یک مراسم سوت و کور برای دانشجویان فوت شده!

آفتاب یزد- می‌گل هشترودی: قرار بود در پی درگذشت ۱۰ تن از دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات روز ۵ شنبه مراسم یادبودی از طرف دانشگاه برگزار شود، محلی که برای این مراسم در نظر گرفته شده بود مسجد نور ولایت واقع در سوهانک بود، مسجدی که چسبیده به ساختمان دانشگاه آزاد تهران مرکز است؛ ساختمانی که تا چند وقت پیش مربوط به کمیته امداد امام خمینی بود. اولین نکته حائز اهمیت این است که چرا مسئولین دانشگاه آزاد این نقطه از شهر را که تقریبا دسترسی محلی به آن دشوار است، برای برپایی مراسم یادبود دانشجویان
انتخاب کرده اند؟
روز ۵ شنبه وقتی از دور به مسجد نور ولایت نگاه می‌کردم همه چیز عادی بود و دانشجویان بسیاری طبق معمول هر روز در حال آمد و رفت بودند. هرچه به ساعت ۲:۳۰ عصر نزدیک می‌شدیم به جای اینکه به جمعیت اطراف محل مراسم افزوده شود، از آن کاسته می‌شد و معلوم بود که دانشجویان راه خانه را در پیش گرفته‌اند! وقتی به حیاط مسجد وارد شدم با اولین موضوعی که رو به رو شدم این بود که تعداد اندکی از جوانان و اهالی محل به مسجد آمده‌اند و برخلاف چیزی که گفته شده بود نه خبری از مسئولین بود و نه خانواده‌های قربانیان! حتی پای تجمعی از دانشجویان برای همدردی از خانواده قربانیان نیز در میان نبود و برخلاف آنچه که روزهای گذشته شاهد بودیم که دانشجویان دانشگاه‌های مختلف طی روز‌ها‌ی گذشته برای ابراز همدردی با آسیب دیدگان و خانواده قربانیان، در دانشگاه‌های خودشان تجمع کرده اند و شمع روشن کردند، در این مکان و این مراسم خبری از هیچ یک از این مسائل نبود. مراسم با قرائت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد و با سخنرانی یک روحانی به پایان رسید و این تمام مراسمی بود که مسئولان دانشگاه برای قربانیان حادثه تدارک دیده بودند! مراسمی که باز هم در آن هیچ مسئولی عذرخواهی نکرد!
> نفس‌ها‌یی که به شماره افتاده و مسئولانی که


برای عیادت می‌آیند!
همزمان که مدیران دانشگاه در پی رفع تکلیف هستند، پدر و مادرهایی در بیمارستان نفسشان به شماره افتاده است و چشم بسته اند به انحنای خطوط مونیتور‌ها‌یی که ضربان قلب فرزندانشان را نمایش می‌دهند؛ پدر و مادرها خسته از دید و بازدیدهای مسئولانی که برخی برای عکس یادگاری به بیمارستان می‌آیند یک درخواست دارند و آن هم این است که بیشتر به جای رزیدنت و انترن، پزشک متخصص بر بالین فرزندشان حضور پیدا کند.
مادر مهدی مغنیان، دانشجوی ترم یک پزشکی که حالا روی تخت بیمارستان خوابیده و پزشکان حال او را وخیم می‌دانند، می‌گوید: «پسرم بر اثر ضربه سنگین به سر دچار شکستگی جمجمه شده است. پزشکان می‌گویند جمجمه را به دلیل فشار بالای مغز باز کرده‌اند و فعلا شرایط مساعدی برای جراحی ندارد. فقط باید دعاگو باشیم تا خدا فرزندم را دوباره به من ببخشد. وی ادعا می‌کند متاسفانه این جا پزشکان جان بیماران را به دست دستیارانشان می‌سپارند. من به مسئولانی که به عیادت پسرم آمدند گفته‌ام که برای بازدید و گرفتن عکس از جسم بی‌جان فرزندانمان این جا نیایند و فقط جان فرزندانمان را به دست پزشکان بسپارند. ما نگران سلامتی این دانشجویان که به دست دانشجویان کارآموز افتاده‌اند، هستیم. ما مادرانی که این جا چشم انتظار بازگشت فرزندانمان هستیم، بارها به مسئولان گفته‌ایم که اگر قرار است جان فرزندانمان به دست دستیاران بیفتد، حاضر به انتقال آنان به بیمارستان دیگر هستیم که البته این موضوع نیز هیچ تفاوتی به حال این پزشکان ندارد و آنها در جواب می‌گویند حتی اگر قرار باشد یک بیمار هم از این جا کم شود، به نفع ما خواهد بود. اما مشکل این جا است که امکان جابه جایی این دانشجویان مصدوم به دلیل وضعیت وخیم آنها وجود ندارد. اجازه بازدید یکی از مسئولان از فرزندم را ندادم و به او گفتم برای گرفتن عکس به اینجا آمده‌اید. من این جا تاکید می‌کنم که ما ملاقات این افراد را نمی‌خواهیم و فقط خواسته ما حضور پزشک در
آی سی یو است.»
مادر کیارش اسدی، دیگر قربانی حادثه واژگونی اتوبوس دانشگاه علوم تحقیقات که دانشجوی کارشناسی رشته نفت بود و حالا روی تخت بیمارستان خوابیده است، می‌گوید: «پزشکان می‌گویند ریه‌ها و کبد پسرم خونریزی دارد و
از ناحیه پا و دنده هم دچار شکستگی شده است. اگر چه شکر خدا جز بیماران بد حال محسوب نمی‌شود، اما اگر درمان درستی انجام نشود با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. من به مادران داغ دیده و سایر مادرانی که فرزندان شان سالم هستند، می‌گویم از مسئولان بپرسید آیا خودشان حاضر می‌شوند جان فرزندانشان را به اتوبوس‌های خارج از استاندارد بسپارند؟!»

