گام دوم؛ امید و جوانان

 بیانیه «گام دوم انقلاب» که هفته گذشته از سوی مقام معظم رهبری منتشر شد را چگونه می‌توان فهمید؟ اگر این بیانیه را تجزیه و تحلیل کنیم، چند موضوع محوری در آن دیده می‌شود؛ یک بخش در توصیف و تحلیل گذشته است و بخش دوم توصیه‌هایی درباره آینده است. اگر چه تحلیل و نگاه ما به گذشته تأثیر تعیین‌کننده‌ای در نگاه‌مان به آینده دارد، ولی در هر حال می‌توانیم و می‌باید درباره آینده جدی‌تر و راهگشاتر نگاه کنیم. نخستین توصیه رهبری در این‌باره داشتن امید و نگاه خوشبینانه‌تر به آینده است؛ واقعیت این است که آینده هیچ‌گاه حتمی و از پیش تعیین شده نیست بلکه آینده محصول حضور تک تک ما و همه مردم است. بنابراین هر گونه ناامیدی نسبت به آینده موجب می‌شود که آینده سیاه و تاریک شود؛ درواقع بدبینی و ناامیدی ما نسبت به آینده عامل این وضع سیاه خواهد بود و نه برعکس، دقیقا مثل کسی که اعتماد‌به‌نفس ندارد و همیشه فکر می‌کند که شکست خواهد خورد و در نتیجه هیچ موفقیتی نیز نصیب او نمی‌شود. او به دلیل نداشتن اعتمادبه‌نفس و ناامیدی است که شکست می‌خورد و نه به دلیل این‌که به‌ طور قطع شکست خواهد خورد ناامید شده است. بنابراین باید کوشید که پیش از هر چیز امید و خوش‌بینی درباره آینده را در نزد خودمان زنده کرده و نیز همواره زنده نگه‌ داریم. ناامیدی به منزله آن است که از ترس مرگ خودکشی کنیم. کسی که از مرگ می‌ترسد، نباید خودکشی کند؛ باید بر آن ترس غلبه پیدا کند. هر انسانی می‌میرد و از مرگ او گریزی نیست ولی جوامع بندرت می‌میرند بلکه بالندگی آنها وابسته به تک تک ماست؛ مایی که آینده را می‌سازد و جامعه را احیا می‌کند.
نکته دوم و محوری این پیام تأکید بر نقش اصلی جوانان در این راه و ساختن آینده است. اگر مجموعه جوانان را افراد ۱۵ تا ۳۴‌ سال فرض کنیم در حال حاضر حدود ۲۹‌میلیون نفر از جمعیت ایران که بیش از ۳۶‌درصد کل آن می‌شوند را جمعیت جوان کشور تشکیل می‌دهد. در حقیقت آینده کوتاه‌مدت و میان‌مدت ایران در دستان این جمعیت جوان امروز است؛ به همین دلیل است که یکی از پرتکرارترین کلمات در پیام «گام دوم» کلمه جوان و جوانان است و این موضوعی است که صادقانه و صریح باید گفت در دو دهه اخیر کمابیش مورد غفلت واقع شده است. نمونه روشن آن مسأله بازنشستگان است که در هر نظام اداری بازنشسته باید از کار کنار برود؛ زیرا نیروی جوان‌تر پشت صف‌های مدیریت هستند، نیروهایی که خلاقیت و ابتکار بیشتری هم دارند. بازنشسته‌ها مسئول بوده‌اند که چنان رفتار کنند تا نیروهای جوان و خلاق قادر به ایفای نقش خود شوند و حتی زودتر از بازنشستگی نیروهای مسن‌تر، جانشین آنان شوند؛ ولی آن‌چه که در عمل رخ داده است تداوم مدیریت بازنشستگان است که به معنای وجود سدهای غیر قابل عبور برای جوانان است. متاسفانه هم اکنون نیز در بسیاری از پست‌های مدیریتی چهره‌های ثابت سی یا حتی چهل ساله را می‌توانیم شاهد باشیم.
نکته سوم که باید در این پیام مورد توجه جدی قرار گیرد معنای انعطاف‌پذیری است. آن‌جا که می‌فرمایند انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و با اراده همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. در حقیقت آنان که تجدیدنظرپذیری را متعارض با انعطاف و تصحیح خطاها می‌دانند و هرگونه انعطاف را به منزله انفعال و سازش می‌دانند، مخاطب اصلی این گزاره هستند. مصداق روشن آن همان شعار و ایده مهم و مشهور نرمش قهرمانانه است که ایشان پیش از این طرح کردند که مطلقا به معنای انفعال و تجدیدنظرطلبی نبود و تلقی نیز نشد.