیر محترم
(که اتفاقاً بیشترین ارتباط را با فعالیت‌های شرکت شهید قندی دارد) از اهمیت و اولویت بیشتری نزد ایشان برخوردار است و وقت بیشتری را از ایشان می‌گیرد.
به راستی چنانچه خدای ناکرده به واسطه تعطیلی شرکت، امنیت شغلی یا پرداخت حقوق بیش از 450 نیروی ماهر و متخصص شرکت به مخاطره بیفتد چه کسی پاسخگو است و مسئولیت آن
بر عهده کدام دستگاه است؟ در قضیه هپکو و آذرآب اراک شاهد بودیم که رسیدگی نکردن به موقع به
مشکلات اینچنینی چه عواقب ناگواری را به همراه داشت و چه هزینه‌ای به کشور تحمیل نمود. در صورتی که با هزینه بسیار کمتر و به شکل آبرومندانه‌ای می‌توانستند قبل از وقوع آن اعتراضات و راه و راه آهن بستن‌ها -که فقط خوراک تبلیغاتی برای مخالفین درست کرد- مشکلات آنها را حل نمایند، کما اینکه بعد از رسیدن صدای اعتراضات به گوش مسئولان به سرعت بخش عمده‌ای از مشکلات آنها برطرف گردید.