گونه‌شناسی اصلاحات یا تئوریزه کردن انشقاق

عضو حزب کارگزاران سازندگی ایران اسلامی در سرمقاله ارگان این حزب، مطلبی تحت عنوان «بازگشت چپ اسلامی» نوشته‌اند. او با کنار هم نهادن گزاره‌های درست اما ناهمگن و بی‌ارتباط، کوشیده است به‌زعم خود، جریان شناسی سیاسی اصلاح‌طلبان پس از دی ماه96 را تبیین کند. ایشان در ذیل جناح اصلاحات سه جریان را تعریف می‌کند؛ 1-جناح راست اصلاحات شامل فرصت‌طلبان و بروکرات‌های فاقد گفتمان سیاسی که استراتژی‌شان استفاده از فرصت نزاع سیاسی داخلی و خارجی برای کسب قدرت است. 2-جناح چپ اصلاحات، شامل روشنفکران و سیاستمداران با اخلاقی که اصلاح‌طلبی را برای وصول به اهدافی چون عدالت اجتماعی می‌خواهند. از پایان نرمالیزاسیون سخن گفته و نقدهای رادیکالی به روحانی داشته و عبور از وی را به صراحت بیان می‌کنند. 3-جبهه میانه جبهه اصلاحات که به‌رغم نقدهایی که به روحانی دارند از او عبور نکرده‌اند و خواستار تداوم ائتلاف جبهه اعتدال و اصلاح‌اند. نویسنده لازم نمی‌بیند برای طیف نخست، مصداقی تعریف کند. علوی تبار، حجاریان و موسوی خوئینی‌ها را در طیف چپ جناح اصلاحات و رئیس دولت اصلاحات، نبوی، تاجزاده، عبدی، محسن هاشمی و جهانگیری را در طیف میانه اصلاحات تعریف می‌کند. مقاله «بازگشت چپ اسلامی» همچون اکثر نوشته‌های قوچانی از فقدان تمهید نظری منسجم و روش‌شناسی چارچوب‌دار رنج می‌برد. همچنان که رویکرد تصنعی و قالب سازی ناواقع‌بینانه‌ای بر این نوشته سایه افکنده است. به عبارتی در گیر شدن در بن‌بست سوگیری‌های شناختی، تحلیل را دچار خطا می‌کند. سوگیری‌های شناختی (cognitive biases) خطاهایی ذهنی هستند که به صورتی نظام‌مند به گرایش، نگرش، وهم یا باوری غلط منجر می‌شوند و در تصمیم‌گیری، استدلال، ارزیابی، یادآوری، ادراک و شناخت افراد تاثیر می‌گذارند. گونه‌شناسی و روایت تفکیکی قوچانی از جناح اصلاحات و تلاش برای گفتمان‌سازی از اعتدال، به وضوح از سوگیری شناختی و البته رویکردی ناواقع‌بینانه تبعیت می‌کند. دو نوع سوگیری شناختی اعتقادگرایی و تبعیت از انتخاب آشکارا بر نوشته قوچانی سایه افکنده‌اند. او آنگاه که می‌خواهد جمعی را در یک نحله گرد هم آورد یا افتراقی را نمایان سازد، به تک گزاره‌های مشابه، تاریخ همراهی، شباهت‌های ظاهری برخی مواضع، چشم‌پوشی از مبانی نظری سیاست‌ورزی و... استناد می‌کند. چشم‌پوشی عامدانه برخی برجستگی‌ها و برجسته‌سازی بیش ازحد برخی عوارض در نوشته قوچانی مشهود است. برای مثال ایشان بر علت فاصله دولت از جنبش اجتماعی- اصلاحی برسازنده دولت که اتفاقا در رویکرد نقادانه برخی اصلاح‌طلبان (آن بخشی که او جناح چپ اصلاحات می‌نامد) به راحتی چشم‌پوشی می‌کند،...
ادامه صفحه 16