جذابیت، حلقه گمشده در هنر فرهیخته‌ای که با جامعه معدودی از مخاطب روبه‌رو است صحنه‌های خالی از فناوری تئاتر

مهدی فیضی‌صفت‪-‬ تئاتر، هنری است فرهیخته، مخاطبانش از کفِ جامعه نیستند و اندک دغدغه ای دارند در حوزه ادبیات و هنر، کمتر زوج جوانی را می توان یافت برای پر کردن اوقات فراعت و خاطره سازی از لحظات عاشقانه شان، بلیت تئاتری بخرند و بنشینند به تماشای نقش آفرینی ها روی صحنه. بیشترشان، پاتوق شان کافه است و پارک و نهایتِ کار فرهنگی‌شان رفتن به سینماست. تئاتر اما مخاطبان خاص خود را دارد، اگر فک و فامیل بازیگران و کارگردان اثر را فاکتور بگیریم، بیشترشان کتاب می خوانند و حتی نمایشنامه، عشقِ صحنه دارند و لذت تماشای هنر بدون لایه ای شیشه ای، وسوسه شان می کند اما از سوی دیگر فعالان عرصه تئاتر هم به سنتی ترین شکل ممکن، چراغ هنر ششم را زنده نگه می دارند.
کینک کونگ روی صحنه
به تازگی تئاتری در آمریکا به روی صحنه رفته که جلوه های ویژه حیرت انگیزی دارد؛ چیزی شبیه به آثار هالیوودی. تئاتر «برادوی» شهر نیویورک آمریکا میزبان اجرای تئاتر موزیکال «کینگ کونگ» است که بر اساس نسخه سینمایی این اثر تولید شده. عروسک غول پیکر «کینگ کونگ» را با ۶ متر ارتفاع و ۹۱ کیلوگرم وزن ساخته اند تا مردم از نزدیک، هیبت و عظمت موجود افسانه ای را درک کنند؛ غول نوستالژیکی که بیش از 80 سال است به دست کارگردانان مختلف به دیدار مردم جهان رفته است. عروسک غول پیکر کینگ کنگ روی صحنه تئاتر توسط ۱۴ عروسک گردان هدایت می شود. این تئاتر موزیکال با کارگردانی و طراحی حرکت «دراو مک اونی» با استقبال گسترده مردم آمریکا مواجه شده و به رقم فروش ۳۵ میلیون دلار رسیده است؛ اتفاقی که در تئاتر ایران سابقه ای نداشته و جلوه های ویژه بصری به دکورهای سنگین و پر خرج خلاصه می شود.
کنسرت هایی بدون خلاقیت


این نقد به کنسرت های خوانندگان ایرانی هم وارد است. هنرمندان حوزه موسیقی در ایران، میکروفون در دست می گیرند و از ابتدا تا انتها، آهنگ های محبوب شان را با همراهی مردم می‌خوانند و مخاطب جز این که خواننده مورد علاقه اش را از نزدیک می بیند، هیچ امکان دیگری با پرداخت پول بلیت به دست نمی آورد، در حالی که کنسرت های خوانندگان مشهور آمریکایی و حتی اروپایی گاهی با اتفاقات اعجاب انگیز و گاهی رعب آور همراه است. به طور مثال خواننده ناگهان در فضای سالن با کمک دکورها و استفاده از وسایل ویژه به پرواز در می آید یا از حلقه آتش عبور می کند تا علاوه بر موسیقی، لذت های بصری دیگری را هم به طرفدارانش هدیه دهد. در ایران اما از معدود متفاوت ترین کنسرت هایی که برگزار شده، اجراهای زنده فرزاد فرزین بوده که ابتدا در قامت پیرمرد به روی سن رفته و ماسک از صورت برداشته یا بدلی را به روی صحنه فرستاده و بعد از میان مردم ظاهر شده است.
جلب اعتماد مخاطب
در تئاتر هم به طریق اولی، اتفاق ویژه ای رخ نمی دهد تا بتواند شعاع دایره مخاطبان خود را افزایش دهد. هر چند تئاتر، جامعه معدودی از مردم را شامل می شود، ولی می توان با استفاده از پارامترهای جذاب، نوجوانان و جوانان را با هنر تئاتر آشنا کرد تا در ادامه به مخاطبان جدی‌اش بدل شوند. در روانشناسی نیز بحثی جدی در این باره وجود دارد که معتقد است هنرمند ابتدا با ارائه آثاری قابل هضم برای مخاطب عام، اعتمادش را جلب کرده و بعد کارهایی خلق می‌کند که در قدم اول شاید از سوی عامه مردم مورد پذیرش قرار نمی گرفت اما حالا می تواند خوراک مورد نظرش را به مخاطب بدهد. در این باب می توان به محسن چاوشی اشاره کرد که ابتدا ترانه هایی سطحی و گاهی «واسوخت» می خواند ولی بعد از جلب نظر عده زیادی از جوانان، شروع به خواندن اشعار مولانا کرد، در حالی که شاید اگر از روز اول اشعاری از ادبیات کهن می خواند، هیچ گاه نمی توانست جایگاه امروزش را به دست بیاورد.
معضلی به نام پول
نکته مهم دیگری که در این میان وجود دارد، قیمت بلیت هاست که تئاتر و در معنای گسترده تر، فرهنگ را از دایره انتخاب های مردم خارج می کند ولی باز هم می توان با استفاده از روش های مختلف، جذب شان کرد؛ کاری که نمایش «الیور توئیست» به کارگردانی حسین پارسایی فارغ از کیفیت هنری خود توانست تا حدودی انجامش دهد. عده بسیاری از مردم که تاکنون حتی یک بار هم گذرشان به سال های تئاتر نیفتاده بود برای تماشای بازی نوید محمدزاده و مهناز افشار، ستاره های گران قیمت سینما حاضر شدند بلیت های چند صد هزار تومانی خریداری کنند و به سالن بروند؛ اتفاقی که اگر در زمینه جلوه های ویژه و اتفاقات خلاقانه هم رخ دهد، طبیعتا طیف قابل توجهی از مردم به صرف جذابیت هایش، بلیت می خرند و در این صورت قسمت اعظمی از هزینه ها را هم برای تهیه کننده و سرمایه گذار در تئاتر جبران می کند.