> نوشدارو بعد از مرگ سهراب‌ها‌
قرار بود این دانشگاه جزو بهترین دانشگاه‌ها‌ی ایران باشد اما این روزها به کابوسی برای دانشجویان تبدیل شده است و اتوبوسهای مرگی که در این دانشگاه جولان می‌دهند، دانشجویان را به کام مرگ می‌کشند! روز چهارشنبه هفته گذشته بود که کمیته ویژه پیگیری سانحه تصادف اتوبوس واحد علوم و تحقیقات طی اطلاعیه‌ای از برکناری پنج نفر از مدیران این دانشگاه خبر داد. این کمیته اعلام کرده بود «به دنبال قصور و بی‌توجهی برخی از معاونین و مدیران واحد علوم و تحقیقات نسبت به نظارت بر برون سپاری و تامین امنیت تردد دانشجویان و عدم احراز صلاحیت حرفه‌ای پیمانکار، مقرر شد تا معاون دانشجویی و مدیرکل دانشجویی واحد علوم و تحقیقات به اتفاق سرپرست معاونت اداری و مالی وقت و مدیرکل اداری وقت و مسئول ترابری وقت واحد علوم و تحقیقات که کارفرما و ناظر قرارداد برون سپاری ترابری اتوبوس‌های دانشجویی بودند، برکنار و به جهت اخراج به مراجع قانونی ذی ربط معرفی شوند.» این در حالی است که کل دانشجویان استان تهران و حتی دانشجویان فارغ التحصیل این دانشگاه اعلام کرده اند که امروز طی تجمعی اعتراض خودشان را نسبت به بی‌مسئولیتی‌ها‌ی مدیران دانشگاه آزاد اعلام کنند. طی پیگیری‌ها‌ی انجام شده قرار است تجمعات دانشجویی به دور از هر گونه شعار سیاسی برگزار شود و صرفا جهت گرامی داشت یاد جانباختگان و ایجاد یک زنجیره انسانی برای جلوگیری از حرکت اتوبوس‌ها‌ی مرگ در دانشگاه علوم و تحقیقات صورت پذیرد. با این اوصاف بسیج دانشگاه اعلام کرده که برای این کار باید مجوز‌ها‌یی اخذ شود و قول داده بود که مجوز‌ها‌ی لازم را تهیه کند اما این طور که معلوم است مجوزی برای این تجمع صادر نشده است! با این حال با نشر خبر تجمعات دانشجویی گفته می‌شود که علی اکبر ولایتی رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی دستور داده است که تمام اتوبوس‌های فرسوده دانشگاه آزاد از رده خارج شوند! اما این کار صرفا نوشدارویی بعد از مرگ سهراب‌ها‌ به شمار می‌آید! از طرف دیگر سردار محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ بیان کرده است که علت حادثه دانشگاه آزاد احتمالاً امروز اعلام خواهد شد!
با همه این اوصاف هنوز هم مادران چشم انتظار فرزندانشان ثانیه‌ها‌ را می‌شمارند و مادران زیادی نیز در غم از دست دادن فرزندشان به سوگ نشسته اند اما طی روزهای گذشته با اینکه مصاحبه‌های زیادی از مسئولین و مدیران مختلف دانشگاه آزاد به ویژه دانشگاه علوم و تحقیقات در صدا و سیما و رسانه‌های دیگر منتشر شده است اما هیچ یک از مدیران نه عذر خواهی کردند و نه از پست مدیریتی‌شان استعفا دادند! بارزترین موضوعی که در گفته‌ها‌ی همه مدیران پیداست این است که تقصیر را بر گردن دیگری و یا در اکثریت موارد بر گردن مدیریت پیش از خودشان می‌اندازند و در این بین هیچ کس پاسخگو نیست که چرا باید ۱۰ جوان دانشجو قربانی بی‌مسئولیتی‌ها‌ی مدیران شوند!