سیاوش خداشناس = مدرس دانشگاه

1- چندی پیش در سفری برای محرومیت زدایی آموزشی به جنوب غربی کشور آنچه توجه ام را در کنار کمبودها و مشکلات جلب کرد محرومیت از تحصیل بسیاری از دختران آن هم نه به خاطر مسائل آموزشی که بیشتر به خاطر سنت‌های بومی بود.
2- این بار در پایتخت، یکی از دانشجویان به دلیل سخت گیری خانواده ها در اجرای تمام و کمال مقدمات ازدواج در تهیه جهیزیه و در طرف مقابل توقع تهیه مسکن و... دچار مشکلات خانوادگی و روحی شده بود و قصد انصراف از تحصیل را داشت.
3- در محیط کاری یکی از اساتید در مکالمه تلفنی با نگرانی پیگیر احوال یکی از نزدیکانش بود و بعد از تماس برایمان شرح داد دختری از اقوام‌شان در مراسم عروسی در یکی از شهرهای جنوب غربی کشور حین اجرای رسم تیراندازی مورد اصابت تیر قرار گرفته و دچار مصدومیت شدید شده است . این سه مورد تجربه شخصی به انضمام ده ها مورد دیگر همچون ازدواج زودهنگام کودکان ،عدم اجازه به اشتغال زنان و... مواردی هستند که هر کدام از ما زیاد شنیده یا به عینه تجربه کرده ایم و می‌توانیم به موارد فوق اضافه کنیم. اما آنچه در این موارد جالب و حائز اهمیت است آن است که این موارد همگی تنها به دلیل اجرای کورکورانه سنت‌هایی رخ داده است که بسیاری از آنها امروزه نه پشتوانه مستند تاریخی دارند و نه پایه های محکم دینی.
به طور کلی در مواجهه با سنت ها با سه دسته کلی مواجهیم؛


1- سنت‌هایی همچون نوروز و شب یلدا
سنت هایی هستند که در عین اجرای هزار ساله چندان دچار تحریفات عجیب نشده اند و همچنین دارای توجیه عقلی و منطقی اند و پشتوانه تاریخی محکمی نیز آن را پشتیبانی می‌کند.
2- سنت‌هایی همچون تیراندازی در مراسمات خاص که زمانی با توجه به زندگی روستایی و ارباب رعیتی و قبیله‌ای و ... تا حدودی قابل توجیه بود اما اجرای آن در زندگی امروزه که دیگر خبری از آن سبک زندگی نیست آن هم با این شیوه پرخطر هرگز محلی از اعراب ندارد و توجیه پذیر نیست.
3- سنت‌هایی مثل چهارشنبه سوری یا همراهی خانواده ها برای کمک به زوجین در ابتدای زندگی که اجرای صحیح آنها بسیار قابل دفاع، معنادار و با پشتوانه عقلی یا تاریخی است اما در بستر زمان دچار تحریف و انحرافات زیادی شده و رسالت خود را از دست داده است و تبدیل به سنتی دست و پاگیر و پردردسر شده‌اند.
آنچه در مواجهه ما با سنت ها جالب توجه است کمرنگ شدن سنت های خوب و با پشتوانه و بلعکس اصرار بر اجرای سنت‌های تاریخ مصرف گذشته و نامناسب و تحریفاتی عجیب در اجرای رسم و رسومات است.
به راستی چه شد که در بستر زمان رسم و
رسوم های خوب را کمرنگ و آداب و سنن بی ریشه و غیرعقلانی و غلط و تاریخ مصرف گذشته را جایگزین آن ها کردیم و با جدیت
آنها را اجرا می‌کنیم؟ مگر نه این است که
سنت ها باید راهگشای امور باشند پس چه شد که امروزه مجری سنت هایی شده ایم که تبدیل به عامل برهم خوردن آرامش روحی و جسمانی و ریسمانی برای حلق آویز کردن فرهنگ اصیل‌مان شده‌اند.؟ اجرای سنت اصیل چهارشنبه سوری چه کمبودی داشت که اینگونه آن را برهم زدیم و به جای شادی و احیای تاریخ باستانی آن را تبدیل به مراسمی بی سروته و بی ریشه کردیم که جز صدمات جانی تامل برانگیز و خروج چند صد میلیاردی سرمایه از کشور برای واردات محصولات آتش بازی ماحصل دیگری ندارد؟
چگونه توانستیم سنت همراهی خانواده ها در آغاز زندگی زوجین را تبدیل به توقعاتی پیچیده همچون مهریه های سنگین ، اصرار بر تهیه جهیزیه های پر زرق و برق ، تاکید بر اجرای مراسمی پرهزینه، توقع داشتن منزل و ماشین و... کنیم؟ این رسومات امروزی غلط طبق کدام سند دینی و یا عقلی قابل توجیه است که اینگونه مجدانه آنها را اجرا می‌کنیم و زندگی‌هایی که با توجه به شرایط فرهنگی و اقتصادی خود به خود دارای پیچیدگی های بالقوه است را پیچیده‌تر می‌کنیم؟ چه ماحصلی غیر از بالا رفتن آمار طلاق و زندانیان مهریه و دعواها و تنش ها از این رسومات امروزی غلط دیده‌ایم که اصرار به اجرای آنها داریم و تلاشی برای اصلاح و بازبینی آنها نمی‌کنیم؟
نتیجتا آنکه در این ایام که سخت درگیر نونوار کردن وسایل و ظواهر زندگی هستیم بهترین
فرصت است تا کمی هم به نو کردن و
خانه تکانی فکر و ذهنمان بپردازیم و سنت های نخ نما شده و زنگ زده را از رفتار و ذهنمان پاک کنیم تا بیش از آنکه عامل سقوط و انگشت نماشدن فرهنگ‌مان باشیم زمینه ساز تعالی فرهنگی و اتفاقات خوشایند و مثبت در
زندگی مان باشیم .