هویت چند بعدی ایرانیان

شیرزاد عبداللهی ‪-‬ صاحبان تفکر ایدئولوژیک تصور می کنند با تکیه بر اراده و ایمان می‌توانند فرهنگ و تمدن و باورهای یک ملت را مهندسی کنند. اصولا تفکر مهندسی که اصطلاحی مربوط به علوم طبیعی است، در تبیین مسایل فرهنگ و جامعه به دلیل پیچیدگی های این حوزه ها جواب نمی دهد. در قرن بیستم حکومت های کمونیستی با اعتماد به نفس بی نظیری بر «مبارزه طبقاتی « به مبارزه با مذهب و باورهای ملی مردم برخاستند اما به رغم تحمیل درد و رنج فراوان بر مردمان بخش بزرگی از جهان، شکست خورده صحنه را ترک و یا در اعتقادات جزمی خود تجدید نظر کردند. بعد از 70 سال مبارزه علیه دین، کلیسای ارتدوکس در روسیه زنده شد و مسلمانان آسیای میانه به آداب و سنن و ریشه های تاریخی خود بازگشتند.با این حال برخی از دولت های توتالیتر مانند چین و برمه بدون درس گرفتن از این تجربه ها همچنان درصدد هویت زدایی تاریخی و فرهنگی بخش‌هایی از مردم سرزمین خود هستند. بر اساس گزارش‌ها دولت چین حدود یک میلیون تن از اهالی ترک و مسلمان قوم اویغور در استان ترکستان شرقی (سین کیانگ ) را به منظور شست و شوی مغزی در اردوگاه های کار اجباری زندانی کرده است. در تاریخ معاصر ایران هم تلاش هایی برای از بین بردن بخش هایی از هویت و فرهنگ مردم در قالب مهندسی اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته که اغلب ناکام مانده و یا به واکنش های افراطی منجر شده است. ایجاد تغییرات فرهنگی با استفاده از زور مانند باز کردن یک پیچ با استفاده از تبر است. جامعه ایران هم از این کنش ها و واکنش های اراده گرایانه رنج برده است. تلاش برای دستکاری هویت ملی ایرانیان در آموزش و پرورش همچنان دنبال می شود. اخیرا حجت الاسلام ذوعلم رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی آموزش و پرورش در تبیین مولفه های هویت از سه ضلع ایرانی/ اسلامی / انقلابی به عنوان عناصر تشکیل دهنده هویت دانش آموزان نام برد. در واقع او «انقلابی بودن» را به عنوان یک مولفه هویتی به جای «تجدد خواه بودن» نشاند. در حالی که اگر به انقلابی بودن نقش هویتی بدهیم، ایرانی ها باید دایم در حال انقلاب باشند! سال 88 هم یکی از مسئولان سازمان پژوهش و برنامه ریزی کتاب‌های درسی طرحی جنجالی درباره حذف شاهان از کتاب های تاریخ دوره راهنمایی و متوسطه مطرح کرد که با مخالفت گسترده اساتید دانشگاه ، معلمان و مورخان و افکار عمومی روبرو شد. خلاصه ایده این بود که به جای محمدخوارزمشاه و چنگیزخان مغول و هلاکوخان چهره هایی مانند مانند خواجه نصیرالدین طوسی و ابن سینا و ذکریای رازی مطرح شوند. در این رمان که نقدی بر حکومت شوروری است، به طور روزانه ، متون و کتاب های تاریخی را بر اساس اتفاقات روز بازنویسی می‌کنند. هویت ایرانی تک بعدی نیست. مولفه‌های بسیاری را به عنوان مولفه های هویت ملی ایرانیان ذکر کرده اند. اما به طور خلاصه می توان گفت که هویت ایرانی به علت موقعیت جغرافیائی آن متاثر از سه حوزه تمدنی ایرانی، اسلامی و غربی است. هویت ایرانی مثلثی است که سه ضلع آن را ایرانی بودن، مسلمان بودن و متجدد بودن تشکیل می دهند. ایرانی ها قبل از اینکه مسلمان شوند فرهنگ و تمدن و هویت داشته اند و برخلاف ملت هایی مانند مصر در فرهنگ قوم غالب کاملا ذوب نشدند. ایرانی‌ها اسلام را با حفظ ویژگی های خود پذیرفتند. در تاریخ معاصر از دوره جنگهای ایران و روس و شکست ایرانیان از روسیه تزاری، عنصر جدیدی به نام تجدد از غرب وارد فرهنگ و هویت ایرانی ها شد. سبک زندگی امروز اغلب ایرانی ها، مخصوصا در شهرها کاملا مدرن است. سبک زندگی یک خانواده متوسط شهرنشین ایرانی مخصوصا جوانها تفاوت زیادی با یک خانواده اروپایی ندارد. تجدد الزاما با نفی وجوه اسلامی و ایرانی هویت همراه نیست. تلاش برای حذف هر عنصری از عناصر متنوع تشکیل دهنده هویت و فرهنگ ایرانی آن از موضع قدرت و سیاست، به تنش فرهنگی و اختلاف دامن می زند. هیچ کدام از سه عنصر ایرانی بودن / مسلمان بودن / متجدد بودن از هویت جمعی ایرانی حذف شدنی نیست. ممکن است درصد این عناصر در افراد و خانواده ها متفاوت باشد اما در کلیت جامعه ایران این سه عنصر با هم همزیستی دارند. کافی است که نگاهی بدون گزینش به بستگان و نزدیکان خود بیاندازیم. در میان آنها خانم های چادری ، خانم‌های مانتوپوش ، سفت حجاب و شل حجاب و بی حجاب ، ریش دار و بی ریش ، کراواتی و یقه بسته، شاهنامه خوان و قرآن خوان ، خانواده شهید، طرفدار حکومت و مخالف حکومت، نمازخوان و بی نماز و.... می بینیم. در خانواده ها این نسبت‌ها متفاوت است. اما همه همدیگر را با وجود اختلاف ها تحمل می‌کنند. در شرایط دشواری که کشور با آن مواجه است دامن زدن به چالش بین عناصر هویتی ایرانیان مشکوک و تفرقه برانگیز است.