تحول در روابط اروپا و امريكا

از زمان روي كار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رييس‌جمهور ايالات متحده و سياست‌هايي كه ايشان در حوزه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و امنيتي حتي در قبال متحدان اروپايي، امريكا اتخاذ كرد، شكاف عميقي را ميان امريكا و متحدان خود به خصوص در اروپا ايجاد كرد. كشورهايي كه عملا امنيت‌شان به امريكا گره خورده و در طول 70 سال گذشته توانستند با پيوندهاي در هم تنيده سياسي، امنيتي و اقتصادي گام‌هاي بزرگي را در جهت همگرايي و همسويي با يكديگر بردارند. اما سياست‌هاي ترامپ عملا يك فرصتي را براي كشورهايي مانند فرانسه فراهم كرد كه همواره به دنبال ايجاد يك ساختار امنيتي اروپايي مستقل بودند و اين موضوع به امانوئل ماكرون، رييس‌جمهور فرانسه بازنمي‌گردد. روساي جمهور پيشين فرانسه همواره با رويكردهاي متفاوتي كه از زمان آقاي دوگل پيگيري مي‌شد به دنبال اين بودند تا يك چارچوب مستقل امنيتي اروپايي را ايجاد كنند. اما در زمان نيكولا ساركوزي، رييس‌جمهور پيشين فرانسه همواره تلاش كرد تا با همسويي با باراك اوباما، رييس‌جمهور پيشين امريكا تا حدودي نقش فرانسه را در در ناتو گسترش دهد و ديدگاه‌هاي آتلانتيكي و فرا‌آتلانتيكي را به يكديگر نزديك كند. اما از زماني كه امانوئل ماكرون به قدرت رسيد...
تلاش كرد تا حركت ميانه آقاي ساركوزي را به شكل ديگري دنبال كند. اما با توجه به سياست‌هايي كه امريكا اتخاذ كرد شاهد گام‌هايي در اتحاديه اروپا به سمت يك خود‌اتكايي امنيتي بوديم كه اولين گام در سال گذشته در چارچوب همكاري امنيتي به نام تسكو بود كه هيات‌هاي اروپايي توافق كردند كه در زمينه نظامي همكاري‌هايي با يكديگر داشته باشند و تاكيد كردند كه اين همكاري‌هاي امنيتي در مقابله با ناتو نيست بلكه در راستاي فعاليت‌هاي ناتو است. كشورهاي اروپايي طي 70 سال گذشته زير چتر امنيتي ناتو قرار داشتند و نبايد انتظار داشت كه از همين ابتدا قصد داشته باشند موضعي عليه ناتو اتخاذ كنند. در اروپا محدوديت‌هاي جدي براي هزينه‌كردهاي نظامي وجود دارد و افكار عمومي اروپا به‌شدت نسبت به بزرگ شدن بدنه نظامي كشور خود با توجه به سوابق جنگ‌هاي اول و دوم جهاني حساس هستند. به خصوص جنبش‌هاي محيط زيستي و سوسياليستي همواره تلاش كرده‌اند به جاي همكاري‌هاي نظامي همكاري‌هاي صلح‌جويانه در جهان دنبال شود و همواره براي حل مسائل بين‌المللي از ابزارهاي نرم استفاده شود. اما به هر حال اروپا همواره با تهديدات امنيتي مواجه بوده است و در اين راستا تلاش كردند به يك‌سري ساختارهاي سياسي و امنيتي دست پيدا كنند. صحبت‌هاي اخير امانوئل ماكرون نيز در خصوص ارتش مستقل اروپايي حرف جديدي نبود. اما از آنجايي كه دونالد ترامپ يك رييس‌جمهور غيرقابل پيش‌بيني است و پيش از ورود به پاريس انتقاداتي را عليه ماكرون مطرح كرد، خلاف عرف و مسائل ديپلماتيك بود و عملا بازتاب‌هاي فراواني در محافل سياسي و رسانه‌اي اروپا و فرانسه داشته است. اينكه آقاي ماكرون استقبال گرمي از آقاي ترامپ نكرده به هر حال نشان مي‌دهد افكار عمومي فرانسه نسبت به اظهارات تند آقاي ترامپ حساس است و ماكرون به دليل اينكه جايگاه مردمي خود را حفظ كند بايد ژست اقتدارمنشانه بيشتري را اتخاذ كند به همين دليل شاهد آن بوديم كه استقبال گرمي از ترامپ صورت نگرفت.در خصوص اختلافات ميان فرانسه و امريكا در خصوص تحرم‌هاي ايران نيز بايد گفت كه مواضع آلمان، فرانسه و بريتانيا در خصوص برجام را بايد از ديدگاه امنيتي مشاهده كرد. از جنبه اقتصادي شايد هيچ توجيهي نداشته باشد كه فرانسوي‌ها و آلماني‌ها بخواهند از ايران حمايت كنند. صحبت‌هايي كه آقاي لومر، وزير دارايي فرانسه چندي پيش مطرح كرد؛ اروپا قصد دارد با سياست‌هاي تحريمي امريكا عليه ايران به سمت يك استقلال در خوداتكايي مالي حركت كند تا مجبور نباشد از سياست‌هاي امريكا پيروي كند. اين حرف بزرگي است. حتي اگر اروپايي‌ها به ساز و كار مالي كه ايران به دنبال آن است دست پيدا نكنند و نتوانند به تعهداتي كه بناست انجام دهند را اجرايي كنند، همين حد كه آنها چنين مواضعي را در قبال امريكا اتخاذ كرده‌اند، نشان مي‌دهد نوع روابط امريكا و اروپا در چند ماه گذشته اگر نگوييم بي‌سابقه، بلكه كم‌سابقه بوده است و از اين جهت بايد شاهد تحولي جدي در روابط اروپا و امريكا باشيم.