بازی دوگانه اروپایی‌ها با ایران

جهان سیاست جهان مرزبندی‌های مشخص در سپهر متناقض‌‌نماهای گوناگون است. سیاست، آوردگاهی بس پیچیده و دارای ارتباطات شبکه‌ای متفاوتی است که در دهلیزهای هزارتوی منافع کنشگران، کنش ورزان و بازیگران متعدد این نظام در جریان است. جهان سیاست جهان بازی‌های ساده و دوقطبی، سپید و سیاه، اتحادهای درهم تنیده، مرام‌گونه وکلاسیک نیست. جهان منافع است و در این بافت تمام کنشگران، کنش‌ورزان و بازیگران مختلف بر مبنای شکل و محتوا بخشیدن به رفتار و کنش خود بر محور منافع خود عمل می‌کنند. از این رو نمی‌توان در این بافت موقعیتی اروپا را در وضعیت سپید و سیاه دید. اروپا از یک سو دنبال آن است که برجام را به عنوان دستاوردی دیپلماتیک برای اتحادیه اروپا حفظ کند؛ به ایران به عنوان جغرافیایی بسیار مهم در شکل‌دهی به نظم نوین آینده جهانی نزدیک باشد و از طرف دیگر آمریکا را که در قرن بیست و یکم قدرتمندانه در پی گسترش هژمونی خود به‌واسطه قدرتمندی رو به تزایدش در قرن بیستم بوده، با خود از سر ستیزش درآورد. فلذا نوعی واقع‌گرایی و عمل‌گرایی درهم تنیده با ارتباطی شبکه‌ای در جریان است. اگر بخواهیم این بازی را در نظام کلام محورانه خوب یا بد، سپید و سیاه مورد ارزیابی قرار دهیم، سطح سیاست را تقلیل‌گرایانه به سطوح ایده‌آلیچی‌های دوگانه‌محور یا دوآلیستی تنزل دادیم. فلذا اتحادیه اروپا از یک سو تلاش دارد که از منظر اقتصادی پاسخگوی نیازهای ایران باشد و برای حفظ منافع خود پشت میز مذاکره برای استمرار برجام بنشیند و از طرف دیگر به‌واسطه نگرانی از برخی تحرکات ایران و در پس آن فشار‌های ایالات متحده آمریکا در ایجاد اجماع بین‌المللی علیه ایران، پاسخگوی این فشارها باشد. فلذا اگر بخواهیم از منطق درست تحلیلی در این زمینه کمک بگیریم، درخواهیم یافت که آنچه اروپا انجام می‌دهد باید اقدامی پراگماتیستی یا عملگرایانه دانسته شود. مزید بر آن اروپایی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که در باب پرونده هسته‌ای ایران و دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز مثل توافقنامه ژنو و برجام حاضر به ایجاد روابط حسنه با تهران هستند، اما از طرف دیگر با بیانیه‌های مختلف و موضع‌گیری‌های گوناگون؛ پرونده هسته‌ای ایران را به عنوان نقطه اشتراک خود با ایالات متحده آمریکا در ارتباط با ایران تعریف پذیر کرده‌اند. نباید فراموش کنیم در کانتکس یا بافت موقعیتی کنونی اتحادیه اروپا با برآورد دقیق قدرت ملی خود و اندازه‌گیری قدرت اتحادیه اروپا به خوبی می‌داند که با وجود 27کشور در این اتحادیه نمی‌تواند در برابر نیمی از ایالت‌های آمریکا یعنی 25 ایالت هماوردی کند. فلذا به نفع خود می‌بینند که در عین حالی که تلاش دارد برجام را حفظ کند و در پرتو حفظ برجام وارد عمل شود؛ نگرانی‌های خود درباره ایران را نیز آشکار‌تر دنبال نماید تا از سویی با پل پرونده هسته‌ای با واشنگتن و با پل برجام با تهران ارتباط داشته باشد. حال این تهران است که باید بپذیرد که در این بافت موقعیتی ناشی از هجوم فزاینده ایالات متحده آمریکا آیا آماده است که پل میان خود و اتحادیه اروپا را خراب کرده و به یک پل یک سویه به شرق یعنی پکن و روسیه که در دفعات پیش هم آزموده اطمینان کامل نماید؟ فلذا این تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری باید در تهران صورت بپذیرد. از این رو آنچه مسجل است اینکه تهران باید با درایت و تدبیر در ارتباط با این موضوع موضع‌گیری داشته باشد.
* آینده‌پژوه سیاسی و اجتماعی