قانون‌شکنی در ورزش ایران

رضا فراهانی*- این روزها که به لطف نمایش جذاب و تماشایی پرسپولیس در رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا کمی بحث قانون منع به کارگیری بازنشسته‌ها حداقل در ورزش کمرنگ‌تر شده بود اما به اتفاقاتی در این اثنا برخوردیم که جای سوال که هیچ جای خیلی چیزها برایمان باقی ماند و علامت تعجب به همراه یک علامت سوال بزرگ در ذهن‌مان در حال خودنمایی است؛ سوالاتی از جنس تخلف‌های قانونی، دور زدن‌های قانون و قانون‌های چندوجهی و چند‌منظوره که در ادامه به تک‌تک این مباحث به صورت مثال‌های عینی در ورزش کشور خواهیم پرداخت.زمانی که بحث تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان در مجلس شورای اسلامی مطرح شد برق عجیبی در چشمان جوانان تحصیلکرده و شایسته که به واسطه حضور چندین ساله مدیران بازنشسته در کنار گود باقی مانده‌اند، مشاهده شد، اما به ظاهر این برق مانند سرابی بود که خیلی زود با جلو رفتن زمان بسیار زود خشکید و دیگر هیچ تلالویی نداشت. وقتی این قانون تصویب شد و به تایید شورای نگهبان رسید همچنان امیدواری‌ها باقی بود تا اینکه به قول شاعر هر دم از این باغ بری می‌رسد. ابتدا برخی معاونان و اهالی وزارتخانه با وجود بیش از 35 سال سابقه کار حاضر به قبول بازنشستگی‌شان نبودند و اینجا‌ بود که نشان داده شد مرغ همسایه غاز است و این قانون برای همه قابل اجرا نیست و خیلی‌ها از تبعیت از آن سر باز می‌زنند. پس از این ماجراها نوبت به روسای فدراسیون‌ها رسید که بسیاری از این مدیران حرف از عدم بازنشستگی زدند و پس از ناکامی به دنبال جانبازی و افزایش درصد آن و از این قبیل راهکارها رفتند که به ظاهر نتیجه‌ای عاید این عزیزان نشده است. ارسال نامه برای فدراسیون‌های جهانی و تهدید ایران به تعلیق فدراسیون‌ها راهکار دیگری بود که فدراسیون‌نشین‌ها آن را به بوته آزمایش گذاشتند که سرانجام نامه‌های ارسالی نیز خیلی مفید فایده واقع نشد. پس از همه این تلاش‌ها و عدم نتیجه‌گیری مناسب از سوی روسای فدراسیون‌ها برخی از مدیران به ناچار پیش‌قدم شدند و استعفای خود را تقدیم مجمع و در نهایت با موافقت وزیر ورزش و جوانان از کار کنار کشیدند. اگرچه سرپرستان معرفی شده بیشتر از اطرافیان وزارتخانه و وزارتخانه‌نشین‌ها بودند اما همچنان شاهد اتفاقات عجیب در همین جابه‌جایی‌ها بوده و هستیم. در یکی از رخدادهای نادر در بحث فدراسیون‌‌ها راهکار جدیدی توسط رییس مستعفی مشاهده شد که پس از انتخاب نایب رییس فدراسیون به عنوان سرپرست، رییس مستعفی و بازنشسته فدراسیون به عنوان نایب رییس از سوی سرپرست جدید (نایب رییس سابق) معرفی شد و به همین راحتی و بسیار مجلسی قانون دور زده شد و آقای رییس به جای نامه زدن به مجامع ورزشی بین‌المللی، این راهکار جدید و ابداعی را که حاصل خلا قانونی است برگزید. با رقم خوردن این اتفاق سوالی در ذهن‌مان ایجاد شد که آقایانی که دائم از خادمی مردم و شیفتگی خدمت حرف می‌زنند مبادا تشنگان قدرت باشند که این‌گونه به صندلی‌های ریاست چسبیده‌اند و حاضر به ترک آنها نیستند. به قول ضرب‌المثل قدیمی ایرانی طرف رو از در بیرون می‌کنند از پنجره وارد میشه. مدیران ما هم به ظاهر عطش خدمت آنچنان مقهورشان کرده است که از پنجره که هیچ شاید از شکاف در هم می‌توانند ورود پیدا کنند. مساله دیگری که این روزها بسیار عجیب به نظر می‌رسد و این موضوع نیز از جمله تخلفاتی بوده که در حال به وقوع پیوستن است بحث عدم توانایی کاندیداتوری سرپرستان فدراسیون‌ها برای انتخابات آن فدراسیون است. طبق صحبتی که محمدرضا داورزنی معاون‌ ورزش حرفه‌ای و قهرمانی وزارت ورزش و جوانان در رسانه‌ها مطرح کرده بود فردی که سرپرست یک فدراسیون است قادر نخواهد بود برای همان فدراسیون اعلام کاندیداتوری کند اما نقض بارز این قانون در فدراسیون ورزش‌های کارگری مشاهده شد که سرپرست فعلی برای انتخابات فدراسیون مذکور کاندیدا شد و از قضا جزو تاییدشدگان وزارت ورزش و جوانان نیز نامش به چشم می‌خورد که این به معنای صریح قانون‌شکنی یا قانون‌گریزی است که باید راهی برای آن اندیشیده و جلوی چنین تخلفات واضحی گرفته شود.در پایان باید یک سوال مطرح کنیم که آقایان رییس در وزارت ورزش و جوانان، از لیست 50 نفره بازنشستگانی که به 36 نفر تقلیل پیدا کرد و بعدها آقای داورزنی این تعداد (بازنشستگان) را به دو نفر تعبیر کرد، چه خبر؟ جوانان تحصلیکرده و شایسته بیرون گود منتظر خروج تشنگان قدرت پس از چند دهه حضور در ورزش هستند، لطفا انصاف داشته باشید. *روزنامه‌نگار