نكته اصلي؛ پشت فضا‌سازي‌هاي اين روزها

واقعيت آن است كه با وجود كنترل تورم و موفقيت دولت در ايجاد آرامش نسبي در اقتصاد كشور، مردم و خصوصا اقشار آسيب‌پذير جامعه در تنگناي معيشت به سر مي‌برند. مهاجرت به شهرها و بيكاري و عقب افتادن حقوق كارگران در بنگاه‌ها و واحدهاي اقتصادي متعدد و سوءاستفاده برخي از كارفرمايان از آشفته بازار كار و استثمار جويندگان كار با حداقل دستمزد بدون كوچك‌ترين امنيت شغلي، وضعيت نامطلوب از پيش مانده را استمرار بخشيده و درد‌ها را انباشته ساخته است. در چنين شرايطي دولت با انواع پيچيدگي‌هاي مديريتي و چالش‌ها و موانع بزرگ و دير پا و بعضا نواقص و عيوبي كه به هر حال دارا است مرتبا تحت فشارهاي سياسي هم هست. وقتي براي عده‌اي منافع جناحي و شخصي و گروهي اصل است و در هر شرايطي از پي صيد ماهي مقصود خويشند مثل هميشه آنچه كه بر زمين مي‌ماند و مغفول واقع مي‌شود معيشت مردم و صلاح كشور است. دولتي كه با انبوهي از معضلات گوناگون روبه‌روست و بيش از هر زمان ديگري نيازمند حمايت است، بيش از دولت‌هاي پيشين مورد حمله قرار مي‌گيرد و براي كار و ارايه خدمت نفس‌هايش به شماره مي‌افتد. هيچ‌كس مخالف نقد سازنده و ارايه عيوب و كوتاهي‌هاي دولت نيست ولي مچ‌گيري و مانع‌تراشي در ميدان عمل خدمات و وظايف قوه‌مجريه را مخدوش مي‌سازد و با انتقاد دلسوزانه فاصله بسيار دارد. جالب و عبرت‌آموز و غمگنانه آن است كه هميشه براي امدادرساني به مردم يك جاي كار مي‌لنگد و از تمركز ظرفيت‌ها براي رفع مشكلات جامعه جلوگيري به‌عمل مي‌آيد! دولت گذشته كه حداقل در چهار سال اول كار خود همه قوا و تريبون‌هاي رسمي و صدا و سيما را به همراه خود داشت نه برنامه داشت نه به خردورزان وقعي مي‌نهاد و نه در عمل از مديريتي بهره مي‌برد كه باري از دوش مردم بردارد و حالا كه متوسطي از دانش و مسووليت‌شناسي و آگاهي در قوه مجريه گرد آمده است حتي نسبت كوچكي از آن حمايت‌هاي همه‌جانبه پيشين وجود ندارد كه دولت را در ارايه خدمت به مردم ياري دهد. با چنين اوضاعي رواست اگر مردم به همه ما مسوولان نمره منفي دهند و به خداي خويش شكايت برند. اما با همه مرثيه‌اي كه خوانده شد سخن اصلي اين مقال متوجه دولتمردان است كه دانسته و آگاهانه به معركه مسووليت وارد شده‌اند و عذر چنداني از آنها پذيرفته نيست. دولتي كه بعد از خدا جز مردم پشتيباني ندارد بايد همه مساعي خود را گرد آورد و براي خدمت به خلق خدا لحظه‌اي را از دست ندهد. اگر چه عقلانيت و درايت و تدبير و حوصله از لوازم اصلي كارند ولي به درستي گفته‌اند كه كار نيكو كردن از پر كردن است. مديران بالا دستي دولت راهي ندارند جز اينكه بي‌وقفه و با همه ظرفيت زماني خود مشغول باشند و اگر امكانش باشد كه امروز به رفع نقصي بپردازند و عيبي را برطرف كنند و طرحي را بگشايند و بخشنامه‌اي را امضا كنند و اعتباري را تخصيص دهند هرگز آن را به فردا نسپارند. حتي اگر انتخابات در پيش نبود و اگر نوبت قضاوت مردم پيرامون عملكرد دولت نرسيده بود بازهم اين كار و خدمت و تلاش و تدبير است كه مي‌ماند و وظيفه دولت هم جز آن نيست. بگذاريم مردم به خوبي دريابند كه خدمتگزاران اصلي آنها در مراحل و زمان‌هاي مختلف چه كساني هستند و منفعت‌پرستان و خود محوران وجناح بازان در كدام سو موضع گرفته‌اند؟ و اين شدني نيست مگر اينكه دولت با تمام توان و با قاطعيت در همين چند ماهه پيش رو بر تلاش خود بيفزايد و حتي اگر مديري در اين ميانه توان دويدن و هماهنگي لازم را ندارد عذر او را بخواهد و منافع مردم را با هيچ چيز معاوضه نكند. با همه ابهاماتي كه مي‌آفرينند و با همه غباري كه متوجه فضاي جامعه مي‌كنند مردم خدمت و دلسوزي و تعهد و مسووليت‌شناسي را مي‌فهمند و توان تشخيص خادم از خائن را دارا هستند. اگر كار بزرگي لازم است، اگر رفع مشكلي ميسر است، اگر رسيدگي به مفسده‌اي زمانش رسيده است و اگر عمل به وعده‌اي معوق مانده است بايد قاطعانه انجام شود و تبليغات مخالفان و انتخاباتي قلمداد كردن آن نبايد دولت را در تصميم‌هاي مهم خود متزلزل كند. اتفاقا فشارهاي مختلف و به راه انداختن موج‌هاي تبليغاتي در اين روزها دقيقا براي انصراف دولت از استفاده از ظرفيت‌هاي قانوني خود است كه بايد دقيقا شناخته شوند. چابكي، زيركي، خرد و شجاعت دولت در اين زمان‌هاست كه نمود پيدا مي‌كند و حاميان اصلاح‌طلب و قاطبه مردم را در حمايت از رييس‌جمهور استوارتر مي‌سازد.