تبعات خویشاوندسالاری در مدیریت

خویشاوندسالاری در طول تاریخ ایران و جهان همواره تکرار شده و نمونه‌های فراوانی از آن حتی در تاریخ اسلام نیز وجود داشته است. یکی ناپسندترین اعمالی که در نظام مدیریتی اتفاق می‌افتد، خویشاوندسالاری است. به‌ویژه آن‌که اکنون در عصر مدرنیته، اساسا خویشاوندسالاری امری ضد توسعه تلقی می‌شود. بیش 70 درصد جمعیت ایران را جوانان تشکیل می‌دهند که تحصیلات بالایی دارند و می‌توانند در بخش‌های مختلفی به‌کار گرفته شوند. در این شرایط انتصاب فرزند وزیری به عنوان «مشاور جوان وزیر اقتصاد» که از سوی آقای دژپسند، وزیر اقتصاد صورت گرفته، با حاشیه‌هایی همراه شد. گویی وزیر اقتصاد از میان شاگردان و یا سایر جوانان اقتصاد خوانده، به غیر از فرزند وزیر کشور هیچ گزینه‌ای را نیافته است! در دوران اصلاحات تجربیات خوبی در عدم استفاده فامیلی و خویشاوندی در عرصه‌های مدیریتی وجود داشت. به این علت که روحیات رئیس دولت اصلاحات هم به گونه‌ای نبود که قوم و خویشی را بر شایستگی افراد ترجیح دهد. در آن دوران افرادی بودند که ظرفیت مدیریتی بالایی داشتند و به رئیس دولت اصلاحات هم نزدیک بودند، اما ایشان افراد شایسته و دور از خود را ترجیح می‌داد. اما اکنون شاهد رفتارهای دیگری در انتخاب مدیران، مشاوران و معاونان هستیم. از آن جایی که در انتخاب معاونان و مشاوران وزرا، با رئیس دفتر رئیس‌جمهوری هماهنگی‌هایی صورت می‌گیرد، بعید است برخی انتصاب‌ها بدون رضایت دولت یا آقای روحانی انجام گرفته باشد. اکنون در نظام مدیریتی کشور یک خویشاوندسالاری هم شکل گرفته است. همین ژن‌های خوبی که به راحتی وارد پست‌های مدیریتی می‌شوند، در آینده‌ای نه چندان دور، کشور را با مشکل مواجه می‌کنند. لذا مسئولان باید در انتصاب‌های خود، توجه ویژه‌ای به خویشاوندسالاری داشته باشند و از انتصاب‌های فامیلی و گروهی پرهیز کرده و شایسته‌سالاری به معنای واقعی را در کشور گسترش دهند. یعنی در شرایط مساوی هم یک فرد غیر وابسته، به یک فرد منتسب به سیستم خانوادگی دولتمردان و افراد فامیل و نزدیکان مسئولان ترجیح دارد. بنابراین همه باید در بسط و گسترش شایسته‌سالاری در عرصه مدیریتی کشور اهتمام ویژه‌ای بورزند.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب